✨﷽✨ #حاضرِ غایب ۲۳ 📝 هم ناراحت بودم، هم دلتنگ بودم. خیلی وقت بود که سری بهم نزده بود، خوابش را ندیده بودم و حضورشم حس نکرده بودم.... لجم گرفت و برای اینکه مجبور بشه دوباره بهم سربزنه با حرص بهش گفتم، اگر هستی، نشون بده که هستی. شبش خواب دیدم که یک ازدحام و جمعيتي هست و مثل عروسی آذین بندی بود. یک دَف در میان جمعیت درحال جابجا شدن بود تا به دست کسی که اجرا کننده برنامه هست برسد. همینطور که داشتم فکر میکردم، چرا میخوان دف بزنند، دیدم اسم پنج شهید (خاص) را داخل آن با رنگ ابی نوشته اند (مثل حالت چاپی)- اینکه از چه نظر خاص بودن را نمیدونم فقط میدونستم که خاصن و این حس القاء میشد. دومین اسم، اسم و فامیل رضا بود اما دوتا فرق داشت: اولا از همه شهدا فقط اسم و فامیل بود اما در مورد رضا توضیحی جلوی اسم و فامیلش نوشته بودن که یادم نیست چی بود اما باعث شده بود دوتا سطر نوشته داشته باشه. دوم اینکه تمام اسامی در خطوط پشت سرهم نوشته شده بودند اما اسم رضا با فاصله از خط اول نوشته شده بود. دف که به دست مجری رسید، شروع به خواندن اسم و فامیل شهدا کرد اما اسم رضا را جا انداخت و نخوند. تو خواب عصبانی بودم که با اینکه با فاصله و مشخص تر اسمش نوشته شده، چرا مجری جا انداخت. در همین حال، یک نفر به مجری گفت اسمش جا افتاده و مجری اسم و فامیل رضا را خوند و معرفیش کرد به جمعیت و چون اسم را جا انداخته بود باعث شد چندبار اسم را تکرار کنه و اسم رضا چندین مرتبه خونده بشه و بیشتر شنیده بشه. همزمان یاد حرفای مامان و بابام افتادم که میگن رضا همیشه دوست داره خاص باشه. چون وقتی زنده بود، دوست داشت جایگاه خاص و ویژه ای داشته باشه. نه اینکه اهل خود نمایی و غرور باشه یا جایگاه مادی. بلکه دوست داشت از همه لحاظ خاص باشه و الانم اکثر مراسماتش به نحوی خاص میشه و دائم اینو بین اعضای خانواده یاداوری میکنیم به هم که خودش همیشه دوست داشت متمایز از بقیه باشه و الانم اینطوره. اخر جشن بابا و مامانم را دیدم که با احترام از مسیر خاصی به سمت محوطه ای راهنماییشون میکردن، اما هیچکس توجهی به من نداشت و حتی اصلا نمیدونستن خواهر شهیدم‌🙃😕 ولی عوضش داداشم حواسش بهم هست😌 جالبی ماجرا اینجاست که وقتی بیدار شدم، هیچ چیزی در مورد جشن و اینکه چرا این صحنه ها رو دیدم، به ذهنم نرسید. ولی چند ساعت بعد که یک شخصی میلاد امام محمد باقر و حلول ماه رجب را بهم تبریک گفت، معنای جشن توی خوابم را فهمیدم. درسته خودشو ندیدم اما همینکه اسمش اومد، یعنی هست. یعنی دوست داشتن که هیچ، وقتی هم خواهرش لج میکنه، با اینکه کار داره، حتما خودشو نشون میده حتی با نشونه. 🌺ممنونم که همیشه هستی. اِی هَست ترین... 🌺این چندمین بار هست که خاص بودنت را توی خواب میبینم. ای خاص تر از، خاص تر از، خاص... #خواهر #یکشنبه ۲ بهمن‌ماه ۱۴۰۱ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 #سلامتی نائب بر حق امام زمان (عج) صلوات #شادی روح زندگان ابدی صلوات 🦋@Shahid_reza_rahimi1397

﷽

حق الناس به شیوه شهدا جلسه که تمام شد، صدام کرد و گفت: جلسه‌ی امروز همه‌اش اداری نبود. حرف و کار شخصی هم بود. هر چقدر بابت پذیرایی هزینه کردین، بنویسید به حساب من. شهید علی صیاد شیرازی شادی روحش صلوات🌹 #کانال خبری گلستان شهدا @shahid_reza_rahimi1397

#راهیان نور سال ۱۳۹۶ هر سال تعدادی به عنوان خادمین راهیان نور، راهی مناطق عملیاتی میشدند. اسفندماه سال ۹۶ بود که چند نفری از دانشگاه امیرالمؤمنین(ع) به عنوان خادم قرار بود در منطقه شط علی منطقه عملیاتی جنوب میزبان دانشجوها باشن. اما اسم رضا توی لیست نبود. با کلی اصرار و خواهش گفته بود میخوام منم به عنوان خادمین شهدا برم. بهش گفته بودن سالهای بعد برو، وقت بسیاره، توام که اول خدمتت هست... اما گفته بود من میدونم سال بعد نیستم، بعد پشیمون میشید!!!! (و دقیقا ۲۴ بهمن ماه سال بعد و تنها چند روز مانده به اعزام به راهان نور، شهید شد...) وقتی اونجا بودن، یه شب حاج حسین یکتا میاد برای روایتگری و ... اما🤦‍♀ رضا ایشون را نشناخته و جلوی ایشون را حین ورود به منطقه میگیره و میگه باید حتما بیسیم بزنم و اجازه ورود بگیرم. همراهان ایشونم میخندن و معرفیشون میکنن ولی رضا قانع نشده بود. چند شب پیش از قضا حاج حسین یکتا سر مزار رضا حاضر شدن و با بیان این خاطره توسط بابا، کلی دوباره خندیدن. تواضع ایشون هم قابل توجه هست که گفتن رضا کار درستی کرده و قانون را اجرا کرده. @shahid_reza_rahimi1397

﷽

چه دروغ بزرگیست که اینجا شهر پر جمعیتی ست! تو که نیستی اینجا هم خالی از آدم است… @shahid_reza_rahimi1397

پاییز یا زمستان چه تفاوتی دارد؟ حضورت، صدایت، نفس‌هایت وقتی نیست، اینجا همیشه زمستان است... @shahid_reza_rahimi1397

﷽

صاحب‌و‌مونس‌و‌آرامشِ‌این‌دل،مهدی‌ست... مقصدِقافله‌ها،فاصله‌هاهم،مهدی‌ست... بخداعیدِ‌غدیراست‌و‌به‌وقتِ‌هرسال، موقعِ‌بیعتِ‌‌سلمانیِ‌مابامهدی‌ست... یازده‌آینه‌تفسیرِکراماتِ‌علی‌ست... آخرین‌آینه‌پنهان‌شده،‌آن‌هم‌مهدی‌ست... بنویسید:امیدِدلِ‌مولا،مهدی‌ست... چاره‌ی‌کارِهمه‌مردمِ‌دنیا،مهدی‌ست... مینویسم‌که‌‌شبِ‌تار،سحرمیگردد... یک‌نفرمانده‌ازین‌قوم،که‌برمیگردد... "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ" تعجیل‌درفرج‌آقاامام‌زمان‌‌صلوات ‌التماس‌دعا #ارسالی_از-آیدی_وصآل @shahid_reza_rahimi1397

اومدم تو این غریبی زیر سایتون بشینم.... @shahid_reza_rahimi1397

﷽