﴾﷽﴿
.
از کلاس زبان یک راست رفتم مسجد. یه گوشه نشستم و دفتر کتابم رو درآوردم.
#روحالله اومدم پیشم. کتابهای زبانم رو که دید تشویقم کرد و گفت:
آفرین... سرباز امام زمان باید زبان بلد باشه.
واسم برادر بزرگتری بود که نداشتم... هادی راهم بود...
.
یکبارم بهم گفت: همیشه عینک آفتابی بزن چشمات ضعیف نشه.
سرباز امام زمان باید چشماش سالم باشه...
.
تمام معیار زندگیش رو گذاشته به اینکه «سرباز خوبی برای امام زمانش باشه»
.
خاطره: یکی از دوستان شهید
.
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
از کلاس زبان یک راست رفتم مسجد. یه گوشه نشستم و دفتر کتابم رو درآوردم.
#روحالله اومدم پیشم. کتابهای زبانم رو که دید تشویقم کرد و گفت:
آفرین... سرباز امام زمان باید زبان بلد باشه.
واسم برادر بزرگتری بود که نداشتم... هادی راهم بود...
.
یکبارم بهم گفت: همیشه عینک آفتابی بزن چشمات ضعیف نشه.
سرباز امام زمان باید چشماش سالم باشه...
.
تمام معیار زندگیش رو گذاشته به اینکه «سرباز خوبی برای امام زمانش باشه»
.
خاطره: یکی از دوستان شهید
.
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
نامش را #روحاللہ نهادند تا سرباز روحالله خمینی(ره) باشد؛
و چه خوش سربازی بود...
.
پ ن: مادر و پدر شهید روحالله قربانی ابتدا نام فرزندشان را عباس گذاشتند که بعد از رحلت امام به «روحالله» تغییر دادند...
.
شادی روحشان فاتحه و صلوات
.
@shahid_roohollah_ghorbani
754.9K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﴾﷽﴿
.
روضه های الشام داغی بر دلش گذاشته بود که تا ابد، به بازار شام حتی نگاهی هم نکرد!
.
#روحالله هر بار که به سوریه میرفت سوغاتی نمیآورد. میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم. بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند، خرید کردن نداره!!!
.
امان از دل زینب(س)🖤🥀
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
#خاطره_طنز 😄
.
به نقل از: #جانباز مدافع حرم امیرحسین حاجی نصیری(اسماعیل)
.
وقتی #روحاللہ و #قدیر شهید شدند حالِ همهی بچهها خیلی بد بود. دیدن جای خالیشون غیرقابل تحمل بود.
.
روحالله و قدیر رو که منتقل کردن عقب، وارد خونهای که مقرمون بود شدم، دیدم چفیه #روحاللہ به دیوار آویزونه...
.
دلم براش پر کشید. رفتم چفیه شو برداشتم و گذاشتم رو صورتمو شروع کردم به گریه کردن.
.
داشتم چفیه رو میبوسیدم که یکی از بچهها دست گذاشت رو شونهم و گفت:
.
- اسماعیل این چفیهی منه، چفیهی روحالله اون یکیه...
.
چپ چپ نگاهش کردم. چفیه رو پرت کردم سمتش. وسط گریه دوتایی مون زدیم زیر خنده...
.
#عیدتون_مبارک
#روز_جانباز_مبارک
_______________
Quoted from Amir Hossein Haji Nasiri,Ruholla's friend:
When #Ruholla and #Qadir had become martyrs. We missed them and it was heartbreaking.
RuholIa and Qadir were moved to city then I entered our home and saw Ruholla's special scarf that he had hanged it up on the wall.
I was heartbroken and I missed him very much . I picked it up and put it on my face then started crying .
I was kissing it when one of my friend put his hand on my shoulder and said : " Ismaeel ,Amir Hussein's nick name , this is my scarf , Ruholla's is that one."
I stared him and threw that scarf toward him and between our crying we both laughed.
#روز_جانباز
@shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
از کلاس زبان یک راست رفتم مسجد. یه گوشه نشستم و دفتر کتابم رو درآوردم.
#روحالله اومدم پیشم. کتابهای زبانم رو که دید تشویقم کرد و گفت:
آفرین... سرباز امام زمان باید زبان بلد باشه.
واسم برادر بزرگتری بود که نداشتم... هادی راهم بود...
.
یکبارم بهم گفت: همیشه عینک آفتابی بزن چشمات ضعیف نشه.
سرباز امام زمان باید چشماش سالم باشه...
.
تمام معیار زندگیش رو گذاشته به اینکه «سرباز خوبی برای امام زمانش باشه»
.
خاطره: یکی از دوستان شهید
________________
I went to a mosque after my English class.
I sit alone and opened my books and notebook.
#Ruholla came and encouraged me when he saw my books and said : "well done, Imam Mahdi's soldier must learn English as second language"
I don't have older brother but he guided me like my older brother.
Once he adviced me : "always put on your sunglasses so that your eyes don't become weak,Imam's soldier should have healthy eyes ."
He set whole of his life to being a good soldier for his Imam.
Memory: from one of Ruholla's friend.
________________
ذهبت مباشرة من درس اللغة انجلیزی إلى المسجد. جلست في زاوية وأخرجت دفتر ملاحظاتي.
#روحالله اجه یمی. عندما رأى كتب لغتي شجعني وقال:
أحسنت .. جندي الإمام زمان يجب أن يعرف اللغة.
كان لي أخ أكبر ... كان هادی الطریقی ...
قال لي ذات مرة: ارتدِ دائمًا نظارة شمسية حتى لا تضعف عيناك.
يجب أن يكون لدى جندي الإمام زمان عيون سليمة ...
لقد وضع كل معايير حياته ليكون "جنديًا صالحًا لإمام عصره".
.
الذاكرة: صديق شهيد
_______________________
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
روضه های الشام داغی بر دلش گذاشته بود که تا ابد، به بازار شام حتی نگاهی هم نکرد!
#روحالله هر بار که به سوریه میرفت سوغاتی نمیآورد. میگفت: من از بازار شام خرید نمیکنم. بازاری که حضرت زینب(س) رو به اسیری بردند، خرید کردن نداره!!!
امان از دل زینب(س)🖤🥀
#یا_زینب #یا_زینب_کبری #یاحسین #روح_الله_قربانی #خاطرات
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
با هم قرار گزاشته بوديم جمعه ها بريم كوه
بعضی موقع ها دير میشد، ولی تو همون چند ساعت آخر كه نزديك اذان مغرب بود بهم زنگ ميزد و میگفت بريم؟
بهش ميگفتم روح الله ديگه دير شده...
تو جواب بهم میگفت برنامه ريختيم هر طوری شده بايد بريم حتي اگه شب بشه و هوا تاريك بشه، اگه تو نيای من تنها ميرم.
منم كه ميدونستم هميشه پای حرفش میمونه مجبور میشدم كه باهاش برم
تا میرسيديم منطقه مورد نظرش،
می افتاد دنبال چوب تا آتش به پا كنيم از قبل هم سيب زمينی میبردیم و كباب ميكرديم و می خورديم و....
خیلی اهل ورزش کردن بود. همیشه آمادگی جسمانیاش را بالا نگه میداشت.
.
به نقل: یکی از رفقای ش*هید
#روح_الله_قربانی #روحالله #رفیق #کوه #کوهنوردی #ورزش #سبک_زندگی #سبک_زندگی_سالم #سبک_زندگی_اسلامی
@shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
﴾﷽﴿
.
تاریخ به وقت ۱۹ شهریور
ساعت ۱ و ۳۰ دقیقه
به وقت رفتن برای همیشه...
رفتن و دیگر روی تو را ندیدن و صدایت را نشنیدن!
۱۹ شهریور ۱۳۹۴ بود که چمدانت را دست گرفتی و راهی دیارِ غریب شدی.
خودم تو را رساندم. اتفاقا چمدانت را هم خودم بسته بودم. با وسواس زیاد. دلم را هم بقچه پیچ کردم و کنارِ سجادهی مادرت درون ساک گذاشتم.
تو خوشحال بودی از اینکه بلاخره انتخاب شدی و من با بغض در گلو به تو لبخند میزدم.
تو راه نمیرفتی #روحالله
انگار بال درآورده بودی و تمام طول مسیر را پرواز میکردی.
چشمانت برق میزد و همین آشوبم میکرد.
وقتی رسیدیم قرار شد بروی داخل و بپرسی که رفتنت قطعیست یا نه.
طاقت دیدنِ رفتن تو را نداشتم.
سرم را گذاشتم روی فرمان.
دلی بزرگ میخواست شاهد رفتنت باشد، که من نداشتم!
چشمانم را بستم. با خودم گفتم:
«اگر بیاد و درِ جلوی ماشین رو باز کنه یعنی رفتنی نیست.
اما اگر درِ عقب ماشین رو باز کنه، یعنی میخواد ساکش رو برداره و میره»
هنوز در افکار خود بودم که در عقب ماشین را باز کردی.
و من دوست داشتم به اندازهی تمام عمر به پایت اشک بریزم. اما به لبخندی تلخ اکتفا کردم و تو رفتی...
آخرین دیدار ما در این دنیا هم شد
همان نگاه کوتاهی که از آینه ماشین نگاهت کرد و تو چند ثانیهای برگشتی و نگاهم کردی!
رفتی روحالله
رفتی تا به ظلمهای دنیای اطرافت بی تفاوت نبوده باشی.
رفتی تا به جهانیان ثابت کنی غیرت و جوانمردی زنده است هنوز.
رفتی تا به واژهی #شجاعت رنگ و بوی تازهای ببخشی...
رفتی و دیگر چشمانم روی تو را ندید! اما در قلبهای زیادی زنده شدی
حالا دیگر آدمهای زیادی در این کره خاکی تو را میشناسند و نامت برایشان آشناست.
درست است که خونِ پاک تو ریخته شد اما در رگ های آدمهای زیادی جاری شدی...
تو زندهای روحالله؛
زنده تر از زمانی که در این دنیا بودی
تا ابد به تو افتخار خواهم کرد ای سرباز دلیرِ امام زمان(عج)...
@panjere_folad_96
@roohollahghorbani_ir
#روح_الله_قربانی #شهریور #رفتن #دلتنگی #به_وقت_دلتنگی #دلتنگ_نباش #سبک_زندگی #دلنوشته
@shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
🌷🌷🌷 شهید روحالله قربانی در کودکی... @shahid_roohollah_ghorbani
🌷﷽🌷
#داستان_زندگی_شهید_روحالله
(قسمت دوم ۲)
آرام و بی صدا با اسباب بازیهایش بازی میکرد.
مادرش یواشکی از آشپزخانه نگاهش کرد.
#روحالله همچنان مشغول بازی بود و حواسش به نگاه مادر نبود.
مریم السادات همینطور به روح الله خیره شده بود. به نظرش پسرش خیلی معصوم بود.
طاقت نیاورد. از آشپزخانه آمد بیرون و روح الله را بغل کرد. سر و صورتش را غرق بوسه کرد.
روح الله با تعجب به مادرش نگاه میکرد. باز زبان کودکانه اش گفت: چی شده مامان؟
مادرش لبخند زد و گفت: روح الله جان، پسرم تو خیلی معصومی...
من برات دو تا آرزو دارم. دلم میخواد یا #طلبه بشی یا #شهید
روح الله همانطور به مادرش خیره شده بود. بچه بود اما این حرف مادرش برای همیشه در ذهنش ماند.
طلبه یا شهید....
ادامه دارد...
@shahid_roohollah_ghorbani
کانال رسمی شهید روحالله قربانی
🌷🌷🌷 شهید روحالله قربانی در کودکی... @shahid_roohollah_ghorbani
شهید #روحالله بین دوقلو های همکلاسیش
در بوسنی
@shahid_roohollah_ghorbani
﴾﷽﴿
.
نامش را #روحاللہ نهادند تا سرباز روحالله خمینی(ره) باشد؛
و چه خوش سربازی بود...
.
پ ن: مادر و پدر شهید روحالله قربانی ابتدا نام فرزندشان را عباس گذاشتند که بعد از رحلت امام به «روحالله» تغییر دادند...
.
شادی روحشان فاتحه و صلوات
.
#شهید
#یا_زینب س
#لبیک_یا_زینب
#شهید_مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_قربانی
#شهادت_خوب_است_و_تقوا_بهتر
https://eitaa.com/shahid_roohollah_ghorbani