آقــاسَـجّــادٌ
🎈💛| شهادت هر چه ڪ هست جز دریادلان دل به دریا نمیزنند... 🍃| #هرروزباشهدا 💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نع
💛| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی
شهید نعيمايی از رزمندگان يگان امام علی(ع) شهرستان چالوس بوده است.
وی ساکن شهر کرج بود.
وی سی و پنجمین شهید مدافع حرم استان مازندران و سومین شهید مدافع حرم شهرستان چالوس است که پیش از این نیز شهیدان مصطفی شیخالاسلامی و حسین بواس از شهرستان چالوس در سوریه و مقابل تروریستهای تکفیری به درجه رفیع شهادت نائل آمدند...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
👇
🎈| #اززبان_همسر
💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی
معروف به حاج مسلم....
💛| #قسمت_اول
پدرم در دوران جنگ تحمیلی در جبهه حضور داشت.
در خانواده و اقوام جانباز و چند پاسدار داشتیم.
بنابراین با فضای زندگی با یک نظامی تا حدودی آشنایی داشتم.
از طرفی موقعی با شهید ازدواج کردم که مدتها از اتمام جنگ تحمیلی میگذشت.
مهدی متولد ١٣۶٣ بود و پس از گذراندن مقاطع تحصیلی و قبولی در کنکور وارد دانشگاه افسری شد.
پاسداری شغل مقدسی است.
کسی که وارد این شغل میشود باید با تمام وجود به آن علاقه داشته باشد تا بتواند سختیها و مشکلاتش را به خوبی تحمل کند.
عاشق که باشی همه داشتههای معشوق در نظرت زیبا است.
آقا مهدی همیشه میگفت من کارم را خیلی دوست دارم، مهدی عاشق کارش بود و همه سختی و دشواریهای کارش را با جان و دل میپذیرفت.
من میدانستم که با یک نظامی زندگی کردن صبوری خاصی میخواهد اما چون عاشقش بودم به خواسته او احترام میگذاشتم و همراهیاش میکردم.
به گفته آقا مهدی شما انتخاب شدی که همسر پاسدار باشید.
نگرانیها و استرسم بسیار زیاد بود، اما میدانستم که این سختیها اجر خودش را دارد.
قبل از ازدواج خانوادههایمان با هم آشنا بودند.
ولی رفت و آمدی نداشتیم.
برادرم قصد ازدواج داشت و ما میدانستیم که خانواده نعیمایی دختر خانمی دارند از این رو برای آشنایی بیشتر برادرم با خواهر شهید به خانه آنها رفتیم و بعد ماجرای خواستگاری برادرم از خواهر شهید و متعاقباً عقدشان پیش آمد.
بعد از شش ماه آقا مهدی و خانواده به خواستگاری من آمدند.
به خواست خدا ما با هم عقد کردیم.
بعدها آقا مهدی برایم تعریف کرد پیشتر من از شما خوشم آمده بود و میخواستیم به منزل شما بیایم که شما زودتر آمدید و خواهرم را برای برادرتان گرفتید.
به همین خاطر من کمی صبر کردم و بعد از شما خواستگاری کردم.
مهدی من بسیار متواضع، صبور، توانا، خوش قلب و مهربون و بسیار باهوش بود.
من و آقا مهدی هر دو در خانوادهای ساده و به دور از تجملات و مادیگرایی، معتقد، مذهبی، مقید به امور مذهبی و ولایی بار آمده بودیم.
ما در تاریخ ٨ خرداد ١٣٨٨ به عقد هم درآمدیم.
٢٢ مهرماه ٨٩ هم وارد زندگی مشترک شدیم.
ما ٧ سال و ٨ ماه و ٢١ روز با هم زندگی کردیم.
آقا مهدی میگفت اگر بودنهای من را جمعبندی کنید فکر کنم بیشتر از سه سال پیشتان نبودم.
الحمدلله زندگی کوتاه ولی پرباری داشتیم.
زندگی ما بر مبنای سادهزیستی و صداقت و عشق بنا شده بود.
به هم سخت نمیگرفتیم و همیشه با محبت با هم صحبت میکردیم.
ایثار و از خودگذشتگی زیادی در زندگیمان به خرج میدادیم.
هیچ چیز موجب نمیشد من و آقا مهدی از هم ناراحت بشویم و اگر ناراحتی کوچکی پیش میآمد، سریع یک زمان گفت و گو معین میکردیم.
این عشق و صمیمیت بود که روز به روز در زندگیمان بیشتر میشد.
حاصل ازدواج ما دو دختر به نامهای ریحانه خانم ۵ ساله و مهرانه خانم ٣ ساله است.
ان شاءالله ادامهدهنده راه پدر باشند....
🌹| ادامه دارد...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
🎈💛| شهادت هر چه ڪ هست جز دریادلان دل به دریا نمیزنند... 🍃| #هرروزباشهدا 💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نع
آقــاسَـجّــادٌ
👇 🎈| #اززبان_همسر 💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی معروف به حاج مسلم.... 💛| #قسمت_اول پدرم در دوران
🎈| #اززبان_همسر
💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی
💛| #قسمت_دوم
ریحانه را باردار بودم که از محل کار آقا مهدی به موبایلش زنگ زدند.
گوشی را برداشت و رفت داخل اتاق صحبت کرد.
وقتی آمد بیرون کنجکاو شده بودم. پرسیدم چیزی شده؟
کجا میخواهی بروی؟
اول انکار کرد بعد از اصرار من، با خنده گفت جایی نمیروم.
یک سر میروم سوریه و برمیگردم.
به خواست خدا آن مرتبه یک نفر دیگر جای ایشان رفت و رفتن آقا مهدی کنسل شد.
قسمت شد برای تولد ریحانه کنارمان بماند.
من سپردمش به خدا و از ریحانه خواستم که بابا را دعا کند و از حضرت زینب(س) خواستم که به من توان تحمل بدهد.
ولی ته دلم میخواست که برای تولد ریحانه پیشمان باشد و بعد برود.
لطف خدا شامل حالمان شد.
آقا مهدی زمان تولد دختر دوممان بود و ٢٣ روز بعد از تولد مهرانه اعزام شد.
من سعی کردم هیچ وقت گلایهای نداشته باشم.
برای آقا مهدی سؤال بود که چرا من حرفی نمیزنم و اعتراضی نمیکنم.
در جواب گفتم نمیخواهم شرمنده حضرت زینب(س) بشوم.
نمیخواهم روبهروی شما بایستم و مانع رفتنت بشوم.
میخواهم پشتت باشم و حمایتت کنم و اجر ببرم.
مهدی با توجه به شغلش مأموریتهای برونمرزی هم داشت ولی میتوانست کمتر برود و بیشتر کنارمان باشد، اما خودش را وقف نظام کرده بود و از خدمت دست بر نمیداشت.
از اوایل جنگ سوریه در منطقه حضور داشتند و تاریخهای اعزامهایشان خیلی زیاد است.
اواخر هم که من و ریحانه و مهرانه به سوریه رفتیم تا کنار آقا مهدی باشیم و از دوریها کم کنیم.
مواقعی که ما ایران بودیم، مهدی هر شب تماس میگرفت.
خیلی کم پیش میآمد که تماس نگیرد.
به علت مشغله کاری که داشت گاهی اوقات ساعت ۴ یا ۵ صبح تماس میگرفت و عذرخواهی میکرد که دیر زنگ زده.
میگفت:
همین الان رسیدم تا الان کار داشتم. خیلی خسته بودم ولی الان که صدایت را شنیدم سرحال شدم...
البته زمانی که ما سوریه بودیم اکثر شبها به منزل میآمد ولی دیر وقت، کمتر اتفاق میافتاد که طی روز تماس بگیرد.
زمانی که از مأموریت میآمد مدت کمی پیش ما بود.
۵۰ روز مأموریت و دو هفته خانه.
سعی میکردیم در این مدت کوتاه به همهمان خوش بگذرد.
من از اتفاقات و اوضاع اینجا برایش میگفتم و توقع داشتم ایشان هم از اوضاع آنجا برایم بگوید.
میگفت همه چیز خوبه خوب است و با دعای شما بهتر هم میشود.
اوایل از نحوه کار در سوریه و شهادت هیچ صحبتی نمیکرد.
نمیخواست نگران شوم ولی رفته رفته شروع شد؛ از منطقه، از شهادت رفقا، از اجر شهید و اجر همسر شهید و خانواده شهید بودن و....
برایم میگفت.
مهدی میخواست آمادهام کند.
میگفت خانم من انتخاب شدهای که همسر پاسدار باشی، همسر جانباز که شدهای و احتمالاً همسر شهید هم بشوی.
در واقع آخرین وداع ما صبح روز شنبه ٢٣ بهمن ماه سال ١٣٩۵بود.
همان روز عصرش، ایشان به شهادت رسید.
خدا را شکر میکنم که تا آخر عمر دنیایی آقا مهدی، کنارش بودم و از این بابت خوشحالم.
همیشه آقامهدی دیر به خانه میآمد.
روز قبل از شهادتش، جمعه شب بود که ساعت ١۰ به خانه آمد.
خستگی از چهرهاش میبارید.
به بچهها گفت خستهام و نمیتوانم با شما بازی کنم.
بچهها هم پذیرفتند.
بعد از چند دقیقه به آشپزخانه رفتم.
از آنجا بچهها را نمیدیدم، ولی صدای بلند خندهشان را میشنیدم.
خودم را رساندم پیششان دیدم بابایشان با تمام خستگیای که داشت، دلش طاقت نیاورده و همبازیشان شده است.
یعنی آخرین بازی بچهها با بابا مهدیشان بود.
فردایش رفت و به #شهادت رسید...
🌹| ادامه دارد....
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
🎈| #اززبان_همسر 💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی 💛| #قسمت_دوم ریحانه را باردار بودم که از محل کار آ
💔🍃
وداع دختران و همسر #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی معروف به حاج مسلم....
مثلِ بارانِ بهـارے
ڪ نمےگوید ڪِے
بےخبـر در بزن و
ســـر زدہ از راہ برس....
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
🎈| #اززبان_همسر 💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی 💛| #قسمت_دوم ریحانه را باردار بودم که از محل کار آ
🎈| #اززبان_همسر
💚| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی معروف به حاج مسلم
💛| #قسمت_آخر
مهدی روز شنبه ٢٣ بهمن ماه ١٣٩۵ مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) به شهادت رسید.
ایشان به همراه دو نفر از همکارانشان با ماشین به سمت منطقه رفته بودند.
آقامهدی جلو، یک نفر پشت فرمان و دیگری عقب نشسته بود که انفجار از سمت آقا مهدی اتفاق میافتد.
ایشان #شهید میشود و دو نفر دیگر به شدت مجروح میشوند.
موج انفجار آن قدر شدید و سنگین بود که ماشین را پرتاب میکند.
دفعه قبل دقیقاً دو سال پیش هم نظیر همین اتفاق میافتد که باعث مجروحیت آقا مهدی شده بود.
خبر شهادت را کسی نداد قلبم به من گفت و با اتفاقهایی که آن روز دور و برم افتاد، از تماس همکار ایشان که گفت امشب آقا مهدی منزل نمیآیند متوجه شدم و گفتم چرا با خودم تماس نگرفت.
گفت با من هم تماس نگرفت از طریق بیسیم خبر داد و حرفهای ریحانه و مهرانه که میگفتند:
مامان چرا نگرانی؟
ما دیگه بابا نداریم!؟
بارها شهادتش بر من گواه شده بود، چند بار هم خواب شهادت همسرم را دیده بودم.
میدانستم خدا میخواهد من را نسبت به این موضوع مطلع و آگاه کند.
مراسم خیلی باشکوهی برگزار شد و الحمدلله در شأن ایشان بود، درحقیقت شهید فقط برای ما نیست متعلق به این کشور به اسلام و این مرز و بوم است.
از آقا مهدی فعلاً وصیتنامهای به دست ما نرسیده است.
اما طبق #وصیت شفاهیاش از من خواست که در امامزاده محمد کرج بین شهدای #دفاع مقدس دفن بشوند.
من گفتم:
چرا شهدای دفاع مقدس؟
گفت:
همه شهدای مدافع از دوستانم هستند همیشه با آنها بودهام این بار میخواهم در کنار شهیدان جنگ تحمیلی دفن بشوم.
برای دخترها و یادگارهای مهدی از خدا میخواهم که کمکم کنند مثل همیشه.
از آقا مهدی هم میخواهم کمکم کند تا بتوانم بچهها را آن طوری که دوست دارد و در شأن پدرشان است تربیت کنم.
وقتی میروم مزار میگویم من تنهایی نمیتوانم بزرگشان کنم کنارم باش مثل قبل دوتایی با هم دخترهایمان را بزرگ کنیم.
مهدی هم درکنار من بودنش را ثابت کرده است.
امان از حرفهایی که در حیات و مماتشان شنیدهایم.
شهدا تا زمانی که زنده بودند و در حال دفاع از حرم، حرفهای بسیار آزار دهنده پشتشان بود.
من همیشه از همسرم و هدفش دفاع میکردم و هرگز ساکت نمیماندم و حالا که شهید شدهاند باز هم دست برنمیدارند.
حرفها و توهینها را به خانوادههای شهدا به حد اعلای خود رساندهاند.
درک و فهم بسیار بسیار پایینی دارند که نمیدانند این آسایش و امنیت را مدیون چه کسانی هستند؟
روز عرفه در حرم حضرت رقیه(س) نشسته بودیم که مداح حین مداحی گفت خیلیها پشت سر مدافعان حرم حرفهایی میزنند که اینها برای پول میروند و....
فقط باید گفت لعنت به آنها.
به نظر من همین برای این دنیا و آن دنیایشان کافی است.
من اگر بارها و بارها مهدی زنده شود و بخواهد دوباره راهی شود رضایت میدهم چراکه با خدا معامله کردم.
یک بار خانمی پرسید:
راضی بودی همسرت برود؟
گفتم:
نه تنها راضی بودم برود بلکه خودم هم با ایشان همراه شدم....
🌹| شادی روحشان صلوات...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
✨| #کوتاه_نوشت
🎈| #شهیدمدافع_حرم_مهدی_نعمایی
شهید حاج مهدی نعمایی (حاج مسلم)
از نخبه های نیروی قدس سپاه بوده است
وی همرزم #شهیدحاج_اسماعیل_حیدری، فرمانده محور حلب....
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
آقــاسَـجّــادٌ
💛🎈| ن وَالْقَلَمِ وَمَا يَسْطُرُونَ ... سوگند به قلم، وقتےڪ بر صفحه دلتنگےما میچرخد ... 🍃| #شهید
💠بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِدیقین...💠
🌸🍃| زندگینامه مختصری از #شهیدمدافع_حرم_حسین_معزغلامی:
متولد همدان در تاریخ ۵ / ۱ / ۱۳۷۳
در شناسنامه پانزدهم فروردین...
پدر ایشان یکی از مداحین با اخلاص و با صفای تهران میباشند.
شهید دوره های تحصیلی را در غرب تهران و محدوده بلوار فردوس گذراندند
در این مدت ایشان دوسال به طور غیر رسمی در حوزه آیت الله مجتهدی و پای درس خود ایشان تحصیل نموده اند...
سال ۹۱ ایشان وارد دانشگاه افسری امام حسین علیه السلام شدند...
به نقل از همرزم های شهید
ایشان دائما برای اعزام به مناطق جنگی اصرار داشته و بسیار پافشاری مینمودند.
طبق نقل از دوستان
ایشان ۱۳ سال در مسجد قمر بنی هاشم (ع) فعالیت نموده اند،
و در سال های اخیر در عرصه #فرهنگی بسیار تلاش کردند،
ایشان از سال ۹۱ تمرکز خود را به صورت جدی برای راه اندازی و تحکیم #هیئت_نوجوانان منتظران المهدی قرار دادند،
و در این زمینه بسیار با اخلاص و موفق فعالیت میکردند
شهید در #مداحی و ذکر امام حسین بسیار با دقت، با اخلاص و با علم رفتار میکردند و معتقد بودند به شان دستگاه به هیچ وجه نباید خدشه ای وارد شود.
ایشان تا چند ماه مبلغ قابل توجهی از حقوق ماهیانه خود را خرج این هیئت میکردند...
از اخلاقیات و ویژگی های برجسته شهید:
✨| شهید به شدت مهربان و با محبت بودند
🍃| ایشان نسبت به #امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر حساس بودند
❣| شیوه ایشان هم شیوه ی محبت و رفاقت بود و از این طریق سبک اخلاق اسلامی و معارف اهل بیت را ترویج میدادند...
ایشان سه دوره ۶۰ روزه به سوریه رفتند،
و چندین بار #مجروح شدند،
سر انجام در سومین دوره و در ۴عید نوروز ۹۶ ایشان سر به دامان اباعبدالله گذاشتند...
🌹| شادی روحشان صلوات...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
✨💚| مےخـواھـمت #شـھـید.! ولـے.! خـيلے خـيلےدورے..!! ن دسـتم بـه دسـتات مـيرسد!! ن چشـمانـم بـه نـگاه
🎈| وصیتنامه #شهیدمدافع_حرم_حسین_معزغلامی :
💠بِسمِ رَبِّ الشُّهَداءِ وَ الصِدیقین...💠
با یاری خدا و توسل به اهل بیت (ع) این وصیتنامه را می نویسم, انشالله که بعد از مرگم باز و خوانده شود.
سلام بر آنهایی که رفتند و مثل ارباب بی کفن جان دادند.
من خاک پای شهدا هستم.
شهدایی که برای دفاع از اسلام رفتند و جان عزیز خود را بر طبق اخلاص نهادند.
خدا کند به مدد شهدا و دعای دوستانم مرگ من نیز شهادت قرار گیرد که بهترین مرگ هاست.
بعد از مرگم به پدرم توصیه می کنم که مانند اربابم حسین (ع) صبر کند و بیتابی نکند و خوشحال باشد که در راه خدا جان دادم و همینطور مادرم به مدد اسوی صبر و استقامت در کربلا حضرت زینب (س) صبور باشد چون با گریه هایش مرا شرمنده می کند.
هر وقت بر سر قبرم آمدید سعی کنید یک روضه از حضرت علی اکبر (ع) و یا حضرت زهرا (س) بخوانید و مرا به فیض بالای گریه برسانید.
هر وقت قصد داشتید خیری به بنده حقیر برسانید آنرا به هیئت های مذهبی به عنوان کمک بدهید.
از خواهران و خانواده ای آنها طلب حلالیت می کنم اگر نتوانستم نقش برادری خوب را ایفا کنم.
در کفنم یک سربند یا حسین (ع) و تربت کربلا قرار بدهید.
تا میتوانید برای ظهور حضرت حجت (عج) دعا کنید که بهترین دعاهاست.
هم به خانواده ام و هم دوستانم بگویم که در بدترین شرایط اجتماعی، اقتصادی و .... پیرو ولی فقیه باشید و هیچگاه این سید مظلوم حضرت آقا سید علی آقا را تنها نگذارید.
امر به معروف و نهی از منکر را فراموش نکنید و نگذارید خون شهدا پایمال شود.
این شعر بر روی سنگ قبرم حکاکی شود انشالله
💚✨🌀|
مرد غسال به جسم و سر من خورده مگیر
چند سالیست که از داغ حسین لطمه زنم
سر قبرم چو بخوانند دمی روضه شام
سر خود با لبه سنگ لحد میشکنم
اللهم الرزقنا شفاعه الحسین یوم الورود و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین (ع)
✨| #بسیجی_حسین_معزغلامی
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
🎈| #دلنوشته_مادرشهیدحسین_معزغلامی
راستشو بخوای تا لحظه آخری که پروازت بپره امیدوار بودم ماموریتت کنسل بشه.
یک ماهی بود توی برزخ و اضطراب بودیم تا مشخص بشه کی قراره بری.
صبح اون روز پنجشنبه، زودتر از همیشه از خوابی که مدتها بود دوست نداشتی بیدار شدی،کولتو که باهم بسته بودیم چک کردی، چند باری بیرون رفتی و با دوستات خداحافظی کردی، دیشبش رفته بودی خرید، کیسه نجات خریده بودی،
همه نشانههایی که میشد بدی رو دادی که این سفر آخره؛
اما من نمیخواستم بپذیرم، نمیتونستم!
موقع رفتن نذاشتی حتی تا پایین پلهها و دم در همراهت باشم، کولهات را روی کتفت انداختی، سنگین بود، قیافت درهم شد، نگرانت شدم که با این درد کتف مجروحت، چطوری میخوای اسلحه دست بگیری؟
دوباره گفتم عین دفعههای قبل از پسش برمیای.
بغض همه وجودمو گرفته بود؛
اما گفته بودی گریه نکنم!
گریه نکردم سست نشه پات.
گریه نکردم با خیال راحت بری!
از راه پله که پیچیدی درو بستم و رفتم تو اتاقت، از پشت پنجره دیدم که رفتی، ترک موتور دوستت نشستی و رفتی.
من خود به چشم خویشتن دیدم که جانم میرود.
امروز یک سال از آن آخرین نگاه قشنگت میگذره!
باورم نمیشه بیتو چطور زندهام؟
چطور زندهایم؟
چطور نفس میکشیم وقتی نفسمون نیست؟
جز اینه که خودت مواظبمونی؟!
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
❄️💙| گـَر ببینـی تـو طبیـبِ دل مجروح مـرا گـو : گـذر کـن تـو بدین گـوشه که بیمـار بسـوخـت ... 🎈| #
💛🍃|
مزار #شهیدمدافع_حرم_حسین_معزغلامی کنار مزار #شهیدمدافع_حرم_محمدکامران
قطعه۵۰ گلزارشهدای بهشت زهرای تهران...
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
هدایت شده از ● | mkh_sh| ●
4_5899916073943172158.mp3
2.8M
77706_296-1.mp3
13.24M
✨| مداحی، شور
🎈| #شهیدکربلایی_حسین_معزغلامی
خجالت میکشم ک من سرم رو تنمه حسین ع
آخرین مداحی شهیدغلامی
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
💛🎈| ڪاشبدانے چقدردلمازاینروزگارِبےتوبودنگرفتھ... 🍃| #هرروزباشهدا ✨| #شهیدمدافع_حرم_روح_الله_
🍃♥️|
زندگینامه مختصری از #شهیدمدافع_حرم_روح_الله_قربانی:
نام و نام خانوادگی: روحالله قربانی
تاریخ تولد: ۱ خرداد ۱۳۶۸
محل تولد: تهران، دولاب
وضعیت تأهل: متأهل
فرزند دوم خانواده سردار داود قربانی
دانشجوی کارشناسی زبان
اعزام به سوریه بهعنوان پاسدار نیروی قدس
شهادت در تاریخ: ۱۳ آبان ماه سال ۹۴
محل شهادت: سوریه، دمشق، حلب
محل دفن: بهشتزهرا قطعه ۵۳
شهید روحالله قربانی ازجمله مدافعین حرم بود که به همراه یکی دیگر از همرزمانش و در مبارزه با تروریستهای تکفیری در عملیات محرم به شهادت رسید.
خودروی روحالله و دوستش قدیر در نزدیکی حلب مورد اصابت موشک قرار گرفت و این دو همرزم و مدافع حرم، جانشان را بر سر آرمانی که داشتند نهادند و به لقاءالله پیوستند.
پیکر مطهر شهید قربانی در قطعه ۵۳ گلزار شهدای بهشتزهرا در جوار محرم ترک و رسول خلیلی به خاک سپرده شده است....
شهید روح الله قربانی در اولین روز خرداد ماه ۱۳۶۸در خانواده ای مومن و مجاهد به دنیا آمد.
پدرش از سرادران سپاه و از مجاهدان ۸ سال دفاع مقدس است.
مادر او زنی پارسا بود که ۱۰ سال پیش از روح الله، او از مهر و محبتش محروم شد.
خانواده قربانی دومین فرزندشان را عباس نامگذاری کردند،
اما پس از رحلت بنیانگذار انقلاب اسلامی در ۱۴ خرداد ۶۸ نام روح الله را در شناسنامه پسرشان ثبت کردند.
مادر روح الله آرزو داشت که پسرش طلبه یا شهید شود و روح الله با نشان شجاعت مدافع حرم در ۱۳ آبان ۹۴ در دفاع از حرم حضرت زینب کبری(س) آرزوی مادرش را محقق کرد.
در حومه حلب خودروی حامل #شهیدروح_الله_قربانی، #شهیدقدیرسرلک و دو سوری با قبضه آمریکایی کرنت مورد اصابت قرار گرفت و روح الله و همراهانش در راه دفاع از اسلام ناب محمدی(ص) به #شهات رسیدند.
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
●| لذت زندگے بہ بندگے و لذت بندگے با شهادت ڪامل مے شود لایق نبودن معنے اش تلاش نڪردن نیست! تلاش ڪنیم
💛🎈|
#وصیتنامه خواندنی
#شهیدمدافع_حرم_روح_الله_قربانی:
بسم الله الرحمن الرحیم
اشهد ان لا اله الا الله و محمد رسول الله و علی ولی الله و الائمه المعصومین من ولده حجج الله، ان .... انهم و الحجة علیهم
و ان الدین الاسلام حق و الکتاب الحق والمیزان حق لا ریب فیه
همسر عزیزم ؛ پدرم ؛ خواهرم , برادرم ؛ دوستان خوبم؛ اگر شهید شدم یک کلام وصیت اینکه حاج آقا مجتبی به نقل از حضرت علی علیه السلام می گفتند که منتهی رضای الهی تقوی است.
شهادت خوب است و تقوی بهتر،
رب تقوا میخواهد، تقوایی که در قلب است و در رفتار بروز پیدا می کند و فکر نکنم [این تقوا] مال یک روز باشد یا شاید یک روزه هم دارد ولی حاج آقا می گفت پی ساختمان و فندانسیون آهن است.
چیزی که نمی دانید عمل نکنید، ادای کسی را در نیارید.
بدون علم درست وارد کاری نشوید مخصوصا دین؛
اول واجبات بعدا مستحبات مؤکد مثل کمک به پدر و مادر و مردم و دستگیری دور و بری ها، نه حج و کربلا و ... صد بار بدون این کارها.
هیئت و زیارت با توجه به نیاز با توجه به دِین به سید الشهدا عشق است و فقط قال الله:
افضل الاعمال بر به والدین و اولادها...
مادر از تو متشکرم وقتی تحملم کردی، وقتی با اسم ارباب شیرم دادی، وقتی دعا کردی شهید شم.
وقتی بابام عراق و سوریه و اردوگاه و جنگ و کمیته و بوسنی، پاکستان و افغانستان، جنوب غرب و شرق بود و تو مارو بزرگ کردی تنها و سخت.
ان شالله همیشه پیرو بی بی باشی ایشاالله با شهادتم شفاعتت کنم.
دوست دارم وقتی که بهم شیر می دادی وقتی که بهم نماز یاد می دادی وقتی می فرستادیم هیئت پا برهنه؛
وقتی می فرستادیم ایستگاه صلواتی وقتی که باهام درسهام را مرور می کردی ازم می پرسیدی که هیچ مادری نمی کرد یا هیچ مادری تنهایی نمی کرد یا هیچ کدوم روزی ۵۰ بار نمی کرد.
به زینب گفتم مثل تو غضروف نخوره و استخوان میک بزنه و گوشتارو دهن ما بذاره باشه که ایشاالله دو روز سایه اش بیشتر بالای سر ما باشد.
سر خاک مادرم بروید علی و فایزه و شما دوتا مخصوص.
حالم نداشتید بروید حاجت بگیرید آروم شوید من را کنار مادرم دفن کنید که هرچی دارم از مادر و پدرم است بابا را هم همون جا بگذارید خواهرم را هم همینطور تا همه دور هم باشیم ان شاالله امام زمان عج الله هممون را با هم قبول کند...
خوبی مامان سختی تورو زحمت های بابا و... زینب منم پیش من خاک کنید عشقم که سخت ترین موقع ها به دادم رسید
آرومم کرد
قبولم کرد
دوستم داشت همه چیز من
دوست دارم یادم باشه که چند روز بیشتر زنده نیستم و چند باری بیشتر پیش نمیاد که کسی از من چیزی بخواد و منم بتونم کمکش کنم و بعد من با کمال میل به آخرت این کار را بکنم باشه که خدا هم خوشش بیاد من اونی نیستم که بگم برای خدا کاری می کنم.
بیشتر برای خوف و عقاب؛
ولی نمی دونم پدر و مادرم چکار کردن خدا چی می خواست....
حضرت زهرا سلام الله چی دوست داشته که امام علی علیه السلام و بچه هایش و رسول الله اینجوری تو دلم هستن شاید خیلیشم به خاطر چیزهایی که تو زندگی ازشون گرفتم
همه وصیت نامه هاشون را خوش خط می نویسم ولی من خوش خط نبودم که بخواهم خط خوش نشان بدهم
دوست داشتم از همون اول لاتی تا کرده بودم و اون چند روز آقاجونی هم نداشتم....
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
❤️🍃|● از اینجا… ڪ من هستم، تا آنجا ڪ طُ هستے … وجب به وجب ... دلتنگتـم رفیق …! 💚| #شهیدمدافع_حرم_ر
♥️🍃|○●
#بوسیدن_پای_مادر
روح الله فارق التحصیل دبیرستان مؤتلفه بود.
یک بار به یک مناسبتی از روح الله خواستند که برای بچه ها چند کلامی صحبت کند.
تک تک جملاتش را به خاطر دارم.
او می گفت:
رفقا یک چیز از من داشته باشید.
با پای مادرتون دوست باشید.
مدام پایش را ببوسید، به خصوص کف پای مادرتون رو...
این حرف ها رو وقتی میگفت که مادرش را از دست داده بود.
وقتی خبر شهادتت رو شنیدم مادرم اومد تو اتاق تا علت گریه هام رو بپرسه همونجا به حرفت عمل کردم و به پاهاش افتادم و قول می دهم که بازهم این کار را انجام بدم.
مطمئن هستم هرکسی این خاطره ی تو را بشنود حتما به حرفت عمل میکند.
💚| به نقل از: یکی از دوستان
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
سردار حاج قاسم سلیمانی :
این انقلاب !
آنقدر تلاطم و سختی دارد
ڪہ یڪ روزی شهدا آرزو میڪنند
زندہ شوند و برای دفاع از انقلاب
دوبارہ شهید شوند.
#شهادت_مزد_خوبان_است
#عمار
@shahid_sajad_zebarjady
💛🍃|
شهید یعنے:
به خیرگذشت...نزدیڪ بود بمیرد!
تو
چه میڪنے،
این میانه ےخون برادرم...؟!
براے بیدارے ما...؟!
آخ ...
یادم رفته بود ...
شهید بیدارمیڪند ...
شهید دستت را میگیرد ...
شهید بلندت میڪند ...
🎈| #شهیدمدافع_حرم_رسول_خلیلی
✨| #هروزباشهدا
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
💛🍃| شهید یعنے: به خیرگذشت...نزدیڪ بود بمیرد! تو چه میڪنے، این میانه ےخون برادرم...؟! براے بیدارے ما
✨🎈|
#وصیتنامه_شهیدمدافع_حرم_رسول_خلیلی:
بسم الله الرحمن الرحیم
سوره آل عمران آیه ۱۹۵
♥️| “فَالَّذِینَ هَاجَرُوا وَأُخْرِجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَأُوذُوا فِی سَبِیلِی وَقَاتَلُوا وَقُتِلُوا لَأُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأُدْخِلَنَّهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ ثَوَابًا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوَابِ”
🍃| آنان که از وطن خود هجرت کردند و از دیار خود بیرون رانده شدند و در راه خدا رنج کشیدند جهاد کردند و کشته شدند، همانجا بدی های آنان را می پوشانیم و آنان را به بهشت هایی که زیر درختان آن نهرهای آب جاری و روان است، داخل می کنیم و این پاداشی است از جانب خدا.
با نام و یاد خداوند رحمان و رحیم و مهربان که در حق بنده حقیر از هیچ چیزی کم نگذاشته است و سلام و دورد به محضر صاحب العصر و الزمان (عج) و روح پاک امام راحل (ره) و رهبر عالم تشیع و اسلام قائدنا آیت الله سید علی خامنه ای (مدظله العالی) و روح پاک تمامی شهدای اسلام به خصوص سیدالشهداء ابا عبدالله الحسین (ع) که جان ها همه فدای آن بزرگوار.
به موجب آیه شریفه “کل نفس ذائقه الموت” تمامی موجودات از چشیدن شربت مرگ ناگزیر بوده و حیات ابدی منحصر به ذات اقدس باری تعالی می باشد.
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذر است نه وقوف و ماندن!
و تمامی ما باید برویم و راه این است. دیر یا زود فرقی نمی کند؛
اما چه بهتر که زیبا برویم.
پدر و مادر عزیزم که سلام و درود خداوند بر شما باد
از شما کمال قدردانی را دارم که مرا با محبت اهل بیت (ع) و راه ایشان و در کمال صبر و عاشقانه بزرگ کردید و همیشه کمک حال من بوده اید.
از شما عذرخواهی می کنم و سرافکنده ام که فرزندی خوب برای شما نبودم و در حق شما آنچنان که باید خوبی نکرده ام.
از شما می خواهم که مرا حلال کنید.
در حق این فرزند حقیرتان دعا کرده و از خداوند بخواهید که او را ببخشد و این قربانی را در راه خود بپذیرد.
می دانم که شما ناراحت نیستید؛
زیرا هیچ راهی بهتر از این نیست و این را شما به من آموخته اید و این همیشه آروزی دیرینه من بوده که خدا عاقبت مرا با شهادت در راهش ختم به خیر گرداند.
خوش ندارم که این شادمانی را با لباس های سیاه و غمگین ببینم، غم اگر هست برای بی بی جان حضرت زینب (س) باید باشد، اشک و آه و ناله اگر هست برای اربابمان ابا عبدالله الحسین (ع) باید باشد و اگر دلتان گرفته روضه ایشان را بخوانید که منم دلم برای روضه ارباب و خانم جان تنگ است.
اما چه خوشحالی بالاتر از اینکه فدایی راه این بزرگواران شویم.
پس غمگین نباشد.
برادر عزیزم
مرا حلال کن و ببخش، می دانم که در حق تو هم کوتاهی کردم، برایم دعا کن و مرا نیز حلال کن، خدا را سرلوحه کارهای خود قرار بده.
از خداوند می خواهم همیشه کمک حال تو برادر عزیزم باشد.
دعا برایم یادت نرود.
از فامیل، همبستگان نیز می خواهم که مرا حلال کنند و ببخشند و برایم دعا کنند.
رفقا، دوستان و همکاران و همنشینان عزیرم
که شاید بیشترین اوقات زندگیم را در کنار شما بوده ام، خداوند را شاکرم که در رفاقت هم به من لطف عطا کرده که دوستان و هم نشینانی به خوبی شما دارم تا تکمیل کننده و یاری دهنده من باشید.
شما همگی می دانید من راه خود را انتخاب کردم و این راه را دوست داشته و دارم و خیلی از شماها هم کمک کننده من بودید از تمامی شما عذر می خواهم که رفاقت را در حق شما تمام نکرده و ملتمسانه خواهانم که مرا عفو کنید و حلالم کنید.
مرا ببخشید، برایم بسیار دعا کنید و در روضه های ارباب و مجالس عزاداری اهل بیت (ع) مرا فراموش نکنید.
من خود را در حد و اندازه ای نمی بینم که برای کسی نصیحت و پندی داشته باشم و اگر ما دنبال پند و نصیحت باشیم چه بسیار است.
فقط می خواهد چشم بینا و گوش شنوا.
خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به امید سر کویش پر و بالی بزنم
من به خود نامدم اینجا که به خود باز روم.
آن که آورد مرا باز برد تا وطنم
مرغ بال ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم
پناه می برم به خداوند مهربان و از او می خواهم که بر من سخت نگیرد.
شب اول قبر دعا برایم را فراموش نکنید رفقا
و من الله التوفیق
العبد الحقیر محمد حسن خلیلی (رسول)
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
🎈| #مصاحبه_باپدرشهیدرسول_خلیلی:
خبرشهادت رسول رو خاله اش و باجناقم بهم دادند،
صبح ساعت ۷ بود که به محل کارم میرفتم ،باجناقم زنگ زد که اگه امکانش هست به خانه برگرد ومن هم برگشتم.
آنها با یک مقدمه کم کم گفتند:
رسول در سوریه شهید شده،
گفتم:
رسول ما
گفتند:
بله
فقط به آنها گفتم:
انا لله و اناالیه راجعون
وبعد هم سجده شکر بجا آوردم و نماز شکر خواندم.
🍃| پسرم۲۷آبان ۹۲ در نزدیکی حرم حضرت رقیه شهید شد،ترکش به پهلو و بازوهاش خورده بود و صورتش هم تا حدی سوخته بود، طوری بود که مادرش لحظه اول او رانشناخت، پسرما برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) رفته بود و به آرزوش هم رسید.
مادرش حتی اتاقش رو تغییر نداده و همونطور مثل قبل باقی گذاشته و فقط گردگیری میکند اتاق رسول عطرو بوی رسول را برایمان میده برایمان میدهد.
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇👇👇
🆔 @shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء
آقــاسَـجّــادٌ
💛🎈| اِےڪاشـ ... بهـ جاے همهـ میشد ڪهـ در اینـ #شهر اینـ حالـ بهـ همـ #ریختهـ_امـ را ت
💛| #رازسنگ_مزار
💖| #شهیدرسول_خلیلی
💚| #پدرشهید:
یکی از دوستان رسول واسطه شد تا سنگی که بعد از تعویض سنگ داخل حرم امام حسین سالیان سال دست نخورده بود و درانبار حرم بود سنگ مزار رسول شود وما این را هدیه ای از طرف امام حسین می دانیم.
شب های جمعه که مزارش میرویم، هنوز هوا تاریک نشده میگوییم که زود برگردیم، که رسول از کاروان جا نماند، آخه شب های جمعه شهدا مهمان سیدالشهدا هستند.
نقل از دوستان:
صبح روح الله (برادر شهید) اومد دنبالم ورفتیم بهشت زهرا منتظر شدیم حکاک اومد…،
یه نگاه به ما انداخت گفت :
ببخشید این سنگ مزار کیه؟
گفتیم:
چه طور؟
گفت:
اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم...
دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی....
دوست رسول گفت :
ما که خشکمون زد، وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد…
♥️| کانال #شهیدسجادزبرجدی
👇🏻👇🏻👇🏻
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
#عمار
#مخلص_الشهداء