🍃🌹
#خاطره
روای:خواهرشهید
تازه دیپلمشو گرفته بود و دنبال کار می گشت که هزینه ای به خانواده تحمیل نکنه، به هر دری زد تا بلاخره یه کار خوب براش جور شد.😍
خیلی راضی بود و با شوق و ذوق کارشو شروع کرد.
بعد از چند روز دیدم دیگه نمیره سر کار! گفتم مرتضی جان، کارتو نپسندیدی؟ چرا دیگه نمیری؟🙁
لبخد حاکی از رضایت چاشنی نگاه نافذش کرد و گفت: چرا اتفاقا خیلی هم عالی بود، اما صلاح بود که دیگه نرم!
بیشتر کنجکاو شدم که بدونم دلیلش چیه؟
کلی پرس و جو کردم تا اینکه گفت:
رفیقش بیکار بوده و هماهنگ کرده که اون بره... آخه اون زن و بچه داشته و سخته که یه مرد شرمنده ی زن و
بچه اش باشه...😊
#شهید_مرتضی_مسیب_زاده🌹🍃
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات 🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
📜🕊
فرازی از وصیتنامه
#شهید_حاج_مرتضی_مسیب_زاده🍃
عزیزان، #نماز را حتی سبک نشمارید و لحظه ای از توفیق #خدمتگزاری به #مادرتان غافل مشوید که خیر دنیا و آخرت نصیبان شده است. خواهرانم برای دیگران در #نماز و #حجاب الگو باشید.
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽🕊
🍃قسمتی از صحبتهای شهید مرتضی مسیب زاده در دیدار نماینده ولی فقیه در سوریه با مدافعان حرم:
در روایات و از شما شنیدیم که اکثر فرماندهان صاحب الزمان از #جوانها هستند و از اونجا که شنیدیم اکثر فرماندهان صاحب الزمان از #ایرانیها خواهند بود، می بالیم به خودمون و افتخار میکنیم که در تحت فرماندهی فرماندهان لایق و توانمند دوستانی که هستند و "قطعا راضی نیستند اسمشون گفته بشه" انجام وظیفه می کنیم و ان شاءالله که بتونیم مایه #افتخار نام #ایرانی و نام #سپاه باشیم و با توجه به اونکه هر یک از ما یک #سفیر جمهوری اسلامی هستیم در منطقه ان شاءالله که بتونیم موفق در این مسیر باشیم در حد توان، با توجه به اینکه مامور به انجام #وظیفه هستیم و ان شاءالله نصر من الله و فتح القریب...✌️
#بیاد_شهدای_اسلام
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_گمنام_امام_زمان_عج
اللهم صل علی محمد و آل محمد
و عجل فرجهم🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
📣
سومین سالگرد شهدای مدافعان حرم
کبوتران حرم همه سادات (س)
پنج شنبه ۲۰ دی
از نماز مغرب و عشاء
#تهران خ قزوین ، خ مخصوص ، خ کمالی ، مسجد امام رضا ع
@shahid_sajad_zebarjady
❤️✨💚
مےنـویسـم
عشــقــ💞ــ
بِخوانــ
خـامــ😍ــنــه اے
❤️✨💚
جــانم فداےرهبــرم❣
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_سی_هفتم
#صفحه_۸۱
که تا حدودی میگشته، درمیمانیم که چرا بازار فروش خوابید؟ چرا تجارت خارجیاش به خطر افتاد! غافل از اینکه تازه اوّل عشق است و پای ماشین به ده که باز شد و حسابی هم باز شد، نابسامانیهای دیگر در پیش است. من خود همهی بادآسهای میان قائن و گناباد را دیدهام که خوابیده بودند. همچون دیوان از اعتبار افتادهی افسانهها یا همچون نگهبانان پیر به خواب رفتهی دهات و آبادیها؛ و تنها در دزفول، با همهی آجرکاریهای زیبایش و شهرسازی نمونهاش، نزدیک به صد آسیاب را دیدم که همه خوابیده بودند. ماشین که پا به ده باز کرد، تمام ضمایم اقتصاد شبانی و روستایی را مضمحل خواهد کرد. یعنی هر چه صنعت محلّی و دستی است و چه بهتر، تا این همه چشم و دست و سینهی جوانان روستا پای دار قالی خراب نشود که خانهی اشرافیّت مزیّن باد. بزرگترین حسن پا باز کردن ماشین به مزارع و به دهات، نه تنها به هم زدن اجباری رسم ارباب و رعیّتی است و به هم زدن ادب کوچنشینی و خانه به دوشی و ایلاتی و خان خانی، بلکه این هم هست که صنایع دستی و محلّی را یا از بین میبرد و یا اگر نقشهای بود و طرحی و برنامهای حمایت کننده از آنها، میتواند برایشان پول بیشتری بدهد و ارزش بیشتری. چون در صورت وجود برنامههای حمایت کننده، میتواند مزد را بالا ببرد، چون میتواند خریدار تازه برای صنایع دستی پیدا کنند، چون میتواند بازار گیوه را گسترده کند و الخ...
یک تضادّ دیگر: ابزار زندگی بدوی، از خیش و کرسی و گیوه و چراغ موشی گرفته، تا داسغاله و چرخ ریسهدار، قالی، طرز تفکّر بدوی هم میآورد. یا...
#صفحه_۸۲
بالعکس. اعتقاد به خرافات، تشت زدن برای خسوف و کسوف، دعا و طلسم و چشمبند، برای گریز از بیماری و آفت[۵]، فرمایشات کلثوم ننه، همه از این دستاند؛ و البتّه ماشین که آمد، این طرز تفکّرها نیز باید برود؛ ولی نه گمان کنید به این زودیها. چون همین آدمهای خرافاتی و کلثوم ننهای هستند که فعلاً به شهرها هجوم آوردهاند و بندهی ماشین شدهاند. یا در همان دهات رانندهی بولدوزر و تراکتورند. آدم از آسمان که نمیآوریم، یا با ماشین وارد که نمیکنیم. تا این آدمها تربیت امروزی – ماشینی – ببینند، دست کم یک دوره مدرسه لازم است. آنوقت خود من رانندهی بولدوزری را دیدهام که «خارگ» را میروفت با یک نظر قربانی به فرمان ماشین عظیم الجثّهاش آویخته! و تاکسیهامان پر است از این طلسمها؛ و دکّانهامان از دعاها و نفرینها و شعرهای این نیز بگذردی و «این امانت، بهر روزی پیش ماست»! در چنین محیطی است که یارو، یک مرتبه کانگستر از آب درمیآید و بانک را میزند. مرد بدوی به شهر آمده و به خدمت ماشین کمر بسته، با همهی کندی ذهنش و با همهی تنبلی در حرکات و با همهی قضا و قدری بودنش، باید پا به پای ماشین بدوند و پا به پای او عکس العمل نشان بدهد. این مرد استخاره کنندهی تقدیری و عقیقهکش و آش نذری خور، حالا با ماشینی سر و کار دارد...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_سی_هفتم
@shahid_sajad_zebarjady
🍃❤️
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله_الحسین
دست بر سینه، ادب حکم کند وقت قیام
رو به اربابِ دو عالم دهی هرلحظه سلام
نوکری کردنِ این طایفه لذت بخش است
بالاخص نوکر ارباب شدن ختم کلام...
#لبیک_یاحسین...🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady