آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_پنجاه_هفتم
#صفحه_۱۲۱
...دوستی، یا توجّهی در زیارتگاهی، یا تفکّری در ساعات تنهایی و اصلاً به تنهایی عادت ندارد، از تنها ماندن میگریزد و اصلاً چون از خودش محشت دارد، همیشه در همه جا هست؛ البتّه رأی هم میدهد. اگر رأیی باشد – و به خصوص اگر رأی دادن مد باشد – امّا به کسی که امید جلب منفعت بیشتری به او میرود، هیچ وقت از او فریادی یا اعتراضی یا امّایی یا چون و چرایی نمیشنوی. سنگین و رنگین و با طمأنینهای در کلام، همه چیز را توجیه میکند و خودش را خوشبین جا میزند.
آدم غربزده، راحتطلب است، دم را غنیمت میداند و نه البتّه به تعبیر فلاسفه. ماشینش که مرتّب بود و سر و پُزش، دیگر هیچ غمی ندارد. اگر در عهد بوق «غم فرزند و نان و جامعه و قوت» سعدی را باز میداشت، از سیر در ملوک، او که سرش به آخور خودش گرم است، جز به خودش به کسی نمیرسد. درد سر برای خودش نمیتراشد و به راحتی، شانههایش را بالا میاندازد و چون کار خودش حساب کرده است و چون هر قدمی را که از روی حسابی برمیدارد و هر کاری را نتیجهی معادلهای میداند، کاری به کار دیگران ندارد چه رسد که در غمشان باشد.
آدم غربزده، معمولاً تخصّص ندارد، همه کاره و هیچ کاره است؛ امّا چون به هر صورتی درسی خوانده و کتابی دیده و شاید مکتبی، بلد است که در هر جمعی، حرفهای دهن پر کن بزند و خودش را جا کند. شاید هم روزگاری تخصّصی داشته؛ امّا بعد که دیده است در این ولایت تنها با یک تخصّص نمیتوان خر کریم را نعل کرد، ناچار به کارهای دیگر هم دست زده است. عین...
#صفحه_۱۲۲
پیرزنهای خانواده که بر اثر گذشت عمر و تجربهی سالیان، از هر چیزی مختصری میدانند و البتّه خاله زنکیاش را.
آدم غربزده،هم از هر چیزی مختصر اطّلاعی دارد، منتها غربزدهاش را. باب روزش را. که به درد تلویزیون هم بخورد. به درد کمیسیون فرهنگی و سمینار هم بخورد. به درد روزنامهی پر تیراژ هم بخورد. به درد سخنرانی در کلوپ هم بخورد.
آدم غربزده، شخصیّت ندارد. چیزی است بیاصالت. خودش و خانهاش و حرفهایش، بوی هیچ چیزی نمیدهد. بیشتر نمایندهی همه چیز و همه کس است. نه اینکه «کوسمو پولیتن» باشد، یعنی دنیای وطنی، ابداً. او هیچ جایی است. نه اینکه همهجایی باشد، ملغمهای است از انفراد بی شخصیّت و شخصیّت خالی از خصیصه. چون تأمین ندارد، تقیه میکند و در عین حال که خوش تعارف است و خوش برخورد است، به مخاطب خود اطمینان ندارد و چون سوء ظن بر روزگار ما مسلّط است، هیچ وقت دلش را باز نمیکند. تنها مشخّصهی او که شاید دستگیر باشد و به چشم بیاید، ترس است؛ و اگر در غرب، شخصیّت افراد، فدای تخصّص شده است، اینجا آدم غربزده، نه شخصیّت دارد و نه تخصّص؛ فقط ترس دارد. ترس از فردا، ترس از معزولی؛ ترس از بینام و نشانی، ترس از کشف خالی بودن انبانی که به عنوان مغز، روی سرش سنگینی میکند.[۳]
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_پنجاه_هفتم
@shahid_sajad_zebarjady
روضه مادر - میرزامحمدی.mp3
7.64M
#روضه_فاطمیه
گلچین روزگار گل چید فیض دیدن بر باغبان نداد استاد میرزامحمدی
•••▪■
ثواب اشک و آه این روضه هدیه به #شهید_رضا_اسماعیلی که ارادت خاصی به امیرالمومنین علی(ع) داشت.
#التماس_دعا...
@shahid_sajad_zebarjady
مادرش میگفت: یادم است همیشه خواهرش می گفت رضا از شهادت نمی ترسی؟ رضا هم می گفت:نه...فقط نگران یک چیز هستم، در اینترنت دیده ام که این داعشی ها #سر مسلمان ها را از تن شان جدا می کنند، فکر می کنم چقدر #سخت است، چقدر #دردناک است... اینها یک ذره انسانیت ندارند که اینطورمی کنند؟! همیشه می گفت:دعا کنید من اسیر نشوم... بعد که نحوه شهادتش را شنیدم خیلی ناراحت شدم، تا یک مدتی ازنظر روحی بهم ریخته بودم تا اینکه یکی از همرزمانش از سوریه به خانه ما آمد و حرفی زد که آرام شدم.
گفت: رضا شب قبل از شهادتش یک #خوابی دیده بود و همه را بیدار کرده بود. گفته بود بیدار شوید، بیدارشوید من می خواهم #شهید بشوم... دوستانش گفته بودند که حالا نصف شبی چه وقت این کارهاست؟! کو شهادت؟ گفته بود من خواب دیدم# امام_حسین(ع) به خوابم آمد و گفت: رضا تو #شهید می شوی، اگر #سرت را بریدند، #نترس ، #درد ندارد... وقتی من این را شنیدم واقعا آرام شدم... تسلی پیدا کردم... مطمئنم که خود امام حسین(ع) در آن لحظه هوای پسرم را داشته...
#السلام_علیک_یا_ذبیح...
#یا_اباعبدالله_الحسین...
#شهید_رضا_اسماعیلی🌹🍃
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 باران زیبای شب گذشته در #بین_الحرمین
#کربلا
@shahid_sajad_zebarjady