#خاطره
🎈♥️
#احمد همه ی جوانان را دعوت میکرد تا عضو کشافة المهدی(عج) شوند.
به من نیز خیلی سفارش میکرد که به آنها ملحق شوم.
او اعتقاد داشت امام زمان(عج) منتظر سربازانی است که زمینه ساز ظهورش باشند و کسی که در این گروه خدمت کند نقش مهمی درمقابله با خطر جنگ نرم دشمن دارد.
#احمد کتاب هایی همراه داشت که دائم مطالعه می کرد و از مطالب آنها در اردوهای فرهنگی کشافة المهدی(عج) برای جوانان و نوجوانان استفاده میکرد.
نوجوانان علاقه ی زیادی به داستان های کتاب های #احمد داشتند.
#احمد نیز تلاش میکرد داستان هایی از سیره ی شهدا برای آنها بخواند تا اثر مثبت روی بچه ها بگذارد.
یکی از کتابها که خود احمد نیز بسیار به آن علاقه داشت کتاب هاجر در انتظار خاطرات شهید عباس کریمی به روایت همسر، نوشته ی نویسنده ی توانمند دفاع مقدس:سعید عاکف بود.
آن کتاب داستان شهیدی بود که از حب دنیا رها شده بود.
#احمد بسیار متاثر از این کتاب بود.
💛| #خاطرات_شهیدمدافع_حرم
♥️| #احمدمحمدمشلب
👇👇👇
🆔 @Shahid_sajad_zebarjady
🍃🌸بنام خدا🍃🌸
#بیوگرافی_شهیـد_مدافع_حرم
#اَحــمد مُحمّد مَشلَب معروف به شهید BMW🚘 سوار لبنانی متولد ۳۱ آگوست سال ۱۹۹۵
و در محله السرای شهر نبطیه لبنان دیده به جهان گشود
احمد از همان دوران کودکی در این شهر رشد کرد و در راه اهل بیت تلاش و کوشش میکرد
او یکی از بهترین دانش آموزان هنرستان اَمجاد بود و از آنجا فارغ التحصیل شد و دیپلم (تکنولوژی اطلاعات) گرفت
شهید احمد مشلب رتبه ۷ در لبنان دررشته تحصیلی اش که تکنولوژی اطلاعات(انفورماتیک it) بود شد اما سه روز قبل از اینکه به دانشگاه برود در سوریه بود و شهید شد
احمد ارادت خاصی به ائمه اطهار داشت و دفاع از حریم اهل بیت رو وظیفه میدونست همزمان با اعزام مدافعان حرم از لشکر حزب الله
برای دفاعاز حریم آل الله به سوریه🇸🇾 رفت
در آنجا با عشق و علاقه ای که به عمه ی سادات داشت جانانه میجنگید
تا اینکه در یکی از درگیری ها درسوریه از ناحیه دست✋ مجروح شد که منجر به از کار افتادن انگشت کوچک دست راست شد و برای مدوا به بیمارستاننبطیه لبنان🇱🇧 انتقال داده شد
اما عطش احمد برای شهادت بسیار بود و دوباره همراه سایر رزمنده های حزب الله
به سوریه رفت
سرانجام در ۲۹ فوریه ۲۰۱۶ در منطقه الصوامع ادلب (سوریه) در
درگیری با تکفیری ها و عملیات💥💥
براثر برخورد بمب هاون 60 و اصابت ترکش های زیاد الخصوص به سر , و پا (قطع تاندون و اعصاب پا) و دیگر اعضای بدن فالفور به درجه رفیع 🕊🌹شهادت نائل گشت.
احمد وقتی سوریه بود با دوستانش عهد بسته بودند بعد از جنگ با هم به کربلا و مشهد بروند و به دوستاش میگفت آرزویی جز "شهادت" ندارم
یک هفته بعد از این حرفاش شهید شد😔
شهید مشلب بخاطر ارادت و علاقه خاصی که به امام رضا (ع) داشت
لقب جهادی غـریب طــوس را برای خود انتخاب کرد
به گفته ی مادر شهید:
" احمد ذهب الى ايران مرة واحدة وزوار الامام الرضا ع سنة ۲۰۱۲"
احمد سال 2012 یک بار به ایران🇮🇷 آمده و به زیارت امام رضا (ع) مشرف شد
پدر او مــحمد مشلب یکی از تاجران لبنانی است
و مادرش سیده سلام بدر الدین است
❤️
مادر شهید مشلب بااینکه احمد پسرش بود او را هم بازی و دوست دوران جوانی اش میدانست و با عشق مادرانه در تربیت احمد تلاش کرد🌾
و برای رفتن احمد همانند مادران سایر شهدا عاشقانه فرزندش را راهی کرد🌷
احمد هر ساله در روز مادر برایش هدیه میگرفت اما به گفته مادرش
احمد امسال نه طلا و نه نقره داد بلکه
با شهادتش 🌸باعث شد در برابر مولایم امام حسین رو سفید شوم
در مراسم یادبود شهید احمد مشلب که در ایران برگزار شد مادر شهید گفت: وقتی حضرت زینب در خطر باشد وقتی امام زمان در خطر باشد من چرا فرزندم را نمی فرستادم پسر من باید یکی از زمینه سازان دولت حضرت مهدی (عج) بود
احمد با وجود داشتن ثروت و مال دنیا احتیاجی به پول نداشت در صورتی که خیلی ها میگویند مدافعان حرم برای پول میروند
آیا این شهید BMWسوار هم برای پول رفت کسی که از لحاظ ثروت و مال چیزی کم نداشت
آرامگاه این شهید والا مقام در روضة الشهدا شهر نبطیه لبنان است
❤️شادی روحش صلوات❤️
شهید مدافع حرم
احمد محمد مشلب
معروف ب شهیدB_M_Wسوار
رتبه ۷ تکنولوژی اطلاعات درلبنان
مدافعان حرم برای پول رفتند
قیمت اشکهای مادرش چند؟
قیمت بیقراریهای خواهرش چند؟
کلنا عباسک یا زینب
@shahid_sajad_zebarjady
🍃❤️
#طنز_جبهه
درعملیات بیتالمقدس، دو « #احمد » داشتیم که #فرمانده بودند و صدای آنها از شبکههای بیسیم مرتب شنیده میشد. 🙂📞
« #احمدمتوسلیان » فرمانده لشگر محمد رسولالله و « #احمدکاظمی » فرمانده لشکر نجف اشرف. 🌼
در تماسهای بسیار مهم، مخصوصا در لحظات شکستن خطوط دشمن، فرماندههان و رزمندگان از #لهجههای آنها متوجه می شدند که این «احمد» کدام «احمد» است. 😄
اما جالبتر زمانی بود که دو «احمد» با هم کار داشتند. در مرحلهی دوم عملیات که بچههای لشگرمحمد رسول الله در دژ شمالی خرمشهر با لشگر۱۰ زرهی عراق درگیری سختی داشتند وکارشان به اسیر دادن واسیر گرفتن هم کشیده شده و احمد متوسلیان با بدنی مجروح عملیات را هدایت میکرد، احمد کاظمی با احمد متوسلیان اینگونه تماس میگرفت: احمَد احمَد ،احمَد احمِد، احمَد احمِد. 😅
او سه احمد اول را که یعنی متوسلیان، با لهجهی تهرانی ☺️ میگفت اما اسم خودش را با لهجهی نجف آبادی، مخصوصا مقداری هم غلیظتر بیان میکرد، 😅 به این ترتیب احمد خوب و دوست داشتنی پایهی خنده را برای فرماندهان زیادی که صدای او را از بیسیم میشنیدند فراهم میکرد. 😂 یادشان بخیر:
احمَد احمَد، احمَد احمِد، احمَد احمِد 🙂
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
مدافع حرم
🌹 #شهیداحمدمشلب 🌹
حضور #احمد در سوریه مرا خیلی نگران می کرد، چون #احمد شجاع و بی باک بود و ترس برایش معنا نداشت و میگفت"امام علی (ع) گفته است؛کمربندت را محکم ببند که مرگ به سراغت خواهد آمد"
او یک بار به جای یکی از رزمندگان که خیلی خسته بود نگهبانی داده بود و دلش نیامده بود که او را بیدار کند. وقتی آن شخص متوجه شد که #احمد به جای او نگهبانی داده است خجالت کشیده و از احمد تشکر کرده بود. #احمد هم در جواب به او گفته بود:"برادر ! من از شما تشکر میکنم که به من اجازه دادی ثوابی ببرم"✨
راوی:علی مرعی (دوست شهید)
📚ملاقات در ملکوت
@shahid_sajad_zebarjady