آقــاسَـجّــادٌ
🍃🕊🌹 مدافع حرم 🌹 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان 🌹 #تولد: ۲۸ شهریور ۱۳۶۲ اصفهان #شهادت: ۲۳ آذر ۱۳۹۲ سوریه
🍃🌹
#خاطره
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان
#راوی: همسر شهید
چنـد روز قـبـل از اینکـہ میخواسـت بره سوریہ خیلـے دندوݧ درد داشت 😢
بہش گفـتـم بریم دکتر، چطور میخواے با ایݧ حالت برے سوریہ؟!
میگفـت بـرم اونـجا حالـم خوب میشہ..😌
گفتم یعنے اینجا کہ هستے و ما پیشت هستیم فقط حالـت بده؟! 😒
گفـت: نـہ...
اونـجـا حـضـرت زینب س هـستنـد و هواے همہ سربازاشونو دارند. 😇
اونجا دردے نیست بـہ جز درد اضطـراب اسیرے دوباره حضـرت زینب (سلام الله علیها). 😭
وقتـے داشت میرفت یه بسته کامـل قرص براش گذاشتم .
وقتے ساکش رو بـرام اوردند، فقط دوتاے اون قرصا رو مصرف کرده بود، درست تازمانے که قدمهاش به خاک سوریہ رسیده بود. 😔
و اونجا بود کہ فهمیدم حضرت زینب چقدر قشنگ هواے سربازاشوݧ رو دارند. 😭
#یـادشهدابـاذڪـرصـلـوات 🌸🍃
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🍃🕊🌹 مدافع حرم 🌹 #شهید_ابوالفضل_شیروانیان 🌹 #تولد: ۲۸ شهریور ۱۳۶۲ اصفهان #شهادت: ۲۳ آذر ۱۳۹۲ سوریه
4_111143458583871528.pdf
حجم:
3.33M
#معرفی_کتاب
📗 کتاب: یک تیر و چهارده نشان
بر اساس زندگی و خاطرات مدافع حرم
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان 🌹🍃
@shahid_sajad_zebarjady
🕊🌹
✨ #خواب_شیرین
#راوۍهمسرشهید
هنوز دوستهایش نیامده بودند تا نحوه شهادت ابوالفضل را بگویند. نمیدانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است. یک شب خوابش را دیدم. گفتم، «ابوالفضل چرا دیر کردی؟»
گفت، «کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب میدادم.»
گفتم، «از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد داشتی؟»
گفت، «راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت، بایست. ایستادم.»
پرسیدم، «چرا ایستادی؟»
گفت، «در غربت یک آشنا پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم. گفت، پس بنشین. گفتم، سرم سنگین است. گفت، ابوالفضل سرت را روی پای من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم. بلند شدم. دیدم در یک باغ بزرگ پر از میوه ایستادیم. به من گفت، آقا ابوالفضل چند تا از این میوهها بخوری سر دردت خوب میشود. منم تعدادی میوه خوردم. بعد هم رفتیم و تمام.»
#شهید_ابوالفضل_شیروانیان❣
سالروز شهادت🕊🍃
#یــادشهـــداباذڪـرصلــــوات
🚩| @shahid_sajad_zebarjady