آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_شصت_سوم
#صفحه_۱۳۳
بختیاریها ساکتند، به این علّت است که خیلیهاشان از سربند مشروطیّت به بعد، به مقرّب الخاقانی رسیدند و سناتوری و ریاست سازمان امنیّت و الخ...
برای شروع به هر کاری در این مملکت، اوّل باید عشایر را اسکان داد؛ و البتّه نه از راهی که تاکنون میکردهایم. هرگز! نه از راه زور و تخته قاپو؛ بکله از راهی دقیق و منطقی و حساب کرده. با تعیین آب و زمین قابل کِشت برای هر سر، و تهیّهی وسایل جدید کشاورزی برای هر دسته و قبیله، به اعتبار خریدن احشام زاید آنها، و واداشتن خود افراد هر قبیله، به شرکت در ساختمان خانههای آتی خود و تأسیس مراکز بهداری و فرهنگی و تعمیرات فنّی، برای هر ده تازه تأسیس یافته...
به هر صورت، تا تیرک چادرهای ایلاتی، به پی خانههای روستایی بدل نشود و مرد و زن ایلی، با کشاورزی آشنایی پیدا نکنند و تا بچّههای ایل، زیر طاق مدارس به درس ننشینند؛ هر قدم اصلاحی در این مملکت، یا دروغی است عوامفریب، یا ادّعایی است کودکانه؛ و آنوقت در چنین وضعی، سیاست حکومتهای ما در بارهی ایلات، عبارت است از اینکه ایشان را به حال خود رها کنیم، تا در فقر و بیماری مزمن خود بپوسند و در مقابل خشکسالیها مدام بلرزند، تا دیگر رمقی در ایشان باقی نماند و در نتیجه اثری از وجودشان! نیز دیدی که شصت هفتاد درصد اهالی غیور، در روستاها به سر میبرند و در چنان روستاهایی که مختصری از احوالشان پیش از این، چه در این دفتر و چه در «اورازان» و «تات نشینهای بلوک زهرا» گذشت. روستاهایی که روز به روز در حال تکیدن و لاغر شدنند، تا شهرهای تازه پا، روز به روز در حال باد کردن و...
#صفحه_۱۳۴
...رشد کردن باشند؛ و گفتم درست به رشد یک غدّهی سرطانی. گسترش شهری را که از هر سوی بیابان مثل قارچ بدود؛ امّا نه آب و برقش و نه کوچه و خیابانش و نه تلفن و فاضلابش از روی نقشهی قبلی باشد، جز به یک رشد سرطانی به چه چیز میتوان تشبیه کرد؟ مردم را از آن دهات میکَنیم و به این شهرها میآوریم و این شهرها در حقیقت با آن دهات هیچ فرقی ندارند؛ جز اینکه در شهر، به ندرت کاری هست، اگر شده کار موسمی و فصلی؛ امّا در ده هیچ نیست. با این تحوّل دروغآمیزی که در ده سال اخیر بازیش را در آوردهاند و دارند به طبقهی خرده مالک میافزایند، کار بدتر از بد هم شده است. طبقهی خرده مالک را اگر دویست سال قبل تقویت کرده بودیم، حالا دست کم یک مشروطیّت حسابی داشتیم؛ امّا حالا دیگر سخن از «کوئوپراتیف» است. دیگر تقسیم املاک به صورت فعلی – با هدف خرده مالک ساختن – کهنه شده است. تقسیم املاک به این صورت، بزرگترین مانع را پیش پای کشاورزی مکانیزه میگذارد. نه ماشین، تحمّل مالکیّت خرده پا را دارد و نه مالکیّت خرده پا، قادر به تهیّهی ابزار ماشینی کشاورزی جدید است. روحیّهی انفرادی و تکروی خاصّی که در ما هست، هرگز نمیتوان باور کرد که اکثریّت روستاییان، به ابتکار خود دور هم جمع بشوند و سرمایه بگذارند و ماشین را واردِ ده کنند...
در این مورد من حرف را کوتاه میکنم و به دوستم حسین ملک میسپارم که در شمارههای مختلف مجلّهی «علم و زندگی» طرح بسیار دقیقی...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_شصت_سوم
@shahid_sajad_zebarjay