📚
#غربزدگی
#قسمت_هشتاد_سوم
#صفحه_۱۷۴
...شکست نطر بوقی در عهد دقیانوس، که آخر معلوم نشد چرا از این سوی عالم به آن سو لشکر کشید؟!... و آخر چرا ملل شرق نباید به دارایی خویش بیدار و بینا شوند؟ و چرا فقط به این عنوان که ماشین غربی است و ما از اقتباسش ناچاریم، تمام دیگر ملاکهای زندگی غربی را نیز بگیرند و جانشین ملاکهای زندگی و ادب و هنر خود کنند؟ چرا علامت اختصاری یونسکو، باید به شکل ستونهای یونانی آکروپول باشد؟ و نه مثلاً به صورت گاو بالدار آشوری یا ستون معابد «کارناک» و «ابوسنبل» مصر؟ یا چرا نباید ملل شرقی، آداب خود را بر مجابع بینالمللی عرضه کنند؟ مثلاً بازیهای ملّی خود را در المپیادها؛ مثل رقص و تیراندازی و ریاضت (به آن معنی که در «یوگا» هست)... بگذرم.
مشکل دیگر از مشکلات اجتماعات غربی، اینکه علاوه بر آدمهای سر به زیر و پا به راه که میسازد – به قصد خدمتکاری ماشین – آدمهای نوع جدیدی هم میسازد که میتوان «قهرمانهای از پیش ساخته» به ایشان گفت، عین خانههای از پیش ساخته. در وجود ذی جود ستارگان سینما، یا در سرنشینان موشکهای فضانورد و این البتّه منطقی هم هست. وقتی همهی مردم را سر و ته یک کرباس کردی که هیچ کدام، هیچ سر و گردنی از دیگران برتری ندارند چارهای نیست جز اینکه گاهبهگاه، با یک قهرمان از پیش ساخته این یک دستی در ابتذال بشری را بشکنی و نمونهای بدهی تا نومیدی یک سره نباشد.
#صفحه_۱۷۵
...این است که در عین حال که مثلاً کمپانی «فورد» به فلان دانشکدهی امریکایی سفارش سالی فلان قدر نفر متخصّص برق و مکانیک میدهد، با فلان مشخّصات فلان کارخانهی فیلمبرداری هم کار خودش را میکند؛ یعنی قهرمانسازی طبق نقشهاش را. اگر یک وقتی بود که فلان شجاعت معیّن (که به قول افلاطون یکی از فضیلتهای چهارگانه بود) و نه با قرار قبلی از کسی سر میزد و آن کس قهرمان میشد و شاعران در مدحش سخن میراندند؛ حالا فلان کمپانی فیلمبردار، کسی را میخواند که ادای فلان شجاعت تاریخی یا افسانهای را برای فلان فیلم دربیاورد و بیا و ببین که روزنامهها چه داد سخن میدهند و رادیوها و تلهویزیونها و کمپانی که به هر صورت تجارتش را میکند، چه پولها خرج تبلیغات میکند و برای قهرمانان خود چه واقعه تراشیها میکند و ازدواج و طلاقشان را و دزدیدن بچّهشان را و شرکتشان را در مبارزهی سیاه و سفید و رقصیدنشان را در فلان شب با فلان ملکهی مطلقه و الخ... از یکی دو سال پیش از اینکه فیلم آماده بشود، مدام در روزنامه و رادیو و تلهویزیون میگذارد و میگذارد تا به حدّی که خبرش از مسیر «رویتر» و «آسوشیتدپرس»، حتّی به گوش وسایل انتشاراتی تهران و سنگاپور و خرطوم هم میرسد. آنوقت نوبت استفاده است و فیلم با ابّهت و جبروت و شب افتتاح واحد در پانزده پایتخت جهان و شرکت رجال و غیرهه بر پرده میافتد. و نتیجه؟ یک قهرمان دیگر به صف قهرمانان روی پرده افزوده شده است؛ یعنی در حقیقت، از یک قهرمان تاریخی و افسانهای دیگر سلب حیثیّت و اعتبار شده است.
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_هشتاد_سوم
@shahid_sajad_zebarjady