🔴
#فرمانده_سپاه خطاب به نتانیاهو:
با دم شیر بازی میکنید/ بترسید از روزی که موشکهای نقطهزن بر سرتان فرود آید
🔰سرلشکر جعفری فرمانده کل سپاه پاسداران در واکنش به تهدید اخیر نتانیاهو: بترسید از روزی که موشکهای نقطه زن ایران غرش کنان بر سرتان فرود آید و انتقام همه خون های به ناحق ریخته مسلمانان مظلوم منطقه را از شما بگیرد.
🔹مطمئن باشید این تهدید مضحک شما را هیچ به حساب نمی آوریم؛ بدانید اگر برابر برخی اقدامات مذبوحانه شما صبر پیشه میکنیم، حکمتی بزرگ در آن نهفته است
🔹شما خوب میدانید که اقتدار و ابهت یگان های نظامی ایران به حدی است که اگر حضور حتی یکی از آنها را در سوریه ببینید، از ترس قالب تهی خواهید کرد
🔹هم تمامی مستشاران نظامی و انقلابی و هم تجهیزات و سلاحهایی که برای آموزش و توانمند سازی مبارزین مقاومت اسلامی و حمایت از مردم مظلوم سوریه، در این کشور اسلامی داریم را حفظ خواهیم کرد.
@shahid_sajad_zebarjady
هدایت شده از KHAMENEI.IR
⚠️ لوح| سعى میکنند چهره خاندان خبیث پهلوى را آرایش کنند
🔻رهبرانقلاب: امروز دشمنان سعى میکنند چهرهى خاندان خبیث پهلوى را - رژیم فاسدی که کشور ما را سالهاى متمادى به عقب انداختند و دچار مشکلات عظیم کردند - آرایش کنند... امروز چشم دوختند به نسلهاى بعدى. تا وقتى شما جوانهاى خوب و مردم مؤمن در میدان هستید، باانگیزه و با بصیرتید، آگاهید که چه کار دارید میکنید، البتّه نخواهند توانست. ۱۳۹۳/۱۰/۱۷
📥 چاپ👇
http://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=28918
🍂💔
مرامش حسنی بود
وصیت کرد تا مزارش هم
حسنی باشد
بدون سنگِ مزار...
#غریب_مادر_حسن...🍃🌸
#شهید_میثم_مرواری...🍃🌹
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
🔴آمریکا مجری پرس تی وی را دستگیر کرد 🔸خانواده و دوستان خانم مرضیه هاشمی (ملونی ایوت فرانکلین، مجری
❌ چیزی حدود سیصد میلیون #اسلحه گرم دست امریکایی هاست و کسی عین خیالش نیست
✅ اما این #چادرمشکی چه سلاحیه که اینقدر غرب ازش میترسه ؟!
@shahid_sajad_zebarjady
عکس زمان اعزام از میدان امام اصفهان به جبهه های حق علیه باطل
همگی شهید شده اند
#شهیدان عباسعلی جان نثاری،عباسعلی سخاوتی
محمد علی جان نثاری حسنعلی جان نثاری و مصطفی جان نثاری
🌹شهادت....🌹
فرصتی ست برای رسوا شدن دل های عاشق......❤️🍃
خدا که عاشقت شود اینگونه تو را میخرد...
شهید خواهی شد.....
ان شاالله✨
💐#اللهم_الرزقنا_شهاده_فی_سبیلک
@shahid_sajad_zebarjady
آقــاسَـجّــادٌ
📚
#غربزدگی
#قسمت_چهل_پنجم
#صفحه_۹۷
وقتی مرکب ما اسب بود، چراگاهها داشتیم و مرتعها، همه خوش و سبز و همیشه بهار. که زیباترین اسبها را در آن میپروردیم و از نجیبترین نژادها و بعد داغگاهها داشتیم که بر اسبها نشان بزنیم، نشان تملّک و تصاحب بشری را و بعد اسطبلها داشتیم تا اسبها در آن بیارامند و بپرورند و زند و زا کنند و بعد کاروانسراها داشتیم تا چارپاهامان در آنها یدک بگیرند و بعد مسابقهها داشتیم؛ مثلاً «سبق و رمایه» تا عضلات حیوان ورزیده شود و مگر ماشین به جز اسبی است دستآموز بشریّت و به قصد خدمت او؟ و اگر در ترکیب جنینی اسب و تشکّل اصلی هیکل او، ما را که آدمی زادهایم، دستی نبود، جنین ماشین را بشر خود در درون «سیلندر» و «پیستون» نهفته است. به این طریق ما را نخست اقتصادی در خور ساخت و پرداخت ماشین بایست. یعنی اقتصادی مستقل و بعد آموزشی و کلاسی و روشی؛ و بعد کورهای تا فلز را نرم کند و نقش ارادهی بشری را بر آن بزند؛ و بعد کارگران متخصّص که آن را به صورتهای گوناگون درآرند؛ و بعد مدارس که این تخصّصها را عملاً بیاموزند؛ و بعد کارخانهها که این فلز با بدل به ماشین کنند و دیگر مصنوعات و بعد بازاری از شهرها و دهات تا ماشین و دیگر مصنوعات را در دسترس مردم بنهند...
دیگر از من نخواهید که وارد جزییات بشوم که نه من این کارهام و نه این صفحات، مأمور به چنین امری است. برای مسلّط شدن بر ماشین، باید آنرا ساخت، ساختهی دست دیگری، حتّی اگر یک تعویذ باشد، یا طلسم چشمبند حسد، حتماً با خود چیزی از مجهولات دارد و از عوالم غیب. از عوالم ترسآور و بیرون از دسترس بشری و رمزی در خود نهفته دارد. و دارندهی آن طلسم یا...
#صفحه_۹۸
تعویذ مالک آن نیست؛ بلکه به نوعی مملوک طلسم است؛ چرا که در ظلّ حمایتش به سر میبرد و به آن پناه میبرد و همیشه در این رعب و وحشت است که مبادا به طلسم، بیاحترامی شده باشد! مبادا آسمان رنگش را دیده باشد! مبادا پایین پا مانده باشد!... امّا کودکی که همان طلسم را به او آویختهاند، اگر بزرگتر شد و به کنجکاوی روزی بازش کرد و دید که چیست و به خصوص اگر توانست بخواند که بر ورقهی روغنی آن چه مثلّثها و مربّعها و ستارهها و مفهوم اعداد آن پی برد – یا به نامفهومی و بی معنایی آنها – آیا دیگر حرمتی یا ترسی یا رعبی از آن در دلش باقی خواهد ماند؟ و ماشین، طلسم است برای ما غربزدگان که خود را در ظلّ حمایتش میبریم و در پناهش خود را از شرّ آفات دهر مصون میدانیم. غافل از اینکه این طلسمی است که دیگران به سینهی زندگی ما آویختهاند تا بترسانندمان و بدوشندمان. کنجکاو بشویم – کمی بزرگ بشویم – و عاقبت این طلسم را بگشاییم. و رازش را بهدست آوریم.
البتّه میتوان پرسید که اگر کار به همین سادگی است، پس چرا تا کنون به عقل عقلای قوم نرسیده است؟ و یا اگر رسیده است، چرا گشایش این طلسم، تاکنون از اندیشه، به عمل در نیامده است؟ در جواب این دو سؤال، به بیان دو علّت اکتفا میکنم. باقی را خودتان حدس بزنید.
نخست اینکه رعب و حرمت، هنوز در دل ماست. میدانیم که «حرام» و «تحریم» از ریشهی «حرمت» و «احترام» است. رعب از ماشین، درست همچون رعب از طلسم؛ اگر برای ما حرام است به طلسم دست زدن و آن را...
📗 #غربزدگی
🖊 #نویسنده_جلال_آل_احمد
📄 #قسمت_چهل_پنجم
@shahid_sajad_zebarjady