🌸خاطرم هست یک روز برای آن مرید از عواقب این فریب کاری ها می گفت و از این که بعد از مرگ چه بلاهایی سرش در خواهند آورد، ولی او حکم همان سنگ را پیدا کرده بود که میخ آهنین بهش کارساز نمی شد.
🌸 می گفت: من اینجا نباشم، یکی دیگه رو می ذارن.
آقا موسی می گفت: این که عذر بدتر از گناهه! تو خودت رو هیزم آتش جهنم نکن، کار به بقیه چیزاش نداشته باش.
فایده ای نداشت که نداشت. از اینطرف هم، دین آئینی که آقا موسی داشت،
بهش اجازه نمی داد بی تفاوت باشد.
🌸بارها دیده بودم با چه توجه، و با چه حواس جمعی قرآن می خواند و تو معنی آیات دقیق می شود.
به نظرم آن شب که هوا ابری بود و تمام جزیره و ساحل را ظلمت و تاریکی گرفته بود، آقا موسی اقتدا کرد به حضرت ابراهیم، علی نبیّنا و آله و علیه السلام.
تنها نبود، آقا شیخ عباس عباسی هم همراهی اش کرد
تنها نبودند.
🌸برداشتن آن سنگ را سار قایق کردنش و بردنش وسط دریا انداختنش توی آب، دل شیر می خواست. دل شیر را خدا می دهد.
تنها نبودند.
#همرنگ_خدا
#بریده_کتاب_بخوانیم
#شهید_موسی_درویشی