eitaa logo
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
245 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
29 فایل
💠کانال رسمی طلبه بسیجی #شهید مدافع امنیت #مهدی #زاهدلویی💠 با مدیریت خانواده محترم شهید ولادت: ۳۰ دیماه ۱۳۸۱ شهادت: ۱۰ مهر ماه ۱۴۰۱ ✨مزار شهید: قم، خیابان امامزاده ابراهیم (ع) آستان امامزادگان شاه ابراهیم و محمد(ع) خادم: @zahedlooee_khadem313
مشاهده در ایتا
دانلود
16.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷 امروز که فرمانده فرا خوانده به قله... ☝لحظاتی از شعرخوانی آقای مهدی سلحشور در ابتدای دیدار هزاران نفر از مردم قم با رهبر انقلاب. ۱۴۰۳/۱۰/۱۹ 💻 Farsi.Khamenei.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 رهبر انقلاب: روزی که خبر شهادت صیاد شیرازی را به من دادند، من گفتم شایسته‌ شهادت بود؛ حیف بود بمیرد. چشمهای شهید کاظمی پُرِ اشک شد، گفت: ان‌شاءاللَّه خبر شهادت من را هم به‌ شما بدهند! ✨۱۹ دی سالگروز شهادت حاج احمد کاظمی گرامی باد.✨ ✨فاتحه + صلوات✨ 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔 @shahid_zahedlooee
🔺گزارش روزنامه جوان از منزل و مصاحبه با خانواده ایشان یکشنبه ۱۴۰۱/۰۸/۰۶ لینک خبر👇 http://www.javann.ir/004gxc 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔 @shahid_zahedlooee
شهید مهدی زاهدلویی🇮🇷
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️°• #قاب_های_روی_دیوار•° #قسمت۶۱ هوا حسابی خنک شده است. حاجی و پیرمردی
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ⭕️°• •° با نگرانی و دلهره می گویم: «چرا تب و لرز؟» -نمی دونم خانوم. حتما به خاطر هوای سرده، یا یه چیزی خورده و ناپرهیزی کرده. کمی گیاه بومادران و زنجبیل توی قوری می ریزم و یک دمنوش ضدتب برایش می جوشانم. داخل سینی می گذارم و می برم. از در اتاق که وارد می شوم، پیرمرد بیچاره به خود می لرزد. دانه های عرق از پیشانی اش بیرون می ریزد. نبضش تند می زند. تنفسش کوتاه و دهانش خشک شده است. تا حاجی به او دمنوش بدهد، دستمالی را به آب سرد آغشته می کنم و از حاجی می خواهم روی پیشانی اش بگذارد. تا خود صبح مواظب پیرمرد هستیم که تبش بالا نرود. ترس برم می دارد. اگر امشب در خانه ی ما برای او اتفاقی بیفتد چه؟! جواب زن و بچه اش را چه بدهیم؟ اصلا چرا باید همسرم کسی را نشناخته به خانه بیاورد و این جور مرا نگران و مضطرب کند؟ پیرمرد که نگرانی را در چشم هایم می بیند، با صدایی مهربان و گرفته و لهجه ای غلیظ می گوید: «نترس دخترم، من بیدی نیستم که بخوام با این بادا بلرزم. هِش طورَم نمیشه. بیرون هوا خیلی سرد بود. گُردِ پهلوهام یخ کِردن بابا جان. میبا به گرم بگیرمشون. حلال کن.» لبخند محوی می زنم و می گویم: «ان شاءالله که خوب میشید.» صبحِ فردا حال پیرمرد خیلی بهتر می شود. خدا را شکر می کنم و سفره صبحانه را برای او و حاجی می چینم. بعد از کلی عذرخواهی و تشکر، خداحافظی می‌کند و می‌رود دنبال پسرش. ادامه دارد... ✨💎روایت زندگی مادر گرانقدر والامقام: مجید، حمیدرضا و مسعود ✨ 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔 @shahid_zahedlooee
🔴دستور از جانب فرمانده صادر شد «پرده را و ...» 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔 @shahid_zahedlooee
2025_01_08_00_31_37.mp3
2.54M
( ۱ ) تحلیل بسیار غلط توسط خواص و به صورت گسترده از : وعده صادق ۱ و ۲ و ۳ 🎙حجت الاسلام علی اکبر وحیدی 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔 @shahid_zahedlooee
با هم بخوانیم دعای فرج (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ختم روزانه مجید✨ به نیابت از 🦋 🦋 📎|ڪانال‌ رسمی |° 🆔@shahid_zahedlooee