✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#اولین_روز_آشنایی(قسمت اول)
تو خبرا خوندم طلبه بسیجی که در اغتشاشات به خاطر خوردن چاقو حدود ده روز در بیمارستان بستری بود،
به شهادت رسیده، تا اون روز نه مهدی رو میشناختم نه...
[روز تشییع بخاطر مهدی رفتم حرم،
پشت در ایستاده بودم و چشمام بی اختیار می بارید.
فاصله ی زیادی باهاش نداشتم نگاهش رو احساس میکردم
تو همون مدت کم خییییلی بهش وابسته شده بودم...
مهدی پسرم، چقدر آشنایی انگار سالهاست میشناسمت!!!
بعد از خوندن نماز، مهدی رو دستا بلند شد و لا اله الاالله گویان به سمت صحن جواد الائمه ...
ادامه دارد🍃🌷🍃
#دلنوشته
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃
#اولین_روز_آشنایی(قسمت دوم)
مهدی از بالا همه رو میدید...
با عجله اومدم تو صحن امام رضا (ع) چند قدمی برداشتم، دلتنگ
از اینکه نمی تونستم همراه جمعیت باشم
با اشکام مهدی رو بدرقه کردم...
وارد روضه شدم،یه خانم با صدای بلند
گفت: آهای خانوما بیاید بدرقه شهید
این جوون بخاطر ما خودشو فدا کرد ...
شب که برگشتم خونه دلم خیلی گرفته بود، دائم با مهدی حرف میزدم...
انگار کنارم بود!!!
اون روز نتونستم به امامزاده شاه ابراهیم
برم، برای دیدنش لحظه شماری میکردم
فاصله مون زیاد بود...
هم فاصله ی خونه تا امامزاده، هم فاصله ی من با مهدی...!!!
دوست داشتم زمانی برم پیش مهدی که
خلوت باشه و بتونم حسابی باهاش حرف
بزنم ...
اما امکان نداشت.
[روز دیدار رسید، با دوستم پرسون پرسون
رفتیم امامزاده
مراسم مهدی بود و شلوغ...
اول زیارت امامزاده و بعد رفتیم پیش مهدی
اطراف مزارش شلوغ بود.
چند تا از دوستاش نشسته بودن، سه چهار تا خانم هم داشتن به صحبت های اونا که راجع به نحوه شهادت مهدی صحبت میکردن
گوش میکردن...
من و دوستم پوشیه داشتیم یکی از خانم ها رو کرد به من و گفت شما مادرشون هستید؟!!!
قند تو دلم آب شد، همون حسی که نسبت به مهدی داشتم اون به زبون
آورده بود...!!!
نگاهی معنا دار به دوستم انداختم،اونم به من...
با حسرت جواب دادم نه!!!
🍃🌺مهدی، مادر مهدی، من رو سیاه... 🍃🌺
ادامه دارد🍃🌷🍃
#دلنوشته
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🌸🍃هر روز با مهدی🌸🍃
✨طلبه بسیجی شهید مهدی زاهدلویی✨متولد ۳۰ دی ماه سال ۱۳۸۱ در
استان زنجان بود که قبل از یک سالگی با خانواده به شهر مقدس قم مهاجرت میکنند.
او دوران تحصیل خود را در مدارس محمود تهرانی، شهید باهنر و شهدای قم گذراند و در همین سالها به دلیل علاقه اش به انقلاب اسلامی و ارزشهای دینی و ملی جذب مجموعه بسیج در حوزه مقاومت امامزاده سید معصوم (ع) میشود و از آنجا که خانهشان در همسایگی امامزاده سید معصوم (ع) بود؛ خادم این آستان مقدس نیز میشود.
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🌸🍃هر روز با مهدی🍃🌸
شدت علاقه اش به امور مذهبی او را مجاب میکند که وارد حوزه علمیه شود و پس از قبولی در آزمون کتبی و شفاهی ورود به حوزههای علمیه؛ این شهید مدافع امنیت از تیرماه سال ۱۴۰۱ به عنوان طلبه در مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) قم نامش در جمع شاگردان مکتب امام صادق (ع) ثبت میشود.
مدیر مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) میگوید: این شهید که به تازگی تحصیل در حوزه علمیه را شروع کرده بود به گونهای رفتار میکرد که گویی طلبهای از طلاب پایههای بالاتر است و خلق و خوی طلبگی در ایشان هویدا بود که این امر نشان از آن داشت که در خانوادهای متدین و با نان حلال بزرگ شده است.
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🍃🌸هر روز با مهدی🍃🌸
خانواده مهدی میگویند، او آرام و قرار نداشت و همیشه سراغ او را باید در هیئت، مسجد، پایگاه بسیج و امامزاده میگرفتیم و در طول دو سه سالی که کرونا شیوع پیدا کرده بود؛ از انجام ضدعفونی معابر تا توزیع بستههای معیشتی برای نیازمندان پای کار بود.
#طلبه_بسیجی
#نثار_ارواح_طیبه_شهداء_صلوات
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🍃🌸هر روز با مهدی🍃🌸
ماجرای #شهادت شهید مهدی زاهدلویی به #روایت_پدر
پدرش از روز واقعه میگوید؛ غروب ۳۰ شهریور ماه سال ۱۴۰۱، آن زمان که اغتشاشگران دست به هر کاری میزدند و از کشتن فردی بی گناه نیز ابایی نداشتند.
پدر شهید میگفت که تازه از سرکار به خانه آمدم و کسی خانه نبود؛ بعد از چند دقیقه مادر شهید آمد، برایم چای ریخت و در همین حین گوشی من زنگ خورد و پسر عمویم که به ندرت خبری از ما میگرفت پشت خط بود، تعجب کردم میگفت که شهر شلوغ شده است و به مهدی بگویید بیرون نیاید و مراقب خودش باشد.
بعد از چند دقیقه، دایی اش درب خانه را زد، مهدی پیش دایی اش در کارگاه تیرچه بلوک هم کار میکرد؛ او که این وقت روز به خانه ما آمد کمی شک کردم، به او گفتم حتماً چیزی شده که نمیخواهید ما بفهمیم، قسمش دادم که حقیقت را بگوید، بعدش گفت که مهدی حالش بد شده و بیمارستان انتقالش دادیم.
ادامه دارد...
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🍃🌸هر روز با مهدی🍃🌸
پدر شهید ادامه میدهد که به دلیل شلوغی خیابانها که اغتشاشگران مسیر را بسته بودند زمانی را در ترافیک ماندیم و بالاخره به هر نحوی بود خودمان را بیمارستان شهید بهشتی رساندیم.
پدر شهید زاهدلویی میگوید: وقتی مهدی را در بیمارستان دیدم که روی تخت بود گریه کردم، مهدی میگفت پدر نگران نباش، چیزی نیست، خوب میشوم و من دستانش را میبوسیدم. بعد از نیم ساعت مهدی را به اتاق عمل بردند؛ مداوای او ده روز به طول انجامید و روز دهم از بیمارستان تماس گرفتند که امروز مهدی حالش نسبتاً خوب است و اگر شما رضایت بدهید او را به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران منتقل کنیم که دارای امکانات بهتری است و من هم پس از مشورت با خانواده قبول کردم.
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
🌸🍃هر روز با مهدی 🍃🌸
پدر شهید ادامه میدهد آن روز تا ساعت سه شب در خانه بودیم و اطرافیان نیز گرد ما جمع شده بودند و از این بابت خوشحال بودیم که مهدی حالش بهتر شده است. ساعت ۶ صبح فردا به کارخانه رفتم؛ اما دلشوره ای عجیب داشتم و نگران بودم، چرا که از شب قبل هر چه به بیمارستان زنگ میزدیم کسی جواب نمیداد.
داماد ما که در کرج زندگی میکند صبح آن روزبه بیمارستان رفته بود و وقتی از پرستاران سراغ مهدی را میگیرند به او میگویند که شهید شده است و بعد با من تماس گرفت و گفت میخواهم چیزی بگویم اما ناراحت نباش؛ «مهدی شهید شده است.»
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
به کانال رسمی «شهید مهدی زاهدلویی» در ایتا بپیوندید:
✨🌴✨
http://eitaa.com/joinchat/164692215C8b9dba5228
#ق۲✨شهید مهدی زاهدلویی✨
شدت علاقه اش به امور مذهبی او را مجاب میکند که وارد حوزه علمیه شود و پس از قبولی در آزمون کتبی و شفاهی ورود به حوزههای علمیه؛ این شهید مدافع امنیت از تیرماه سال ۱۴۰۱ به عنوان طلبه در مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) قم نامش در جمع شاگردان مکتب امام صادق (ع) ثبت میشود.
مدیر مدرسه علمیه امام محمد باقر (ع) میگوید: این شهید که به تازگی تحصیل در حوزه علمیه را شروع کرده بود به گونهای رفتار میکرد که گویی طلبهای از طلاب پایههای بالاتر است و خلق و خوی طلبگی در ایشان هویدا بود که این امر نشان از آن داشت که در خانوادهای متدین و با نان حلال بزرگ شده است.
#ادامه_دارد
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
کانال رسمی #شهیدمهدی_زاهدلویی✨🌴✨
@shahid_zahedlooee
#ق۳ ✨شهید مهدی زاهدلویی✨
ماجرای #شهادت شهید مهدی زاهدلویی به #روایت_پدر
پدرش از روز واقعه میگوید؛ غروب ۳۰ شهریور ماه سال ۱۴۰۱، آن زمان که اغتشاشگران دست به هر کاری میزدند و از کشتن فردی بی گناه نیز ابایی نداشتند.
پدر شهید میگفت که تازه از سرکار به خانه آمدم و کسی خانه نبود؛ بعد از چند دقیقه مادر شهید آمد، برایم چای ریخت و در همین حین گوشی من زنگ خورد و پسر عمویم که به ندرت خبری از ما میگرفت پشت خط بود، تعجب کردم میگفت که شهر شلوغ شده است و به مهدی بگویید بیرون نیاید و مراقب خودش باشد.
بعد از چند دقیقه، دایی اش درب خانه را زد، مهدی پیش دایی اش در کارگاه تیرچه بلوک هم کار میکرد؛ او که این وقت روز به خانه ما آمد کمی شک کردم، به او گفتم حتماً چیزی شده که نمیخواهید ما بفهمیم، قسمش دادم که حقیقت را بگوید، بعدش گفت که مهدی حالش بد شده و بیمارستان انتقالش دادیم.
ادامه دارد...
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
کانال رسمی #شهیدمهدی_زاهدلویی✨🌴✨
@shahid_zahedlooee
#ق۴ ✨ شهید مهدی زاهدلویی✨
پدر محترم شهید ادامه میدهند که به دلیل شلوغی خیابانها که اغتشاشگران مسیر را بسته بودند زمانی را در ترافیک ماندیم و بالاخره به هر نحوی بود خودمان را بیمارستان شهید بهشتی رساندیم.
پدر شهید زاهدلویی میگوید: وقتی مهدی را در بیمارستان دیدم که روی تخت بود گریه کردم، مهدی میگفت پدر نگران نباش، چیزی نیست، خوب میشوم و من دستانش را میبوسیدم. بعد از نیم ساعت مهدی را به اتاق عمل بردند؛ مداوای او ده روز به طول انجامید و روز دهم از بیمارستان تماس گرفتند که امروز مهدی حالش نسبتاً خوب است و اگر شما رضایت بدهید او را به بیمارستان بقیه الله (عج) تهران منتقل کنیم که دارای امکانات بهتری است و من هم پس از مشورت با خانواده قبول کردم.
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
کانال رسمی #شهیدمهدی_زاهدلویی✨🌴✨
@shahid_zahedlooee🏴
#ق۵ ✨ شهید مهدی زاهدلویی✨
پدر گرانقدر شهید ادامه میدهند:
آن روز تا ساعت سه شب در
خانه بودیم و اطرافیان نیز
گرد ما جمع شده بودند و
از این بابت خوشحال بودیم
که مهدی حالش بهتر شده است.
ساعت ۶ صبح فردا به کارخانه رفتم؛
اما دلشوره ای عجیب داشتم
و نگران بودم، چرا که
از شب قبل هر چه به بیمارستان
زنگ میزدیم کسی جواب نمیداد.
داماد ما که در کرج زندگی میکند،
صبح آن روزبه بیمارستان
رفته بود و وقتی از پرستاران
سراغ مهدی را میگیرند
به او میگویند که شهید شده است.😭
بعد با من تماس گرفت و گفت
میخواهم چیزی بگویم
اما ناراحت نباش؛
«#مهدی_شهید شده است.»🖤
روحت شاد عزیز آسمانی🌿
#طلبه_بسیجی
#شهید_مهدی_زاهدلویی
کانال رسمی #شهیدمهدی_زاهدلویی✨🌴✨
@shahid_zahedlooee🏴