6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️#سردار_دلها
🎥ای کشته دور از وطن....
💠به یاد حاج قاسم سلیمانی
🌷#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷#ما_ملت_شهادتیم
🌷#مکتب_حاج_قاسم
🔹️#مکتب_امام_خمینی(ره)
🔹️#چهره_بین_المللی_مقاومت
🔹️#مجاهد
🔹️#مبارز
🔹️#شهید
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨حجاب
درکلام شهیدان
🌷
#حجاب
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
تلنگر
نوشته ای از سردار شهید نور علی شوشتری
دیروز از هر چه بودیم گذشتیم ... امروز از هر چه بوده ایم!
آنجا پشت خاکریز بودیم و ... اینجا در پناه میز!
دیروز دنبال گمنامی بودیم و ... امروز مواظبیم ناممان گم نشود !
جبهه، بوی ایمان می داد ؛ اینجا ایمانمان بو می دهد !
الهی، نصیرمان باش تا بصیر گردیم ...
بصیرمان کن تا از مسیر، برنگردیم...
و آزاد مان کن تا اسیر نگردیم...
اللهم الرزقنا توفیق شهادت فی سبیلک
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#حجاب فاطمی
دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟!
گفتم:ببخشید چی واقعا؟!
گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر ، بیشتر از ما خوشتون میاد!
گفتم: بله
گفت:اگه آره، پس چرا پسرای امثال ما ، که از ماها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند محو ما میشن، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشیدفقط سر پایین میندازید و رد میشید!
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه!
گفت:کمه؟ببخشید متوجه نمیشم؟
گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا(س) باید زانو زد حقا که سرپایین انداختن کمه
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
👈#رفاقت_با_فرمانده
⚡آذر1363
🔹️ازصبح به مرخصی کرمانشاه رفتم تا به خانهمان تلفن بزنم.خودم را به اسلام آباد غرب رساندم و از آن جا راه افتادم طرف جادۀ سر پل ذهاب.
🔹️هوا دیگر تاریک شده بود و بعید بود ماشینی نظامی به آن طرف برود.خل بازیام گل کرد و قصد کردم حتی اگر شده،پیاده خودم را به پادگان برسانم.
🔹️هرچه ماشین ردمیشد،شخصی بود و نمیایستاد100صلوات نذر امام حسین(ع)کردم هرطوری هست امشب بروم پادگان.ازدور که چراغ ماشینی پیداشد،ناامید دست بلند کردم وگفتم:ابوذر...
🔹️وانت تویوتا بود.کمی رفت جلو،زد روی ترمز وآمدعقب.یک نفر کنارراننده نشسته بود.راننده گفت:
-من میخوام برم ابوذر،ولی شاید نشه بریم.حالا توبیا بالا یه کاری میکنیم.راننده جوانی بود حدود27ساله با ریش توپُرمشکی،گفت:جادۀ کرند به پل ذهاب،شبها زیاد امن نیست.من میخوام این برادر روبرسونم پادگان الله اکبر و اونجا بنزین بزنم.میگم شب روبمونیم اونجا،بعداز نمازصبح میریم ابوذر.
🔹️وارد پادگان الله اکبر که شد و بنزین زد،پرسید چهکار کنیم؟که گفتم:شمارو نمیدونم،ولی من اگه شده پیاده برم،بایدامشب خودم روبرسونم ابوذر.حال وحوصلۀ دعوا بافرماندمون روندارم.
-فرماندتون کیه؟من خودم صبح میام براش توضیح میدم.
🔸️-نه بابا بحث این چیزانیست.همین دیروز باهاش دعوام شده،نمیخوام بیشتر بحثمون بشه.
هرچه گفت،قبول نکردم.حتی دررا بازکردم پیاده شوم،خندید وگفت:خب بابا.چقدر لج بازی!حالا نازنکن.بشین باهم میریم.
✅ @shahidabad313
روایتگری شهدا
👈#رفاقت_با_فرمانده ⚡آذر1363 🔹️ازصبح به مرخصی کرمانشاه رفتم تا به خانهمان تلفن بزنم.خودم را به اسلا
🔸️از درپادگان خارج شدیم ورفتیم طرف کرندغرب و پل ذهاب.وسط راه، گفت:ببین پسرجون،اینکه من میگم بذار فردا بریم...
-ببین برادر،اگه سختته،همینجا من روپیاده کن،خودم پیاده میرم.
-اووَه...حالاکه دیگه منم کشوندی دنبال خودت،بذار حرفم روبزنم.
-بفرمایید.
🔹️-همین سه شب پیش،همراه چندتا ازبچهها داشتیم میرفتیم ابوذر که نرسیده به کرند،چندتااز ضدانقلابا ریختند وسط جاده وشروع کردند به تیراندازی.فقط شانس آوردیم فاصلشون باما زیاد بودکه تونستیم برگردیم ودربریم.جدیدا این طرفا فعال شدن وبه ماشینای نظامی کمین میزنند.
🔹️کمکم سرحرف را بازکردیم.وقتی خاطرۀ بمباران سومار راتعریف کردم،تاگفتم حاج علی موحد راآنجا دیدم،زد روی ترمز وگفت:حاج علی رو ازکجا میشناسی؟
گفتم ازسال58جلوی دانشگاه و چادروحدت.
شروع کرد به تعریف کردن خاطراتش از علی موحد وبقیۀ دوستانش.
🔹️نوربالای ماشینی که ازروبهرو میآمد،به صورتش افتاد.متوجه شدم اشک همچون رودی درچهرهاش جاری است.نگاهش مستقیم به جلو بود،ولی حرفش رامیزد.انگار داغ دلش تازه شده وکسی را پیداکرده باشد تابرایش درددل کند.دلم برایش سوخت.خیلی سوزناک خاطرات میگفت.زبانم بندآمده بود.
🔹️نیمههای شب بودکه رسیدیم پادگان.من را دم ساختمان گردان شهادت پیاده کرد.وقتی دست دادم که خداحافظی کنم،گفتم:
-راستی برادر،نگفتی اسمت چیه؟
خندهای کرد وگفت:ای بابا،اسم من رومیخوای چیکار؟یه بندۀ خدا.
اصرارکردم وگفتم: آخه ازت خوشم اومد.هرچی باشه ازرفیقای حاج علی موحدی.
که گفت:اسمم کلهره؛#یدالله_کلهر.
🔹️جاخوردم.یدالله کلهر؟باتعجب گفتم:
-نکنه حاج یدالله کلهر؛معاون تیپ نبی اکرم؟
-دیگه این حرفارو ول کن.
گازماشین راگرفت ورفت طرف ساختمانهای تیپ نبی اکرم (ص).
سردار شهید"یدالله کلهر"متولد1333شهادت1دی 1365عملیات کربلای5شلمچه.مزار:کرج،گلزار شهدای امامزاده محمد
حمید داودآبادی
8 مهر 1399
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☀️#سردار_دلها
🔻مجموعه روایتهای «#مثل_خودش»
🌼روایت شهید سلیمانی از سردار شهید محمد حسین یوسف الهی
🍀اورکت روی شانه هایش بود ، بدون جوراب . معلوم بود از نماز می اید و فرصت پیدا نکرده سر و وضعش را مرتب کند. لبخند زدم و نگاهی به او انداختم. قبل از اینکه حرفی بزنم، با خنده گفت: وقتی در همین وضعیت مقابل خدای خودم ایستادم و نماز خواندم، درست نبود در مقابل بنده ی او به سرو وضعم برسم.
🌷#ما_ملت_امام_حسینیم
🌷#ما_ملت_شهادتیم
🌷#مکتب_حاج_قاسم
🔹️#مکتب_امام_خمینی(ره)
🔹️#چهره_بین_المللی_مقاومت
🔹️#مجاهد
🔹️#مبارز
🔹️#شهید
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛