eitaa logo
روایتگری شهدا
23هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠(۶) 💎 🍀 ❤️ ۷ روز تا، عید الله الاکبر 💎 جایگاه رفیع علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) 🔻 پیامبر خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله): مَن اَرادَ أَن یُنْظُرَ اِلی آدَمَ فی عِلمِهِ و الی نوحٍ فی تقواهُ و اِلی ابراهیمَ فی حِلمِهِ و اِلی موسی فی هَیبَتهِ وَ اِلی عیسی فی عبادَتِهِ فَلیَنظُر الی علیِّ بنِ ابی‌طالب ❇️ هر کس بخواهد به علم آدم و پارسائی نوح و بردباری ابراهیم و هیبت موسی و عبادت عیسی(علیهم السلام) نظر کند، باید به علی بن‌ ابی‌طالب(علیهما السلام) نظر نماید. 📚 مناقب خوارزمی، ص ۵۰ 🔸️ ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷@shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹نامه‌ی سراسر عشقِ شهید ، به دختر بچه هایش 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
تازه داماد بود و قرار بود مراسم عروسی‌اش برگزار شود خودش در سـوریه بود؛ به خانواده گفت: کارت مراسم را پخش کنند ... وعده داد که خودش را می‌رساند! خانواده هم کارت‌های عروسی‌اش را پخش کردند. راست می گفت؛ خودش را رساند, اما چگونه ...! 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠(۷) 💎 🍀 ❤️ ۶ روز تا، عید الله الاکبر 💎 توصیه رسول‌الله(ص) درباره أمیرالمؤمنین(ع) 🔻 رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: هذا (علیٌّ) اَخی وَ وَصِیّی وَ خلیفَتی مِن بَعدی فَاسمَعموا لَهُ و أَطیعوا. ❇️ این (علی) برادر و من و خلیفه‌ی بعد از من بر شماست.گوش به فرمان او باشید و از وی نمائید. 📚 تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۱ 🔸️ ‌ ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷@shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 در کلام مقام معظم رهبری(۱): 🔹️غدیر،مسئله سیاسی و اجتماعی ✍آن کسانی که سعی کردند اسلام را از و از بر کنار بدارند و آن را منحصر کنند به و زندگی افراد و در واقع به اسلام داشته باشند جوابشان مسئله ی غدیر است ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷@shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
⬅️سیدِ ماست! 🔹️سیداحمد جوانی بود کم سن وسال،باچهره‌ای جذاب و اخلاقی خوب ودل‌نشین.اولین بارش بودجبهه می‌آمد.روحیه‌ای سرزنده داشت.خیلی خونسرد وبی‌خیال بود.همین خونسردیش مراکلافه می‌کرد. 🔸️هرچه اذیت وتهدید می‌کردم که باید ازاین سنگر بروی،قبول نمی‌کرد. سرش که به زمین می‌رسید،صدای خُروپُفش به هوا می‌رفت؛به همین خاطر معروف شده بودبه«خیار پوست». هرچه اصرارکردم،غضب کردم و دادوفریاد راه انداختم که به سنگر دیگری برود،باآن سادگی وصفایش،می‌خندید ومی‌گفت: -آقاجون،تواگه منو بکُشی هم ازاین سنگربهتر پیدانمی‌کنم. 🔸️یکبار سرغذا عینکش رابرداشتم،درکاسۀ ماست فروکردم وبه چشمش زدم،ولی اوباخنده‌ گفت: -چقدر دنیاقشنگ شده.سفیدِسفید.تو اگه منو تیکه‌تیکه‌ بکنی،ازاین سنگرنمی‌رم.دوست دارم پهلوی شماباشم. 🔹️یکبار مقداری پنیر روی شیشه‌های عینکش مالیدم،آن را به چشم خودزدم،چوبی به عنوان عصابدست گرفتم ومثل گداها راه افتادم وسط کانال.سید ازخنده روده‌بر شده بود. 🔹️من دیگرجلویش کم ‌آوردم.ازبس خوب بود و پاک،نمی‌خواستم درسنگرماباشد! تحمل این‌که چندروزبعد،این هم خواهد رفت،حالم رامی‌گرفت.برای همین ترجیح ‌دادم اصلا باامثال او رفیق نشوم که داغ‌شان راهم نبینم،ولی سید موفق شد ومرا درطرح اخراج ازسنگر،شکست داد. 🔸️عصرشنبه11بهمن1365درشلمچه،داخل سنگر درازکشیده بودیم.بین خواب وبیداری ناگهان دیدیم قوطی ماستی در دستی سیاه وگلی،جلوی درسنگر ظاهرشد.لحظه‌ای همان‌‌‌طور گذشت تااین‌که صاحب دست نمایان شد.سیداحمد بود یابقول بچه‌های سنگرخودمان«سیدِماست».
روایتگری شهدا
⬅️سیدِ ماست! 🔹️سیداحمد جوانی بود کم سن وسال،باچهره‌ای جذاب و اخلاقی خوب ودل‌نشین.اولین بارش بودجبهه
🔸️خیلی جای تعجب بود.توی مهران که بودیم،بی‌حالی اوبه حدی بود که‌ این اسم رارویش گذاشتیم،اما درشلمچه تقلای زیادی داشت.باخنده وادایی که قبلاًهم درمی‌آورد،گفت: -ماست می‌خوری؟ماست.ماست.سیدِماست! دقایقی رادرسنگرمان بود.شیشۀ عینکش ازگل ولای سیاه شده بود.چهره‌اش هم دست کمی ازعینکش نداشت.صورتش که به‌سختی کرک و مو برروی آن به چشم می‌خورد،ازگل وخاک زبر شده بود. 🔸️دقایقی باهم گفتیم وخندیدیم.وقتی ازشهادت بچه‌هایی گفتم که شب‌ها و روزهای باصفایی را باهم درمهران گذرانده بودیم،چشمانش ازاشک پرشد وخنده برلبانش ماسید. 🔸️سرانجام وقت رفتنش رسید.باخنده‌ای دستش را درازکرد تاخداحافظی کند.دست‌های درشتی داشت و به‌راحتی دستم رامیان دستش می‌گرفت. 🔹️هنگام غروب،یکی ازبچه ها باچهره‌ای گرفته،مقابل سنگر پیدایش شدوگفت: -حمید می‌دونی کی شهیدشده؟ مثل این‌که بایددوباره خودم رابرای شنیدن خبر یکی ازبچه‌های آشنا آماده می‌کردم.آن‌هم یک دوست،وگرنه خبرشهادت بقیه راخیلی راحت می‌داد.باتأسف گفتم: -نه.ایندفعه دیگه کی؟ درحالی که سعی ‌کرد لبخندبزند،ولی ناراحتی ازچهره‌اش فریادمی‌زد،گفت: -سیدِماست.سیداحمد یوسف دهانم بازماند.نگاهی به قوطی ماست انداختم که دست‌‌ نخورده گوشۀ سنگربود.باخود¬گفتم: -سیدماست.ماست سید18ساله،درانتهای خاکریزها،داخل سنگرنشسته بوده که خمپاره‌ای پشت سرش منفجرمی‌شود...10سال بعد پیکرش راآوردند. ⚡مزار:بهشت‌زهرا(س)قطعۀ29ردیف41شمارۀ9 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
27.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پرواز تا بی نهایت 🎙روایتی از شهادت شهید عباس بابایی 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زمین حقیر بـــــود براے داشتنت آسمــان بہ تـــــو بیشتر مےآیــد... 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✼🌹✼🍃✼🌹✼ ❓چند خانم رفتند جلو سوالاتشان را بپرسند،در تمام مدت سرش بالا نیامد نگاهش هم به زمین دوخته بود.. ⚠️خانم ها که رفتند، رفتم جلو گفتم: تو انقدر سرت پایینه نگاهم نمی ندازی به طرف که داره حرف می زنه باهات، اینا فکر نکنن تو خشک و متعصبی و اثر حرفات کم شه. 🌸گفت: من نگاه نمی کنم تا خدا مرا نگاه کند! 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚘﷽⚘ 🔰 بودیم ،موقع خوندن یه آقاٰیے بود بنده خداٰ خیلے چاٰق بود هم درست نمیدیدحتماٰ باٰید یه نفر کمکش میڪرد👬 ڪه راه بده دید کسے نیست کمکش ڪنه خودش تنهابلند شد شروع کرد راه رفتن همه مشغول خوندن بودن ، تنها ڪسے ڪه بلند شد ڪمڪش ڪرد خود بود… 🌷 🌷 🎙 : دوست شهید 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
⚘﷽⚘ 🔰 🔻 اردوی بودیم ساعت نه صبح بود که به روستای تلمادره رسیدیم. به خاطر باریدن برف هوا به شدت سرد بود. متوجه شدم که در حال باز کردن بند پوتین است. با تعجب پرسیدم، چکار می کنی؟ گفت، می خواهم بگیرم. گفتم، الان ۹ صبح، چه وقت وضو گرفتنه؟! اونم توی این سرما؟! محمد وضو گرفت و همینطور که داشت جورابش را می پوشید گفت، میگه، تموم محیط زیست و تموم موجودات عالَم مثل گیاهان و دریاها همه پاکن و مطهرن، پس ما هم که داریم به عنوان یک موجود زنده روی این کره خاکی راه می ریم باید و باشیم و به زمین صدمه نزنیم..... 🌷مدافع حرم 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠(۸) 💎 🍀 ❤️ ۵ روز تا، عید الله الاکبر 💎 محبت علی (ع) و عدم آفرینش آتش جهنم 🔻 رسول‌خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله: لَوِ إجتَمَعَ الناسُ عَلی حُبِّ عَلِیّ بنِ ابی‌طالبٍ لَما خَلَقَ اللهُ النارَ! ❇️ اگر تمام مردم در دوستی و بن ابی‌طالب علیه‌السلام یکدل بودند و وحدت کلمه داشتند، خداوند آتش جهنم را هرگز نمی‌آفرید! 📚 الفردوس، ج 3، ص 373 🔸️ ‌ ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷@shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀 در کلام مقام معظم رهبری(۲): ⬅️غدیر،شاخص و معیار ✍مسئله ی غدیر،مسئله ی ایجاد یک شاخص و معیار و میزان است.تا آخر دنیا مسلمانان میتوانند این شاخص و معیار را جلوی خودشان قرار بدهند و تکلیف مسیر عمومی امت را معین کنند. ┏━━━🍃🌷🕊━━━┓ 🌷@shahidabad313 🌷 ┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
❤️سجاده‌ی‌نماز‌شب‌، را بانام 🌼 شهید علی اصغر خانجانی ؛ شهید روح الله قربانی🌼🌴 پهن میکنیم و نماز امشب🦋 را به محضر ایشان تقدیم میکنیم..چشم ❤️خدایا ماروهم جزو نمازشب خوان ها قرار بده🙏🙏 💜خدایا در دفـتر حـضور و غـیاب ، ضیافت امشب...حـضورمان را بـپذیر و جایگاهمان را در کلاس بـندگی ات در ردیـف بـهترین هـا قـرار ده . 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍مـردمـان در و حـیرانے مـن، حـیرانـند ... مـن در آن ڪس ڪہ تــو را بیـند و حـیران نشـود حـیرانـم .. 🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ○بسم رب الشهدا والصدیقین○ اصغر نیروی رسمی سپاه بود و به حساب ظاهر و جثه اش نیروی حراست ... شاید در نگاه اول در همین حد به چشم می آمد و خیلی ها برایش فضای بزرگتری متصور نبودند، اما در دوران فرماندهی شهید همدانی به فرمانده وقت منطقه حلب وصل شد . ● او بود که ظرفیت وجودی اصغر را کشف کرد. وقتی دید اصغر توانمند است و برای هرچه که به او می سپارد از دل و جان مایه می گذارد، او را کنار خودش نگه داشت. مسئولیت لجستیک فرمانده وقت حلب به اصغر سپرده شد فرمانده اش می گفت: «اصغر! تو کنار من باش و هرجا کاری داشتم تو برام انجام بده. » ● اصغر نیرویی بود که هر فرمانده ای آرزویش را دارد. اگر کاری به او محول می شد، شب و روز برایش یکی می شد. دیگر زمان و مکان برایش معنا نداشت، فقط تلاش می کرد کارش را به نحو احسن انجام بدهد. همین هم حس اعتماد و آرامش فرمانده اش را تامین می کرد . به وقت دلتنگی ۱۶:۳۶ زیتان حلب ۹۸/۱۱/۱۳ 📎شادی روح فرمانده جبهه مقاومت سردار شهید حاج اصغر پاشاپور صلوات اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✔ بیاد آنکه ژنرال بود اما اهل پشت میز نشینی و لیموزین دودی و بادیگارد و شاسی سواری و برج سازی نبود !!!! ✔️ قلمت بشکند تاریخ اگر ننویسی، اگر از سردار بی دست و سر ننویسی، ننویسی که دستش به زمین افتاده، بهر امنیت و آسایش ما جان داده..... ۴۱ سال به جنگ و نبرد و پیکار؛ ۴۱ سال همه خواب بودیم او بیدار... روستازاده ای که شده بین المللی.... راز و رمزش خدا بود و فرمان ولی..... آری این وطن ملک سلیمانی و طهرانی ‌هاست نه جای سگ صفتان خاوری و طبری‌هاست! 📎پ ن :عکس کمتر دیده شده از مردی که هنوز فکر رفتنش جگر را می سوزاند.او رفت اما با سپاهی از شهیدان خواهد آمد.... شادی روح قاسم ایران شهید سلیمانی صلوات...🌷 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 ☜【 روایتگری_شهدا】 ✅ @shahidabad313 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊