✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت_نود_و_سه
✍نویسنده:آزاده میکاییل احمد زاده
⬅️انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش
💥خبر زنده بودن اسیر عراقی(۱)
🔹️كشته ها و مجروحين عراقي در طول جنگ بسيار زياد بود و خانواده اي نبود كه چند نفر كشته و اسير و مجروح نداشته باشد. صدام خدمت سربازي را از دو سال به 13سال افزايش داده بود. ناگفته نماند در بين عراقي ها افرادي پيدا مي شد كه با اسرا رفتار خوبي داشتند. آنان از ادامة جنگ بيزار بوده، با ما
احساس همدردي مي كردند؛ اما به يكديگر اعتماد نداشتند؛
🔸️چرا كه#استخبارات عراق نفوذ زيادي در اركان جامعه و ارتش داشت. در بين نيروهاي عراقي،
نيرويي به نام «#جيش_الشعبي» يا نيروهاي مردمي ـ مانند بسيج در ايران ـ خدمت مي كردند كه سنشان گاه به 60سال هم مي رسيد و ارتش عراق با آنان
مثل سربازها رفتار مي كرد. آنان توجهي به سن و سالشان نداشته و گاه يك سرباز 60ساله را در داخل آب فاضلاب سينه خيز مي بردند و شلاق مي زدند.
🔸️روزي در صف نشسته بوديم. يك عراقي به نام «سيدحسن» با اسرا صحبت مي كرد و مي گفت كه در جنگ، دو برادر، سه خواهرزاده و در مجموع 21نفر از
اقوامش كشته شده اند. از نحوة نگهداري اسرا در ايران مي پرسيد و ادامه داد: «يه برادر داشتم كه مفقودالاثره. نمي دونيم مرده است يا زنده. چند ساله كه ازش بي خبريم.» او مي گفت برادرش جمعي تيپ46 العباس بوده و در منطقة نفت خانة عراق مقابل نفت شهر ايران در حين حمله مفقودالاثر شده است. محلي كه برادر عراقي ناپديد شده بود، محل درگيري تيپ ذوالفقار و محلي بود كه عراقي ها به تيپ ما حمله كرده بودند كه من هم خودم در آن عمليات حضور داشتم؛
🔸️بنابراين به او گفتم كه در اين عمليات بودم. نام برادرش را پرسيدم كه او گفت: «جميل ناصر مراد» تا نامش را گفت، او را شناختم. آنان در حين حمله به
مواضع پدافندي يگان ما، با پاتك ما روبه رو شدند كه در نتيجه چندين كشته و زخمي و اسير به جا گذاشتند. يك شب كه در احتياط خط مقدم استراحت
مي كرديم، ساعت حدود چهار صبح بود كه نيروهاي خط مقدم با بيسيم خبر دادند كه عراقي ها حمله كرده و با بريدن سر نگهبانان، از داخل گروهان ما نيز
عبور كرده اند.
🔹️همگي خيلي سريع سوار بر خودروها شده، آمادة حركت شديم.شدت درگيري چنان بود كه يگانها نتوانستند#مقاومت چنداني بكنند؛ به همين خاطر براي ترميم خط مقدم و عقب راندن دشمن حركت كرديم. جنگ بي امان ادامه داشت و تركش و گلوله از آسمان مي باريد. گروهان دوم رزمي ما سقوط كرده بود و ما فوري نيروها را در محله اي مناسب آرايش داده، حركت دشمن را به سوي ساير يگانها گرفتيم.
🔸️با سلاحهاي اجتماعي، همة سنگرهاي خودي
كه در دست دشمن بود و هر چه كه ديده مي شد را به توپ و گلوله بستيم.فاصلة ما با عراقي ها كمتر از 50متر بود و به خوبي دست و پا و بدنهاي تكه تكه
شدة آنان در هوا ديده مي شدند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯