2.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم_استوری_شهدایی ۱
🌺 فیلم کوتاه از توصیه اخلاقی شهید حاج حسین خرازی
#اخلاص #جهاد #شهیدخرازی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
#درسی_از_شهدا
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#جهاد
#حق_ماموریت
#هدیه
#عکس_نوشته
✍کلّ عمرش در حال جهاد بود و اکثر کشورها رفت ولی هیچ حقّ ماموریتی و هیچ هدیه ای نگرفت.
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔸️﷽🔸️
⚡#سه_دقيقه_در_قيامت(۳۹)
⭐گروه فرهنگي شهيد ابراهيم هادی
💢۱۷_شهيد و شهادت ص ۵۹
🔹️در اين سفر كوتاه به قيامت، نگاه من به#شهيد و#شهادت تغيير كرد. علت آن هم چند ماجرا بود:يكي از معلمين و مربيان شهر ما در#مسجد محل تلاش فوق العاده اي داشت كه بچه ها را جذب مسجد و هيئت كند. او خالصانه فعاليت مي كرد و در مسجدي شدن ما هم خيلي تأثير داشت.
🔹️اين مرد خدا، يك بار كه با ماشين در حركت بود، از چراغ قرمز عبور كرد و سانحه اي شديد رخ داد و ايشان#مرحوم شد.من اين بنده خدا را ديدم كه در ميان#شهدا و هم#درجه آنها بود! من توانستم با او صحبت كنم.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️ايشان به خاطر اعمال خوبي كه در مسجد و محل داشت و رعايت دستورات دين، به#مقام_شهدا دست يافته بود. در واقع او در دنيا#شهيد زندگي کرد و به#مقام_شهدا دست يافت.
🔹️اما سؤالي كه در ذهن من بود، تصادف او و عدم رعايت قانون و در واقع علت مرگش بود. ايشان به من گفت: من در پشت فرمان ماشين سكته كردم و از
دنيا رفتم و سپس با ماشين مقابل برخورد كردم. هيچ چيزي از صحنه تصادف دست من نبود.
❖ @pmsh313 ❖
🔹️در جايي ديگر يكي از دوستان پدرم كه اوايل جنگ شهيد شده بود و در گلزار شهداي شهرمان به خاك سپرده شده بود را ديدم. اما او خيلي گرفتار بود و اصلا در#رتبه_شهدا قرار نداشت!
🔹️تعجب كردم. تشييع او را به ياد داشتم كه در#تابوت_شهدا بود و... اما چرا؟! خودش گفت: من براي#جهاد به#جبهه نرفتم. من به دنبال كاسبي و
خريد و فروش بودم كه براي خريد جنس، به مناطق مرزي رفتم که آنجا بمباران شد. من کشته شدم. بدن مرا با شهداي رزمنده به شهر منتقل شد و فکر کردند من رزمنده ام و...
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @pmsh313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
11.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 مجموعه پادکست های میهمان "رمضان"
⬅️سیره و خاطرات و وصایای شهدای ماه مبارک رمضان
🔰قسمت دهم:
🌹* شهید محمد حسین گرجی *🌹
*لبیک پروردگارا...*
*قرآن را باز کردم این آیات آمد و من به امر تو هجرت برای#جهاد را آغاز کردم...*
★ــــــ★ــــــ★ــــــ★
#میهمان_رمضان
#عملیات_رمضان۱۳۶۱
#پادکست
#وصیت_نامه
#ادامه_راه_شهیدان
#گسترش_اسلام
#حق_مستضعفین
#دعای_خیر
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📌مانند چراغ اطراف خود را روشن کنید، نگذارید فضای ابهام گسترش یابد.
♦️شما امروز در فضای مجازی می توانید افکار درست و صحیح را منتشر کنید و به مسائل پاسخ دهید و می توانید به معنای واقعی کلمه#جهاد کنید.
البته اصل قطعی در این باب پیروی از شیوه اخلاقی است. باید از این کاری که بعضی افراد با دشنام و فریب و دروغ دربرابر افکار عمومی مواجه میشوند، اجتناب کرد. رهبر انقلاب _ ۱۴۰۰/۷/۵
┏⊰✾✿✾⊱━━━─━━┓
❖ @shahidabad313 ❖
┗━━─━━━⊰✾✿✾⊱┛
امام خامنهای روحی فداه❤️
👈 هركس در راه #روشنگرى فكر مردم تلاش كند، از يك انحرافى جلوگيرى كند و از يك سوء فهمى مانع شود، چون در مقابل دشمن است، #جهاد است.
#جهاد_تبیین
#فتنه_بزرگ_متحجرین
#رسوایی_شیادها
#نه_به_واکسن_هراسی
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🎐 #قهرمان_ملت(۲۱)
🔘#مکتب_حاج_قاسم
🔸او همهی عمر خود را به#جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت#پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود. ۹۸/۱۰/۱۳
🔹مقام معظم رهبری
┏━━━🍃🌷🕊━━━┓
🌷 @shahidabad313 🌷
┗━━━🕊🌷🍃━━━┛
محفل شهدایی مدرسه علمیه شهید صدوقی ۵.۱۱.۱۴۰۰.mp3
زمان:
حجم:
20.24M
🔍محفل شهدایی
⬅️خاطرات دفاع مقدس
🌷ویژگی های برتری و ماندگاری شهدا
#اخلاص#جهاد#استقامت
#نسال_الله_منازل_الشهدا
#مهدوی_ارفع
╭┄┅═••✾❀✾••═┅┄╮
💠@shahidabad313☀️
╰┄┅═••✾❀✾••═┅┄╯
#شهید_جهاد_مغنیه
یک هفته قبل از #شهادتش از سوریه به خانه آمد. پنجشنبه شب بود، نصف شب دیدم صدای ناله گریه #جهاد می آید. رفتم در اتاقش از همان لای در نگاه کردم، دیدم جهاد سر #سجاده مشغول دعا و گریه است و دارد با #امام_زمان صحبت میکند. دلم لرزید ولی نخواستم مزاحمش شوم. وانمود کردم که چیزی ندیده ام.
.
🍃صبح موقعی که جهاد میخواست برود موقع خداحافظی نتوانستم طاقت بیاورم از او پرسیدم پسرم دیشب چی میگفتی؟
چرا اینقدر بی قراری میکردی؟چیشده؟ جهاد خواست طفره برود برای همین به روی خودش نیاورد و بحث را عوض کرد من بهخاطر دلهره ای که داشتم اینبار با جدیت بیشتری پرسیدم و سوالاتمو با جدیت تکرار کردم.
گفت: چیزی نیست مادر داشتم نماز میخواندم .
دیگر دیدم اینطوری پاسخ داد نخواستم بیشتر از این پافشاری کنم و ادامه بدهم گفتم باشه پسرم!
مرا بوسید و بغل کرد و رفت...
.
🍃یکشنبه شب فهمیدم آن شب به خداوند و امام زمان چه گفته و بینشان چه گذشته! و آن لحن پر التماس برای چه بوده است !.
راوی: مادرشهید
#شهید_جهادعمادمغنیه🌷
☜【 روایتگری_شهدا】
✅ @shahidabad313
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✫⇠#خاکریز_اسارت
✍نویسنده:آزاده قهرمان،رحمان سلطانی
💢قسمت شصت و چهارم:یه آرزو بیشتر نداشتم
♻️آمارگیری بهانه بود، اونا قبلا هم در بصره و بغداد بارها آمارمون رو گرفته بودن و اسامی و مشخصات رو داشتن، اما واقع قضیه#زهر_چشم گرفتن و شکنجه به نحو دیگه ای بود. این وضعیت بسیار سخت با اون مسافرت طولانی روز گذشته با دست بسته و کتک مفصل شب قبل و زخمهای متعدد بچه ها و با حداقل پوشش، ساعتها نشستن و سر پایین، شکنجه ای طاقت فرسا بود. نمی دونم بگم که این روز سخت ترین روز اسارت بود یا روزهای آغازین ورود به بصره یا استخبارات بغداد، ولی حقیقتاً یکی از#سختترین روزایی بود که در تموم عمرم به خود دیده بودم و این حال و روز همه بچه ها بود.
♻️تو اون شرایط هیچ آرزو و تمنایی جز مرگ نداشتم. واقعاً مرگ و#شهادت در اون شرایط، شیرین ترین#هدیه ممکن الهی بود ، اما به هر حال ما بخاطر#عقیده مون اومده بودیم و اسارت#امتداد همون#جهاد و مبارزه ای بود که از جبهه ها شروع و به زادگاه صدام در تکریت رسیده بود. سخت بود ولی تحمل کردیم. درد داشت ولی تسکین بخشی هم بنام ذکر و امیدواری به پاداش های فراوان الهی برای#مجاهدان صابر در کنارش بود.
♻️آرزوی شهادت و خلاصی از این وضعیت را داشتیم ، اما شکوِه و گلایه ای از خدا بخاطر قرار گرفتن تو اون وضعیت نداشتیم. اگر در جبهه فقط با دشمن می جنگیدیم ، اینجا درگیر دو جبهه بودیم. اول با دشمنی که سراسر#شقاوت بود و بی رحمی و دوم درگیری با یاس و ناامیدی.
♻️به خودمون می گفتیم نباید تسلیم شرایط سخت بشیم . به هر زحمت و جون کندنی بود سعی می کردیم روحیه خودمون رو نبازیم و این دومی سخت تر بود. کافی بود تحت فشار سهمگین و هجوم چهارجانبه سرما ، خستگی، گرسنگی و شکنجه دلمون می لرزید و با دشمن همکاری میکردیم ، کما اینکه عده ای معدود و انگشت شمار اینچنین کردند و همه چیزشون رو باختند و خسر الدنیا و الاخره شدند و رنج اسارت رو با خبر کشی برای دشمن و لو دادن بچه ها صد چندان کردند...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
📚کتاب#از_قفس_تا_پرواز
💢خاطرات#شهید_محمدعلی_برزگر
🍂قسمت نود و یک
📝فرصتهای ارزشــــــمند♡
🌷در عملیّات« والفجر۱»محمد؛
برادر شوهرم؛ از ناحیۀ بازو مجروح شد به طوری که پوست دستش به خاطر اصابت گلوله پاره شده بود که به خاطر شدّت خونریزی او را به بیمارستان منتقل کردند و بعد از یک هفته بستری شدن مرخّص شد و به دیدار خانواده آمد
💛با اینکه پوستش همراه با گوشت روی بازو و استخوانِ کتفش مچاله شده بود، رفته رفته زخمش شکل پلکانی و گنبدی به خود گرفت و مدام باندها خون آلود می شدند.
🌷با این حال محمّد مدام دردش را پنهان می کرد و با اینکه هنوز دو عدد ترکِش در بازویش مانده بود ولی او اصلا اهمیّتی به جراحات وارده نمی داد و میگفت: اینها#غنیمت جنگی اند و برایم حکم عتیقه را دارند .
باهمین اوضاع طولی نکشید که محمّد با همان دست مجروح عازم جبهه شد
💛بار آخری که به مرخّصی آمد با همۀ دفعات فرق داشت. حیاطمان مشترک بود، من در اتاق کنار گهواره نشسته بودم و دخترم را می خواباندم
هیچ کس گمان نمی کرد که محمّد به این زودی عزم سفر کند،
🌷در همین حال بودم که درِ ایوان به صدا در آمد، وقتی پرده را کنار زدم دیدم محمّد است، در را به رویش گشودم گفتم: بفرما منزل، پرسید: داداش کجاست؟ گفتم: صبح زود تراکتور را برداشت و رفت که زمین ها را شخم بزند.
💛 با اصرار گفتم: تا یک چایی بخوری او هم برگشته، گفت: زن داداش!
باید بروم اگر دیر برسم اتوبوس حرکت می کند و من از کاروان اعزام جا می مانم. گفتم: تو که تازه آمده ای؟
چطور میخواهی بروی؟
🌷گفت: وقت برای خوردن و خوابیدن بسیار است، ما نباید فرصت های ارزشمند را از دست بدهیم و راحت از کنارشان عبور کنیم حالا که خدا باب#جهاد را به روی مان باز کرده، چرا در خانه بنشینم؟ گفتم: محمّد! جنگ است شوخی بردار که نیست.
💛 لبخندی زد و گفت: در#ظاهر جنگ است و در#باطن گنج، این یک امتحان الهی برای همه است، راستش احساس دیگری دارم، نوبتی که باشد نوبت ماست.
محمدکوله باری از خاطراتش رابرای خانواده به یادگار گذاشت و برای همیشه از کنارمان رفت...
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✅ خاطراتی از زندگی شهیده سیده طاهره هاشمی؛ دخترِ لایقِ شهادت...
🌼 #جهاد|اهل مطالعه بود و همیشه میگفت: اگر برادران ما در جبههها میجنگند، جنگ ما با قلم است.
🌼 #تکلیفگرا|هنوز به سن قانونی برا رأی دادن نرسیده بود، اما یه صندوق توی خونه درست کرد. بعد همسن و سالهاش رو آورد؛ به صف شدند و رأى دادند. شاید میخواست از بچگی خودش و دوستاش رو توی مسیر انقلابیگری حفظ کنه.
🌼 #خودسازی|فرمان خودسازی امام برا رعایت مسائلی مثل نماز اول وقت، روزههای مستحبی، پرهیز از غیبت و دروغگویی، حفظ حجاب و... که صادر شد؛ طاهره یه جدول خودسازی برا خودش کشید و اونا رو انجام میداد.
🌼 #اخلاص|مادرش میگفت: طاهره بدون اینکه به کسی بگه دوشنبهها و پنجشنبهها روزه میگرفت و فقط لحظهی اذان مغرب بود که همه متوجه میشدند روزه بوده.
🌼 #کتابخانه|یه کتابخونه توی مدرسه راهاندازی کرد، با هدف رسوندن کتابهایِ مناسب به دستِ هم سن و سالهاش. اونقدر هم خوب کار کرد که منافقین تحمل نکردند و کتابخانه رو آتش زدند. اما طاهره دوباره با جمعآوری پول از کسبه و اهالی شهر کتابخونه رو راه انداخت.
🌼 #چادر|تنها دختر چادری مدرسه بود. یه بار توی کوچه بازی میکردیم و با چادر نمیشد اون بازی رو انجام داد؛ حاضر نشد چادرشو در بیاره. وایستاد و بازی ما رو مدیریت کرد. شهید هم که شد هنوز چادرش محکم سرش بود.
🌼 #رویای_صادقه|یه شب قبل از شهادت؛ خوابِ شهید بهشتی؛ یارانش و دو شهید دیگه رو دید. اونا بهش مژده شهادت دادند.
#شهیده_سیده_طاهره_هاشمی .
#شهیدانه
#شهادت
#عید_مبعث
#رجب
☀️#نسال_الله_منازل_الشهدا
@shahidabad313
╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯