eitaa logo
روایتگری شهدا
25.7هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
اولین باری که مجروح شد دست چپش قطع شد. میگفت در لحظه انفجار حس کردم روحم به سمت آسمان درحال پرواز است، همان دم به لشکر و اینکه بدون فرمانده رها شده فکر کردم بخاطر این دلبستگی طوری محکم به زمین خوردم که به من بفهمانند، من کاره‌ای نیستم و خدا همه کاره است ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
💌 🌱در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
🌱در مشكلات است كه انسانها آزمایش می‌شوند. صبر پیشه كنید كه دنیا فانی است و ما معتقد به معاد هستیم. هر چه كه می‌كشیم و هر چه كه بر سرمان می‌آید از نافرمانی خداست و همه ریشه در عدم رعایت حلال و حرام خدا دارد. 🌷 ‍‌☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
یک روز آقای کرباسچی که آن موقع استاندار اصفهان بود، به من گفت چند دستگاه تویوتا به استانداری تحویل داده‌اند، من یکی از آن‌ها را گذاشته‌ام برای آقای خرازی که هر وقت از منطقه به اصفهان می‌آید استفاده کند. اما من هیچ‌ وقت حسین را سوار این تویوتا ندیدم. یک‌بار به او گفتم: چرا از ماشین استانداری استفاده نمی‌کنی؟ گفت: من یک رزمنده‌ام، نباید وام‌دار کسی باشم. ما این‌جا کنار یک‌سری بچه‌هایی هستیم که هیچ امکاناتی ندارند و باید مثل آن‌ها باشیم. 🎙غلامحسین هاشمی ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
گرمای هوا همه را از پا درآورده بود. دکتر سرم وصل کرده بود بهش. از اتاق که می‌رفت بیرون گفت: بهش برسید، خیلی ضعیف شده. _نمی‌خورم +چرا آخه؟ _این‌ها رو برای چی آوردن اینجا؟ «مریض‌ها را نشان می‌داد» +گرمازده شدن خب _من رو برای چی آوردن؟ +شما هم گرمازده شدید _پس می‌بینی که فرقی نداریم! ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
یک مدت می دیدم می آید و می رود. بچه ها خیلی تحویلش می گرفتند‌. نمی دانم چرا نپرسیدم این کی هست اصلا. همین طوری خوشم آمده بود ازش. گفتم برویم یک گپی بزنیم. با هم رفتیم توی سنگر فرماندهی. رفت چای آورد، چهار زانو نشست کنار من. دستم را گرفت توی دستش، از اصفهان و خانه شان و چایی های مادرش حرف زد. اصلا به نظرم نمی آمد فرمانده لشکر باشد. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
همین طور خمپاره بود که می آمد. حسین عین خیالش نبود. همین طور آرام، یکی یکی دست می کشید روی سر و صورتشان، خاک ها را پاک می کرد، حال و احوال می کرد، می رفت سنگر بعد. آن ها حرص می خوردند حسین انقدر آرام بین سنگرها راه می رود. ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
تدبیر نظامی، شجاعت کم نظیر، نظم و ترتیب در امور؛ همه اش از ویژگی های یک فرمانده نظامی است اما ... وقتی خنده های حاج حسین را در کنار نیروهای لشگر امام حسین می بینی، وقتی نیمه های شب به محل خواب نیروهایش سر میزد و اگر پتوی کسی کنار رفته بود با آرامش تمام آن را بر روی او می کشید؛ شاید تفسیرش این باشد که حاج حسین قبل از فرماندهی لشگر امام حسین، فرمانده قلبِ نیروها بود... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
ده ماه بود ازش خبری نداشتیم. مادرش میگفت: خرازی! پاشو برو ببین چی شد این بچه؟ زنده‌اس؟ مرده‌اس؟ میگفتم: کجا برم دنبالش آخه؟ کار و زندگی دارم خانوم. جبهه یه وجب دو وجب نیست. از کجا پیداش کنم؟ 🥀رفته بودیم نماز جمعه حاج آقا آخر خطبه ها گفت: حسین خرازی را دعا کنید. آمدم خانه.به مادرش گفتم.گفت: حسین ما رو میگفت؟ گفتم: چی شده امام جمعه هم می‌شناسدش؟ نمیدانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. راوی:مادرشهید ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
همیشه میگفت: بايد طوری زندگی كنم كه اگر فردا اين پست و مقام را از من گرفتند، وضع زندگی ام با ديروز كه صاحب مقام و عنوان بودم تفاوت نكند... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
✍فرشته‌ها اومدن روح من‌رو ببرن من گفتم فعلاً می‌خوام برای خدا بجنگم... 💢سالروز شهادت سردار شهید حاج حسین خرازی... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
دستش قطع شد ، امّـا... دست از یاری امام‌زمانش برنداشت در مثل اربابش فرمانده بود فرماندهٔ قلبها چهره نورانے اش جز لبخند چیزی نمی‌گفت... ☀️  @shahidabad313 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯