💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#برشی_از_یک_کتاب
#شهید_محسن_حججی
#شماره_۳۶
💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦🌸💦
#سیزده_به_در #اجازه_از_صاحب_زمین #حق_الناس
✍ #سیزده_به_در رفتیم. روستای پدر بزرگ خانمش. تعدادمان زیاد شد. جای نشستن کم آوردند. حصیر انداختند توی زمین بغلی. محسن پرسید:این زمین مال کیه؟
یکی گفت:مال فامیله یکی گفت:نه زمین غریبه است. نیامد توی آن زمین. پایش را کرد توی یک کفش که زنگ بزنید از صاحبش اجازه بگیرید.
🍀راوی:سید اصغرعظیمی،دوست شهید
📚#کتاب_سربلند فصل ۳ ص ۲۰۴
هدیه نثار روح این #شهید بزرگوار #صلوات
🌺الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌺
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍀پنجشنبه ها و قرار با شهدا ...
💠اگه قراره برای مسیر زندگی تون از شهدا کمک بگیرید ، پیشنهاد من اینه که یه دفتر بردارید و زندگی چندتا از شهدارو بخونید و رفتارهای شهدارو یادداشت کنید ... درگیر مسائل عاطفی و سبک زندگی عاشقانه و .... نشید ... فقط و فقط رفتار شهید رو یادداشت کنید و تلاش کنید تا کم کم رفتارهای #شهید رو عملی کنید ...
💠برای شهدایی که انتخاب کردید ، هر هفته فاتحه بخونید ... هر شب چندتا #صلوات برای شادی روحشون بفرستید .... اگه زیارتگاهی رفتید ، به نیابت از #شهید برای تعجیل در #فرج_مولا زیارت کنید .... به نیابت از شهدا #قرآن بخونید ....
💠یادتون باشه از شهدا بخواید تا کمک کنن سرباز مولا بشید ... از شهدا بخواید تا کمک کنن کمتر گناه کنید ...
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔴 #اختصاصی_خطحزبالله
انتشار بهمناسبت سالگرد شهادت طیب حاج رضایی و اسماعیل رضایی
بافضیلتترین شهادتها
✅شهیدان اسماعیل رضایی و طیب حاجرضایی دو تن از #مبارزین قبل از #انقلاب بودند که پس از جریان حادثهی ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ توسط #رژیم_پهلوی دستگیر و بعد از دادگاهی نمایشی در سحرگاه یازدهم آبانماه ۱۳۴۲ تیرباران شدند.
🔰رهبر انقلاب در بخشی از خطبههای نماز جمعه، در تاریخ ۱۳۶۳/۳/۱۸، دربارهی #مرحوم_طیب و #مرحوم_رضائی چنین فرمودند: «خیلی خوب است که یاد کنم از چهرهی دو نفر از شهدای عزیزی که حالا کمتر از ایشان یاد میشود: مرحوم طیّب و مرحوم رضائی که این دو نفر عزیزانی بودند که مبارزه کردند در این مبارزات نقش داشتند بعد هم شدیدترین انتقام را از اینها #دستگاه گرفت و آنها را به #شهادت رساند.»
🔶همچنین رهبر انقلاب در دیدار با دو پسر مرحوم حاج اسماعیل رضایی در تاریخ ۱۳۷۵/۱۰/۱۰ چنین فرمودند: «یکی از بالاترین و با فضیلتترین شهادتها، شهادتی است که پدر شما و مرحوم طیب به آن شهید شدند. در دوران #غربت، #وحشت و #اختناق؛ آن هم تنها. یک وقت انسان با هزار نفر به میدان جنگ میرود؛ یک وقت انسان، تنها در مقابل دشمن قرار میگیرد؛ این یکطور دیگر است. دورهی اختناق واقعاً خیلی سخت بود؛ بخصوص نسبت به اینها که وضع عجیبی داشتند. خداوند انشاءاللَّه درجاتشان را عالی کند.
🔷دو تصویر فوق متعلق است به حضور رهبر انقلاب بر سر مزار مرحوم طیب حاجرضایی و مرحوم اسماعیل رضایی، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع).
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🍀دعای مستجاب در مراسم #عقد
❤️سردار #شهید_علی_تجلایی
✍رفته بودیم برای مراسم #عقد. قرار بود حضرت #آیت_الله مدنی #خطبه عقد را جاری کند. قبل از شروع مراسم، علی آقا رو به من کرد و گفت: شنیده ام و عروس هر چه در مراسم عقد از خدا بخواهد خدا اجابت می کند. نگاهش کردم و گفتم: چه آرزویی داری؟!
💠در حالی که چشمان مهربانش را به زمین دوخته بود گفت: اگر علاقه ای به من داری دعا کنید و از خدا برای من #شهادت بخواهید.
🌷از این کلام او تنم لرزید. چنین جمله ای برای یک عروس در چنین مراسمی بینهایت سخت بود.
💠سعی کردم طفره بروم اما على مرا قسم داد. به ناچار قبول کردم. هنگام جاری شدن #خطبه_عقد از خداوند بزرگ هم برای خودم هم برای علی طلب #شهادت کردم.
🌷با چشمانی پر از #اشک نگاهم را به صورت على دوختم. آثار خوشحالی در چهره اش هویدا بود.
💠در دوران دفاع مقدس لحظه ای آرام و قرار نداشت. از تبریز اعزام شد. همه مراحل را پشت سر گذاشت. مدتی مسئول آموزش بود. به بچه ها خیلی سخت می گرفت.
🌷می گفت: هر چه اینجا بیشتر تلاش کنند در عملیات کمتر تلفات می دهیم. در عملیات بدر به قائم مقامی قرارگاه ظفر منصوب شد.
💠دوستش می گفت: برای ما صحبت کرد. گفت: قمقمه هایتان را زیاد پر نکنید. آخر ما به ملاقات کسی می رویم که #تشنه_لب #شهید شده است.
🌷روزهای آخر عملیات بدر بود. آخرشب آمد پشت خاکریز. گردان #سیدالشهدا نتوانسته بود خودش را برساند. فقط بی سیم چی آنها آمد و گفت: گردان نتوانسته بیاید.
#سردار علی تجلایی رفت برای بررسی خاکریز بعدی. در زیر آتش دشمن پانزده متر از ما فاصله گرفت. برای دیدن منطقه سرش را بلند کرد.
ادامه...
روایتگری شهدا
🍀دعای مستجاب در مراسم #عقد ❤️سردار #شهید_علی_تجلایی ✍رفته بودیم برای مراسم #عقد. قرار بود حضر
ناگهان تیری بر قلبش نشست.
💠لحظات آخر با دست اشاره ای کرد که معنایش را نفهمیدیم. شاید آب می خواست ولی کسی آب همراهش نبود.
پیکر علی در آخرین روزهای اسفند ۶۳ برای همیشه در کنار #دجله ماند.
🍀مراسم عقد او در حضور آیت الله مدنی و جمعی از پاسداران برگزار شد. نمی دانم این چه رازی بود که همه آن پاسداران، داماد مراسم و آیت الله مدنی همگی به فیض #شهادت رسیدند.
📚منبع کتاب #شهید_گمنام ص ۹۲
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽
☀️ حرف حساب! ☀️
🍀 یک روز در یکی از قرارگاه ها #شهید_صیاد_شیرازی از من پرسید فلانی، میزان شرکت رزمنده ها در نماز جماعت به چه صورت است؟
🌳 من به ایشان گفتم بیشتر رزمنده ها در نماز جماعت ظهر و عصر، و مغرب و عشا شرکت می کنند؛ ولی تعداد شرکتکنندگان در نماز جماعت صبح کم است.
🍃 در این زمان شهید صیاد به من گفت به همه اعلام کن فردا قبل از #اذان صبح در حسینیه حاضر باشند. صبح همه در حسینیه حاضر شدند.
🌿 شهید صیاد بلند شد و گفت: برادران، شما به دستور من که یک سرباز کوچک جبهه اسلام هستم، قبل از اذان صبح در حسینیه حاضر شدید؛ ولی به امر خدا که هر روز صبح با صدای اذان شما را به #نماز_جماعت می خواند، توجه نمی کنید!
📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص ۱۶
#داستان_نماز #نماز_شهیدان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💥روایتگری شهدا
✅ @shahidabad313
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊