eitaa logo
روایتگری شهدا
22.9هزار دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
5.1هزار ویدیو
72 فایل
🔰 #مقام_معظم_رهبری: 🌷 #شهدا را برجسته کنید،سیمای #منوّر اینها را درست در مقابل چشم جوانها نگه دارید. 🛑لطفا برای نشر مطالب با #مدیر_کانال هماهنگ باشید.🛑 📥مدیر کانال(شاکری کرمانی،راوی موسسه روایت شهدا،قم) 📤 @majnon313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بچه های ما توی جبهه ، تکه تکه شدن ، جلوی گلوله مغزشون متلاشی شد. سر از بدنشون جدا شد. دست از بدنشون جدا شد. توی آتیش سوختن و... اونوقت خواهر ، تو نمیتونی یه چادر روی سرت نگه داری؟!..... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
برای عبور از بهمن شیر باید سوار کامیون می شدیم . ارتفاع بارکش کامیون ار سطح زمین زیاد بود ، او خم شد و تمام گروهان از او به حالت پلکان بالا رفتند ، حتی یکی از بچه‌ها که ۱۲۰ کیلو وزن داشت ، ولی فرهاد که داوطلبانه این کار را انجام داده بود خوشحال بود و لبخند می زد ، تا اینکه یکی از بچه ها نامش را فاش کرد و اخم هایش در هم رفت.... 📕 پلاک 10 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
پسـ❤️ـری آمده ... همنام رسول دو سرا احمد دوّمی از ... نسل علـ❤️ـی و زهـ❤️ـرا خاک می خورد ... علوم نبـ❤️ـوی روی زمین آمده تا که ... تکانی بدهد دنیا را خجسته میلاد با سعادت حضرت علیه السلام و آغاز مبارکباد💐 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🎊 ، 🖤 ، اند....؟ شهید امیر سیاوشی🌹 تاریخ تولد: ۱۵ / ۳ / ۱۳۶۷ تاریخ شهادت: ۲۹ / ۹ / ۱۳۹۴ محل تولد: تهران محل شهادت: حلب/ سوریه 🌹امير مثل خيلي از تازه دامادها عاشق زن و زندگي‌اش بود اما درست در زماني كه مي‌خواستند زندگي مشتركشان را زير يك سقف آغاز كنند، همه داشته‌هاي دنيايي را رها كرد و در اعزام به سوريه شهيد شد. 💐از زبان مادر↓ امير جزو نيروهاي يگان ويژه سپاه‌پاسداران بوده و به همين دليل سفرهاي خارج از كشور زياد مي‌رفت قرار بود از اين سفر كه برمي‌گردد كارهاي عروسي را انجام بدهيم و بعد از 2 سال دست زنش را بگيرد و برود سر خانه و زندگي‌اش كه ديگر برنگشت🖤 او به سوریه رفته بود و به هیچ کدام از ما نگفته بود تا اینکه روز شهادتش خبر دار شدیم..او جهاد در راه خدا را به همه چیز ترجیح داده بود. یکی از دلخراش ترین تصاویر، گُل کاری ماشین عروسی بود که با متنِ "عروسی بدونِ داماد" روی آن نوشته شده بود🖤💫 💫 نامزدش وقتي پيكر همسرش را نوازش مي‌كرد از چشم چپ امير اشك آمد💫 او توسط تک تیراندازهای دشمن شربت شهادت را نوشید🕊️🕋 رختِ دامادی به تَن آورده‌اند 💐 عاشقی گُلگون‌کفن آورده‌اند 🖤 شهر دودآلود، امیر آورده‌اند💐 کُشته دامادی، به تیر آورده‌اند🖤 شهید امیر سیاوشی شادی روحش صلوات💙🌹 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📸 حضور عبدالعزیز المحمداوی (ابوفدک)، جانشین شهید ابومهدی المهندس بر مزار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰گزیده ای از فشار دشمنان شما را دچار تفرقه نکند 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥طواف پیکر مطهر شهید مدافع حرم، شهید «اصغر پاشاپور» در حرم امام رضا (ع) 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰گزیده ای از وصیت نامه شهید اگر خیمه جمهوری اسلامی آسیب ببیند، بیت الله الحرام و قرآن آسیب خواهد دید 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
4_5859675357115844698.mp3
4.06M
🎙 کلیپ صوتی توصیه سپهبد به جوانها! خدایا 🤲 عاقبت ما را ختم به گردان 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚کار برای شهدا،با تمام وجود❤️ 🌷(۲) ✔️راوی: دوستان شهید 👈كار آغاز شد. از طريق🕌 و🌷 و... تصاوير شهداي محل جمع آوري شد. 🌷@shahidabad313 🌷 در همان ايام با فتوشاپ و ديگر نرم افزارهاي كامپيوتري را ياد گرفت. استعداد او براي فراگرفتن اين كارها زياد بود. 🌷 را اسكن و سپس در يک اندازه ي مشخص طراحي كردند. بَنر تهيه ميشد. بعد هم با يك نجار هم صحبت شد كه اين تصاوير را به صورت چوبي در آورد. 🌷@shahidabad313 🌲 خيلي سريع به نتيجه رسيد.🌷 وانت پدرش را مي آورد و با يك دريل و... كار را به اتمام ميرساند. 💢بيشتر کوچه هاي محل ما با تابلوهاي قرمزرنگ 🌷 مزين شد ⚘@pmsh313 💢یادم هست برخي ها مخالف اين حركت بودند! حتي از بچه هاي! 🌷@shahidabad313 💢ميگفتند شما اين كار را ميكنيد، ولي يك سري از اراذل و اوباش اين تصاوير را پاره ميكنند و به🌷 اهانت ميكنند. ⚘@pmsh313 📍اما حقيقت چيز ديگري بود. ارادت مردم به🌷 فراتر از تصورات دوستان ما بود. 📍الان با گذشت شش سال از آن روزها هنوز يادگار 🌷 و دوستانش را روي ديوارهاي محل ميبينيم. 🌷@shahidabad313 📍هيچ کس به اين تابلوها بي احترامي نکرد، بر عکس آنچه تصور ميشد، تقاضا براي نصب از محلات ديگر هم رسيد. 🌿در بسياري از محلات اين حرکت آغاز شد. بعد هم شهرداري، حرکت عظيمي را در اين زمينه آغاز کرد. 🌷@shahidabad313 🍀بعد از آن در برگزاري نمايشگاه براي🌷 فعاليت داشت،🌷 كسي بود كه به تأييد تمام دوستان، وقتي كار براي🌷 بود، با تمام وجود ميكرد. 🌴يكبار در ميدان🌷 او را ديدم. نيمه هاي شب آنجا ايستاده بود! ⚘@pmsh313 🌷 در داخل ميدان برقرار بود. تمام دوستانش رفتند اما🌷 مانده بود تا مراقب وسايل و لوازم نمايشگاه باشد. 🌷@shahidabad313 🌱از ديگر کارهاي🌷 که تا اين اواخر ادامه يافت، فعاليت در زمينه ي🌷 بود. 💥براي🌷 پوستر درست ميکرد، در زمينه ي طراحي تصاوير کار ميکرد و... 🍂حتي رايانه ي شخصي او، که پس از🌷 به تحويل شد، پر بود از تصاوير شهداي 🌷 که🌷 براي آنها طراحي انجام داده بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
سلام دوستان مهمون امروزمون داداش حمید هست✋ 🖤 شهید حمید باکری🌹 تاریخ تولد: ۱ / ۹ / ۱۳۳۴ تاریخ شهادت: ۶ / ۱۲ / ۱۳۶۲ محل تولد: ارومیه محل شهادت: خیبر/جزیره مجنون 🌹فرمانده لشکر ۳۱عاشورا از خون چشم حمید بگویم:🖤 از زبان همرزم↓ آن دو شبی که در جزیره مجنون بودیم حمید اصلا چشم روی هم نزاشت ناغافل دیدم از چشم های حمید خون می آید داد زدم حمید چشمهات ترکش خورده؟؟؟؟؟ خندید برگشت زل زد بهم، گذاشت خودم بفهمم.. بعد از چند شبانه روزگار و بی خوابی مویرگ های چشمش پاره شده و خون می آمد..💔 شهید حمید باکری با تصرف پل مجنون (که به افتخارش پل حمید نامیده شد) در عملیات خیبر توانست پیروزی این عملیات را تضمین کند..💐 شهادت حمید دل خیلی ها را شکست. بخصوص دل برادرش شهید مهدی باکری که به علت ایستادگی دشمن و بدون مهمات نتوانست پیکر حمید را به عقب برگرداند🖤 او ۶ اسفند ۶۲ در عملیات خیبر در اثر اصابت آرپی‌جی به شهادت رسید و پیکر پاک او جاودانه شد و هرگز به میهن بازنگشت.🖤🕊️🕋 یا علی گفتیم و عشق آغاز شد💫 عاقبت با آل احمد یار شد🕊️ یا علی گفتیم و عشق آغاز شد💫 باکری رفت، زخم دل ها باز شد💔 مفقودالجَسَد شهید حمید باکری شادی روحش صلوات💙🌹 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔰گزیده ای از 🍀فرزندان خود را روانه جنگ کردید ولشکر بزرگ ثارالله تشکیل شد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷 نماهنگی زیبا همراه با شعرخوانی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴🎥 پیش بینی شهید ، دو روز قبل از شهادتش☝️ 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
از ولایت فقیه غافل نشوید و بدانید من به یقین رسیدم که امام خامنه ای (مدظله عالی ) نائب برحق امام زمان (عج) است.... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
توزیع کیف بهداشتی ، برای مواظبت از ویروس کرونا ، بین نمایندگان مجلس !!!!🤞 👈 پ ، ن 👇 از منطقه آمد و خیلی خسته بود. یک قوطی کمپوت برای او باز کردند ، کمپوت را نزدیک دهانش برد ، یک لحظه مکث کرد و به فکر فرو رفت. قوطی کمپوت را زمین گذاشت و پرسید ، آیا به کل لشکر کمپوت داده‌اید؟ گفتند ، خیر. گفت ، هر وقت به کل لشکر کمپوت دادید ، من هم میخورم..... 📕 ستارگان خاکی 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
‌ °•وقتی عقل عاشق شود عشق عاقل می‌شود آنگاه می‌شوی•° 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
قلب رئوف ابراهیم ، بزرگترین نعمتی بود که خدا به این بنده اش داده بود. یکبار در دوران مجروحیت ابراهیم به دیدنش رفتم ، یکی از علما هم آنجا بود. ابراهیم از خاطرات جبهه می‌گفت. یادم هست که گفت ، در یکی از عملیاتها در نیمه شب به سمت دشمن رفتم ، از لابه لای بوته ها و درختها حسابی به دشمن نزدیک شدم. یک سرباز عراقی در مقابلم بود ، یکباره در مقابلش ظاهر شدم ، کس دیگری نبود ، دستم را مشت کردم و با خودم گفتم ، با یک مشت او را می ‌کشم. اما تا در مقابلش قرار گرفتم ، یکباره دلم برایش سوخت. اسلحه روی دوشش بود و فکر نمی کرد اینقدر به او نزدیک شده باشیم. چهره اش اینقدر مظلومانه بود که دلم برایش سوخت ، او سربازی بود که به زور به جنگ ما آورده بودند. به جای زدن او را در آغوش گرفتم. بدنش مثل بید می‌لرزید. دستش را گرفتم و با خود به عقب آوردم. بعد او را تحویل یکی از رفقا دادم تا به عقب منتقل شود و خودم برای ادامه عملیات جلو رفتم... 📕 سلام بر ابراهیم2 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
استادم می‌گفت؛ در دعاهای بیشتر به یاد امامتان باشید! وقتی می‌خوانی؛ "یا مَن ارجوه لکل خیر" خدای کریمی را صدا می‌کنی که هر چه خیر و احسان است از او انتظار می‌رود، پس حتما توجه‌ات را به دیگر کلامِ معظمش نیز معطوف کن که در قرآن کریم فرموده؛ "بقیة الله خیر لکم"... پس میان همه‌ی خیرات از خداوند انتظار بهترین را داشته باش، ان‌شاءالله پروردگارمان آن عظیم‌ترین لطفش، یعنی وجودِ نازنینِ مهدیِ فاطمه سلام الله علیها را در عزیزترینِ ماه‌هایش به ما عطا فرماید. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍از همه خواهران و از همه زنان امت رسول الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی یا هر خودنمایی دیگر ، حالا به هر طریقی از طرف شما ، نظر نامحرمی را به خود جلب کند ، که باعث گناه و فتنه ، و آسیب در زندگی اون فرد شوید ، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باشد که باعث جلب توجه مردان و به گناه افتادنشون بیفتید ، مبادا چادر را کنار بگذارید. ♻️همیشه الگوی خود را حضرت زهرا (س) و زنان اهل بیت پیامبر قرار دهید ، همیشه این بیت شعر را به یاد بیاورید آن زمانی که حضرت رقیه (س) خطاب به پدرش گفت ، 💢غصه حجاب من را نخوری بابا جان چادرم سوخته اما به سرم هست هنوز..... 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
✍كار ابراهیم مرا به ياد حديثی از امام صادق ( ع ) انداخت كه ميفرمايد: کسی كه حق خداوند (مانند خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل صرف خواهد كرد . 💢 بعــد از نماز با ابراهيم به مغازه حاج آقا رفتيم. به حاجی گفت ، دو تا پارچه پیراهنی مثل دفعه قبل ميخوام. حاجی با تعجب نگاهی كرد و گفت ، پسرم، تو تازه از من پارچه گرفتی. اينها پارچه دولتيه ، ما اجازه نداريم بيش از اندازه به کسی پارچه بدهيم. ابراهيم چیزی نگفت ، ولی من قضيه را ميدانستم و گفتم ، حاج ‌آقا ، اين آقا ابراهيم پيراهنهای قبلی را انفاق كرده! ♻️ بعضی از بچه‌ های زورخانه هستند كه لباس آستين كوتاه می پوشند يا وضع ماليشان خوب نيست ، ابراهيم برای همين پيراهن را به آنها می بخشد! حاجی در حالی كه با تعجب به حرفهای من گوش ميكرد ، نگاه عمیقی به صورت ابراهيم انداخت و گفت ، اين دفعه برای خودت پارچه را ميبرم ، حق نداری به کسی ببخشی هر کسی كه خواست بفرستش اينجا..... 📕 سلام بر ابراهیم 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚💚گره بازکن مشکلات مردم❤️❤️ 🍃 ✨ ✔️راوی:حجت السلام سميعي و... 👈يادم هست در خاطرات🌷 خواندم كه هميشه دنبال از مشكلات مردم بود. 🌷@shahidabad313 📍اين🌷 والامقام به دوستانش گفته بود: از خدا خواسته ام هميشه جيبم پر باشد تا از مشكلات مردم بگشايم. 📍من دقيقاً چنين شخصيتي را در🌷 ديدم. او🌷 را الگوي خودش قرار داده بود. دقيقاً پا جاي پاي🌷 ميگذاشت. 🌷@shahidabad313 🌷 صبحها تا عصر در كار ميكرد و عصرها نيز اگر وقت داشت، با كار ميكرد. 📍اما چيزي براي خودش خرج نميكرد. وقتي مي فهميد كه مثال نوجوانان🕌، احتياج به كمك مالي دارد دريغ نميكرد. 🌷@shahidabad313 📍يا اگر ميفهميد كه شخصي احتياج به دارد، حتي اگر شده ميكرد و كار او را راه مي انداخت.🌷 چنين انسان بزرگي بود. ⚘@pmsh313 💢من يك بار احتياج به پيدا كردم. به كسي هم نگفتم، اما🌷 تا احساس كرد كه من احتياج به دارم به سرعت مبلغي را آماده كرد و به من داد. 📍زماني كه ميخواستم كنم نيز هفتصد هزار تومان به من داد.ظاهراً اين مبلغ همه ي پس اندازش بود. او لطف بزرگي در حق من انجام داد. من هم به مرور آن مبلغ را برگرداندم. 🌷@shahidabad313 📍اما يك بار برادري را در حق من تمام كرد. زماني كه براي تحصيل در مستقر شده بودم، يك روز به🌷 زنگ زدم و گفتم: فاصله ي حجره تا محل تحصيل من زياد است و احتياج به دارم، اما نه دارم و نه موتورشناس هستم. 📍هنوز چند ساعتي از صحبت ما نگذشته بود كه🌷 زنگ زد. گوشي را برداشتم.🌷 گفت: كجايي؟ گفتم: توي در. گفت: برات خريدم و با وانت آوردم، كجا بيارم؟ 🌷@shahidabad313 💢تعجب کردم. کمتر از چند ساعت مشکل من را حل کرد.نميدانيد آن چقدر كار من را راه انداخت. بعدها فهميدم كه🌷 براي بسياري از اطرافيان همينگونه است. او راه درست را انتخاب كرده بود. 🌷 اين را داشت كه اينگونه اعمالش مورد قبول واقع شود. ⚘@pmsh313 👈كارهاي او مرا ياد حديث☀️ (ع) در بحارالانوار، ج 75 ،ص 379 انداخت که فرمودند: همانا قبول اعمال شما، برآوردن نيازهاي برادرانتان و كردن به آنان در حد توانتان است و الّا (اگر چنين نکنيد)، هيچ عملي از شما پذيرفته نميشود. ٭٭٭ 🌷 درباره ي كارهايي كه انجام ميداد خيلي تودار بود. از كارهايش حرفي نميزد. بيشتر اين مطالب را بعد از🌷 فهميديم. 🌷@shahidabad313 📍وقتي🌷🌷 شد و برايش گرفتيم، اتفاق عجيبي افتاد. من در كنار برادر آقا🌷 در🕌 بودم. ⚘@pmsh313 💥يک خانمي آمد و همينطور به تصوير🌷 نگاه ميكرد و💧 ميريخت. كسي هم او را نميشناخت.بعد جلو آمد و گفت: با خانواده ي🌷 كار دارم.برادر🌷 جلو رفت. من فكر كردم از بستگان🌷 است، اما برادر🌷 هم او را نميشناخت. 🌷@shahidabad313 💢اين خانم رو به ما كرد و گفت: چند سال قبل، ما اوضاع مالي خوبي نداشتيم. خيلي گرفتار بوديم. برادر شما خيلي به ما کمک کرد.براي ما عجيب بود. همه جور از🌷 شنيده بوديم اما نميدانستيم مخفيانه اين را تحت پوشش داشته! 📍حتي زماني كه🌷 در و شهر اقامت داشت، اين سنت الهي را رها نكرد.در مراسم تشييع🌷، افراد زيادي آمده بودند كه ما آنها را نميشناختيم.بعدها فهميديم كه🌷 گره از كار بسياري از آنان گشوده بود. 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
▪️در غربت اين شهر چون جانت فدا شد ▪️شرمندگی از تو نصیب سامرا شد ▪️این خاك اگر تا حال سُرِّ مَنْ رَایٰ بود ▪️بعد از عروجت تا ابد دار العزا شد 🔳 (ع) تسلیت باد 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 💥روایتگری شهدا ✅ @shahidabad313 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊