eitaa logo
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
1.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
هیچکی پشتتون نیست؛ فقط خدا هست کانال رسمی شهید علی خلیلی ولادت:۱۳۷۱/۸/۹ شهادت:۱۳۹۳/۱/۳ تحت نظارت خانواده محترم شهید -اینجا‌ دعوت‌ شدہ‌ۍ‌خو‌د‌ِ شھیدی دلت‌ کہ‌ نمیاد دعوتشون‌ رد‌ کنی💔:) خـادم کانال:↶ 〖 @martyr_gheirat 〗 کانال‌وقفِ‌مادرمون‌حضرت‌زهـراست﴿♥️﴾
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
43.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 بࢪادرم بدون: چہ بارے روۍ شونت باید بمونیو عَلَمِ ؏شق بردارے امونت من با جوݩ و دل بردارے ........ تو جات تو سنگرِ علم، حیا و غــــیࢪت تو بچہ شیعہ‌اے سلاحِ تو بـصیـࢪتِ برادࢪِ شہیدم شہیدغـیرت‌♡ ♥️ 『‌‌‌‌@shahidegheirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رای من فایده نداره!!! من اعتراض دارم!! هیچ فرقی نمیکنه...! حرفاۍ‌برخی‌ها‌در‌این‌روز‌هاۍ‌حساس‌ومہم⇧⇧ 『‌‌‌‌@shahidegheirat🌹』
❮شـھیـد علـے خلیلی❯
📖| قرار شبانہ #ناے_سوختہ 📚 #قسمت_دوازدهم #فصل_اول:شهادت🌹 از تیرماه سال ۹۰ قلب مادر بارها لرزید💔. چ
🌱بِسـمِ الربِّــ الشُہدا🌱 📕 : نقاهت دوم🌱 مادر با سینی چای☕️ وارد اتاق🚪 شد و با شنیدن صدای خفیف و گرفته سکوت کرد. «وَلا تَحسَبِّنَ الَّذینَ قُتِلوا فی سَبیلِ اللّه اَمواتاً بَل اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ.» قرآن را بست و روی میز گذاشت، با پشت انگشت سبابه☝️🏻 آرام و یواشکی طوری که مادر متوجه خیسی💧 چشم‌هایش نشود، آن‌ها را پاک کرد و در حالی که به بهانه پاک کردن شیشه عینک👓 نگاهش را از مادر می‌دزدید. حرف اربعین را پیش کشید. –به به! عجب چای خوش‌رنگی، عروست باید ازت یاد بگیره ها.😉😁 مادر زیر چشمی😒 نگاه تندی به علی کرد و با نیش‌خندی😏 که چاشنی نگاهش کرد انگار همه حرف‌هایش را زد. آخر با هم طی کرده بودند، قرار بود یکی دو سال دیگر خواستگاری رفتن شروع بشود،🤩 اما بگذریم از زدن حرفش هم دل مادر غنج می‌رفت، گاهی که از کنار دانشکده پزشکی💉 رد می شدند مادر را نگاه می‌کرد👀 و چشمک می زد😉 و با اشاره می گفت: –حاج خانوم! دختر خوب نمی خوای!!؟🙃 مادر به او رو نشان نمی داد اما دلش ضعف می رفت.😍 –بیا بریم خجالت بکش!😒 و به خنده و نگاه موزیانه او که از روی شیطنت بود، چشم غره‌ای هم می‌رفت. از ماجرای شب نیمه شعبان ۱۳۹۰ دو سال و نیم گذشته بود خیلی ضعیف شده بود و مادر نگران از وضع سخت او،😞 کم کم همه چیز داشت رنگ و بوی نگران کننده ای می گرفت اما پسر همچنان لبخند روی لبش بود،🙂 در حالی که جمع کردن گوشه لبش به همراه ریز کردن چشم ها حکایت از درد داشت،😣دردی که امانش را بریده بود. چشم‌های مادر از شدت خستگی بی رمق شده بود، آخر از ساعت ۶ صبح تا ۱۲ شب هر یک ربع یک‌بار، با یک حساب سرانگشتی می شود: .... او اَه!! یک عالمه.☹️😓 خدا وکیلی به این راحتی‌ها نبود یک لوله شاید به سختی بتوان باور کرد، نیم متر، بله!! نیم متر توی شکم بود که باید با یک سرنگ پت و پهن غذا را توی آن می ریخت، اصطلاحا نمی‌گویند «گاواژ»، حتی یک دانه برنج🍚 هم نمی‌توانست از راه دهان بخورد😔 اگر می خورد کارش تمام بود؛ امان از وقتی که اسید معده لوله را می‌خورد و مادر باید لوله را بیرون می کشید!! تمیز می شود و دوباره جا می‌گذاشت؛ خیلی سخت بود انگار جگرش را ریش‌ریش می‌کردند؛💔 در این دو ماه آب‌خوش خوردن هم برای لب،های تشنه تبدیل به آرزوی بزرگ شده بود و البته تا حدی دست نیافتنی.😭💔 ...🎈 ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•.... @shahidegheirat ....•🌸°∞°❀🌸❀°∞°🌸•....
🖇بسم‌رب‌العشق♥️
📸| انتقام ۱۳دی را ۲۸خرداد می‌گیریم✌️🏽 انتخابِ ما انتقــامِ ما✊🏼 『‌‌‌‌@shahidegheirat✨』
💞 ✨ دلی که پیش تو ره یافت باز پس نرود هوا گرفته عشق از پی هوس نرود هوشنگ ابتهاج °|• ـღ شهید علی خلیلی •|° ╭─❀••❈✿‌‌♡✿❈••❀─╮ @shahidegheirat ╰─❀••❈✿♡✿❈••❀─╯
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
• • •〖 ✿ ฺ💖 ฺ✿ 〗• • • بہ نظرتون صفحہ سوم شناسنامہ ‌چہ‌شخصیتی انقد پرھ؟! ⁉️ | 🌱 j๑ïท••↷‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 『‌‌‌‌@shahidegheirat🌹』