🌹📘🌹📗🌹📙
#کتاب_پَرتوی_ازخورشید ♥️
#قسمت_چهلوپنجم📚📖
🌱فرش های ساییده🌱
مقداری زیلو در خانه مقام معظم رهبری بود. آنها را جمع کردیم و فروختیم و یک مقدار هم پول از مال شخصی خودم روی آنها گذاشتم؛ به جای آن زیلوها، برای منزل آقا فرشی تهیه کنیم.
وقتی زیلوها را عوض کردیم و فرشها را پهن نمودیم، آقا تشریف آوردند و فرمودند: اینها دیگر چیست؟
گفتم: زیلوها را عوض کردیم.
فرمودند: اشتباه کردید که عوض نمودید! بروید همان زیلوها را بیاورید! اصرار را بیفایده دیدم و باهزار مکافات، رفتم زیلوها را پیدا کردم و توی خانه انداختم؛ زیلوهایی که واقعا وقتی به آنها نگاه میکردی، میدیدی که نخشان درآمده و ساییده شدهاند.
سردار سرتیپ پاسدار شوشتری✍️
💞ادامه دارد...
┄┅═══✼♥️✨♥️✨
@shahidegheirat
♥️✨♥️✨✼═══┅┄
[ شـھیـد عـلـی خلیلی ]
#ناے_سوختہ📚 #قسمت_چہلوچہارم #فصل_پنجم : ضربت خوردن🔪💥 اپراتور بیمارستان عرفان🏨 را به رگبار اصرار و
☕️| هرشب یڪ فنجان ࢪمان
#ناے_سوختہ📕
#قسمت_چہلوپنجم
#فصل_پنجم : ضربت خوردن🔪💥
–وایسا آقاجان!! صبر کن.✋🏻
+هماهنگ شده برادر! سوارش کنین.
–هماهنگ چی شده!؟ من نمیبرم!😠
صدای بگو مگوها هر لحظه بالاتر میگرفت، حاجی دلش میخواست سرش را بکوبد به دیوار.😡
یعنی چه!!؟ نمیتوانست دلیل این رفتارها یا شاید بیرحمیها را بفهمد.💥
+آخه برادر من!! آدم یه جوجه گنجشکم🐣 زخمی ببینه نمیتونه بیتفاوت بگذره، یه آدمه! میفهمی!؟ آدم! داره میمیره.😠
کلام او در بین داد و فریادها و ادامه بگو مگوها دیگر شنیده نمیشد.😞
–عزیز من! ایشون باید وضعیتش ثابت بمونه تا به اتاق عمل برسه و جراحی بشه، این کار راحتی نیست.❗️
+خوب ماهم زنگ نزدیم آژانس بیاد!😒 آمبولانس خواستیم برای همین وضعیت خاص! میفهمی!!؟😡
آنقدر از #علی خون رفته بود که شش هفت تا کیسه خون به او زدند،💉 اوضاع وخیمی داشت.🥀
ماندنش را هیچکس تضمین نمیکرد.😔 بالاخره با کلی تعهد و امضا و قول و قرار #علی به بیمارستان و اتاق عمل رسید.🏨
رفقایش هم هر کاری میتوانستند انجام دادند؛ همه آن روز روزه گرفتند.🌠
نماز دستجمعی آنها هم آن هم پشت ساختمان بیمارستان🏨 —لحظهای که #علی در اتاق عمل بود— حال و هوای خاصی داشت.😍💫
پشت در اتاق عمل کسی جرات نمیکرد با مادرش حرف بزند،🤫 هرکس سمت او میرفت او را پس میزد، حال بدی داشت.😭
حاجی اصلاً صلاح نمیدید با آن بحثی که قبلاً با مادر #علی داشته و او را از اتاق بیرون کرده بود، دور و برش آفتابی شود! هرچند که همان لحظه نیتش خیر بود و صلاح حال مادر.
اما همه میدانند حال مادر در این اوضاع و احوال طوری نیست که به فکر سلامتی و صلاح خودش باشد.
به هر حال حاج آقا رفت بیرون و قرار شد دو تا از دوستان #علی بمانند تا مادر کمتر اذیت بشود.🌸☔️
#اِدامـہ_دارَد...🎈
╭━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╮
📚* @shahidegheirat *📚
╰━═━⊰🦋***🌷***🦋⊱━═━╯