eitaa logo
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
6.3هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
7.2هزار ویدیو
43 فایل
○•|﷽|•○ ❁کانال‌رسمی‌مصطفی‌بابک‌قلبها❁ بزرگترین‌کانال‌رسمی‌شهیدان!):-❤️ 🔹💌شهید مصطفی صدر زاده! 🔹💌شهید بابک نوری هریس! 🌸ڪانال‌ٺحٺ‌مدیریٺ‌مسٺقیم #خانواده‌شہیدان فعاݪیٺ‌دارد🌸 حالا‌که‌دعوتت‌کرده‌بمون!🦋 تبادل @khoday_man8 تبلیغات هم پذیرفته میشه 🌸
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- صبحم بھ طلوعِ - دوستت‌ دارم توست˘˘! - ˼♥️˹ ــــ ـ بِھ‌نٰامَت‌ یا قاضی الحاجات 🌸 ۱۰۰ صلوات روزانه هدیه به امام زمان عج ❤️ @shahidanbabak_mostafa🕊
مَّالَكُمۡ‌لَاتَرۡجُونَ‌لِلَّهِ‌وَقَارٗا؛ شمارا‌چه‌شده‌است‌که‌به‌ عظمت‌و‌بزرگی‌ِخدا، امیدندارید؟🍃 نوح،‌۱۳ @shahidanbabak_mostafa🕊
-میگفت:خدااهل‌رفاقتِ خدارفیق‌دارۍروجوانمردۍرادوست‌دارد خودش‌بیش‌ازهمہ‌اهل‌رفاقت‌و‌مروتِ وقتۍباهمہ‌‌ضعف‌بہ‌یاداوباشۍ؛ باهمہ‌قدرتش‌بہ‌یادت‌خواهدبود! [ - استادپناهیان🎙]🌸 @shahidanbabak_mostafa🕊
کمی‌از‌تو‌بگویم..-" هر‌گاه‌,‌به‌‌بهشت‌‌زهرا‌‌می‌رفت‌ آبی‌بر‌میداشت‌‌و‌قبور‌شهدا‌را‌می‌شست‌! می‌گفت‌:‌با‌شهدا‌قرار‌گذاشتم‌که‌ من‌غبار‌رااز‌روی‌ِقبر‌های‌آنان‌بشورم‌ وآن‌هاهم‌غبار‌ِگناه‌را‌از‌روی‌ِدل‌من‌‌بشورند! @shahidanbabak_mostafa🕊
شهادت‌زَحمت‌داره‌ ؛ زحمت! .. شهادت‌درد‌‌داره‌دردِ‌بُریده‌شدن‌ از‌همه‌ی‌ِ‌تعلقات‌دُنیا‌؛ دل‌میخواد؛‌دلی‌که‌کَنده‌بشه‌از‌دنیا🕊🌿! @shahidanbabak_mostafa
عصࢪ بود کہ حسـین آمد دࢪب پادگان امام حسین شیࢪاز گفت: بیا بࢪیم چند جا ڪاࢪ داࢪم! گفت: بࢪو داࢪاڵࢪّحمہ! ࢪفتیم قطعہ شـھدا... تعدادی قبࢪ آمادہ ڪࢪده بودند گفت: سید! بیا بࢪویم داخݪ قـبࢪ بخوابیم ببینیم اندازه ما هسـت یا نہ! هࢪڪدام ࢪفتیم داخݪ یہ قبࢪ دࢪاز کشـیدیم حسین صدا زد اندازه است؟ گفتم: بࢪاۍ من ڪنده شـده اندازه اسـت گفت: این هم بࢪاۍ من آماده شده.. بعد از چند ࢪوز خبࢪ شھادتش ࢪا در عملیات محࢪم شـنیدم‌ جنازه‌اش ࢪا دࢪ همان‌ قبࢪ گذاشـتند ڪہ گفـت بࢪاۍ من اسـت‌‌‌...🍃🕊 @shahidanbabak_mostafa🕊
[ بـه‌تقدیرِخداوند خوش‌‌بین‌باش ، زیراهرکه‌به‌خداوند خوش‌‌بین‌باشد ؛ خداونـدطبـقِ‌گمانش‌ رفتارخواهدکرد ]! 🌿 @shahidanbabak_mostafa 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨آنچنان عاشق شده بود که ذکر شب و روزش شهادت بود، یاد گرفته بود خاکی باشد اما دلبسته به این خاک نه؛ یاد گرفته بود بجنگد اما برای این دنیا نه؛ ✨یاد گرفته بود بایستد اما برای خود نه؛ او درست یاد گرفته بود که در عنفوان جوانی خریداری همچون خدا برای خود پیدا کند، ✨جوانی که حتی ۲۳ سالگی را درک نکرد بود، آنچنان دلبری می‌کند که به آغوش محبوب خود می‌رود و پشت پا به این دنیای فانی می‌زد. @shahidanbabak_mostafa🕊
سلام آیدی من برا کسی که قرار بود برام چیزی بفرسته .. @Ah72841
دوستان من ۳۰۰ نفر داوطلب برا کار جهادی میخوام ماهی ۳۰ تومن .. یعنی از این تعداد کانال ۳۰۰ نفر حاضر نیستن هر ماه کمک کنیم ؟؟ فکر کنید پول یه بستنی دادید .. اینجوری هم کمک ها منظم هست هم هیچکی دیگه فشاری بهش وارد نمیشه !! یکم فکر کنید بهش ساده نگذرید ازش !!
من لینک کانال جهادی میفرستم لطفا هر کی میتونه کمک کنه تشریف بیاره چون ما به تعداد حساب باز میکنیم برا کمک و نیازمندی درخواست میکنه شرمندش نشیم 🌸 https://eitaa.com/joinchat/3578856214C1a6f6ddfbd
اَیُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ کُربَهً، نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ سَبعینَ کُربَهً مِن کُرَبِ الدُّنیا و کُرَبِ یَومِ القیامَهِ هر مومنی که گرفتاری مومنی را برطرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری دنیا و آخرت را از وی دور می‏سازد مستدرک الوسائل ، ج ۱۲ ، ص ۴۱۳ .
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم كه شده، ‌تو بالاخره یك روز شهید می‌شوی!» چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا؟» یك‌دفعه از حرفی كه زده بودم، پشیمان شدم. گفتم: «‌چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال. چون این چشم‌ها بیداری زیاد کشیده‌اند و اشک‌های زیادی ریخته‌اند.» راوی:همسر شهید ❤️ @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
گفتم: «‌به خاطر این چشم‌ها هم كه شده، ‌تو بالاخره یك روز شهید می‌شوی!» چشم‌هایش درخشید، پرسید: «‌چرا
«اگر ما هوای نفس را کنار نگذاریم کارهایی ڪہ انجام میدهیم هیچ فایده‌ای نخواهد داشت ، چرا ؟ چون ڪارمان درجهت رضای خدا نیست و ما خودمان را گم میکنیم» 📚به روایت همت ص۱۸۲
سلام دوست دارم از شهید برونسی بزارم این شهید حال آدم رو خوب میکنه از کراماتش🌿❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش مَهدی بزند تکیه به دیوار حَرَم خطبه ای مثل علی در حَرم ایراد کند کاش با دست خودش آن گل زیبای علی حرمی بهرگل فاطمه بنیاد کند🖤🍃 (ع) @shahidanbabak_mostafa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود. یک‌دفعه یاد چیزی افتادم . وگفتم: «راستی محمد! همه از این‌جا برای خودشون کفن خریدن. ما هم بگیریم و بیاریم حرم برای طواف!» طفره رفت و گفت: «ای بابا! بالاخره وقتی مُردیم، یه کفن پیدا میشه ما رو بذارن توش.» اصرار کردم که این کار را بکنیم. غمی روی صورتش نشست. چشمانش را از من گرفت و به حرم دوخت. گفت: «دو تا کفن ببریم، پیش ی بی‌کفن🥺😓؟!» ♥️ @shahidanbabak_mostafa🕊
کانال‌رسمی‌شهید‌بابک‌نوری‌و شهیدمصطفی‌صدر‌زاده❤️
#خاطره_شهدا آن‌قدر دوستش داشتم که هر چه می‌گفت، برایم حجت بود. یک‌دفعه یاد چیزی افتادم . وگفتم: «راس
خیلی ساکت و مظلوم بود. خیلی هم نظم داشت، هر وقت از مدرسه می­‌آمد خانه، اولین کاری که می­‌کرد پله­‌ها را تمیز می­‌کرد و کفش­‌ها را دستمال می­‌کشید، بعد دست­‌هایش را می­‌شست و جلوی آفتاب خشک می‌کرد. بسیار کمک حال من بود طوری که وقتی مهمان می‌آمد لذت می­‌بردم از اینکه همه چیز یکدست و سفره منظم چیده شده. خودش غذا نمی­­‌خورد تا مهمان‌ها غذایشان تمام شود. راوی :مادر شهید @shahidanbabak_mostafa🕊