﷽
━━━━━💠🌸💠━━━━━
🔻مقبول ترین نماز و حلال ترین لقمه🔻
💠 خیلی آرزوی دیدار امام خمینی(ره) را داشت ولی مشغله کاری به او اجازه نمی داد. تا اینکه در ماه مبارک رمضان سال۱۳۶۵ به افطاری حضرت امام(ره) دعوت شد و نماز را پشت سر امام(ره) خواند.✨💫
بعد از آن بارها می گفت که اگر در عمرم یک نماز مقبول داشته باشم همان نماز است و اگر لقمه خیلی حلال خورده باشم، همان لقمه سفره حضرت امام بود.🌼
راوی خواهر شهید
۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰
#شهید_علیرضا_عاصمی🌹🍃
🌸《ســــالــروزشهــــادتــــ》🌸
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
رمــــــان_مدافــــع_عشق💞 #قسمتــــ_چهلم ۴۰ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ♨️کلافه دستت ر
رمــــــان_مدافــــع_عشق💞
#قسمتــــ_چهل و یکم ۴۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📎 ماشین خیابان را دور می زند و به سمت راه آهن حرکت می کند. چادرم را روی صورتم می کشم و پشت سرم را نگاه می کنم و از شیشه عقب به گنبد طلایی خیره می شوم😐. “چقدر زود گذشت! حقا که بهشت جای عجیبی نیست! همین جاست. می دانی آقا؟ دلم برایت تنگ می شود. خیلی زود❗️”
نمی دانم چرا به دلم افتاده بار بعدی تنها می آیم.😔 کاش می شد نرفت! هنوز نرفته، دلم تنگ شده. بغض چنگ به گلویم می اندازد. اشک از کنار چشمم😢 روی چادرم می چکد. نگاهت می کنم. پیشانی ات را به شیشه چسبانده ای و به خیابان نگاه می کنی. می دانم که هم خوشحالی، هم ناراحت. خوشحالی به خاطر جواز رفتنت. ناراحتی به خاطر دو چیز. این که مثل من هنوز نرفته دلت برای مشهد پر می زند و دوم این که نمی دانی چطور به خانواده ات بگویی که می خواهی بروی. می ترسی نکند پدرت زیر قول و قرارش بزند.😔
دستم را روی دستت می گذارم و فشار می دهم. می خواهم دلگرمی ات باشم.❤️
– علی❗️
– جان!
– بسپار به خدا.✨
لبخند می زنی و دستم را می گیری.☺️
زمان حرکت غروب بود و ما دقیقاً لحظه حرکت قطار 🚉 رسیدیم. تو با عجله ساک را دنبال خودت می کشیدی و من هم پشت سرت تقریباً می دویدم. بلیط ها را نشان می دهی و می خندی.😁
– بدو ریحانه! جا می مونیما❗️
تا رسیدن به قطار و سوار شدن، مدام مرا می ترساندی که “الآن جا می مونیم.”
واگن اتوبوسی بود🚃 و من مثل بچه ها گفتم حتماً باید کنار پنجره بشینم. تو هم کنار آمدی و من روی صندلی ولو شدم. لبخند می زنی و کنارم می نشینی.😊🌹
– خب بگو ببینم خانوم! سفر چطور بود❓
چشم هایت👀 را رصد می کنم. نزدیک می آیم و در گوشت آرام می گویم: تو که باشی همه چیز خوبه.👌
چانه ام را می گیری و فقط نگاهم👀 می کنی. آخ که همین نگاهت مرا رسوا کرد.
– ریحانه از وقتی اومدی توی زندگیم، همه چیز خوب شد. همه چیز.💞
سرم را روی شانه ات می گذارم که خودت را یک دفعه جمع می کنی.
– خانوم حواسم نیست، تو هم چیزی نمیگی❗️ زشته عزیزم! این کارا رو نکن. دو تا جوون می بینن و دلشون می خواد. اون وقت من بیچاره دوباره دم رفتن پام گیر میشه.🙁
می خندم و جواب می دهم: چشششششم آقاااا❗️ شما امر کن! البته جای اون واسه جوونا دعا کن.🍃✨
– اون که روی چشم. دعا می کنم خدا یه حوری بهشون بده.
ذوق زده لبخند می زنم که ادامه می دهی: البته بعد از شهادت.🌹🕊
و بعد بلند می خندی. لبم را کج می کنم و به حالت قهر می گویم: خیلی بدی! فکر کردم منظورت از حوری منم❗️
– خب منظورم شما بودی دیگه. بعد از شهادت، شما می شی حوری عزیزم.❣
رویم را سمت شیشه برمی گردانم و می گویم: نه خیر دیگه قبول نیست. قهر قهر تا روز قیامت.
– قیامت که نوکرتم ولی حالا قَهر نکن، گناه دارما. یه روز دلت تنگ می شه برام خانوم.
دوباره رو می کنم سمتت و نگاهت👀 می کنم. در دلم می گذرد: ” آره دلم برات تنگ می شه. برای امروز. برای این نگاه خاصی که بهم می کنی.”😔
یک دفعه بلند می شوم و از جایگاه کیف و ساکها، کیفم را برمی دارم و از داخلش دوربینم📷 را بیرون می آورم. سر جایم می نشینم و دوربین را جلوی صورتم می گیرم.
– خب می خوام یه عکس یادگاری بگیرم. زود باش بگو سیب.📸
می خندی😁 و دستت را روی لنز می گذاری.✋
– با این قیافه ی کج و کوله من❓
– نه خیر. به سید توهین نکنا❗️
– اوه اوه چه غیرتی❗️
و نیشت را به طرز مسخره ای باز می کنی. به قدری که تمام دندان هایت پیدا می شود.😁
– این جوری خوبه⁉️
می خندم و دستم را روی صورتت می گذارم.
– اِاِاِ نکن دیگه! تو رو خدا یه لبخند خوشگل بزن.😌
لبخند می زنی و دلم را می بری.😍
– بفرما خانوم.
– بگو سیب🍎
– نه….نمیگم سیب❕
– باز اذیت کردی❓
– میگم… میگم.
دوربین📸 را تنظیم می کنم.
– یک… دو… سه. بگو❗️
– شهیییید.🌹🕊
قلبم با ایده ات کنده و یادگاریمان ثبت می شود.💞
ــ* ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ *ــ ــ
#ادامــــــہ_دارد....💖💫💖
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
─┅═✨🌹✨═┅─
💠 سجاد به دعا مادر و توسل به امام رضا (ع) عقیده خاصی داشت.
🔸در دوران آموزش از من خواست که برای اینکه دوره آموزشی خود را در مشهد سپری کند برایش دعا کنم.
🔹من هم 5000 صلوات برای او نذر کردم و خوشبختانه در طی اتفاقاتی او به آروزی خود رسید و به مشهد منتقل شد و حدود 4 ماه در جوار حرم امام رضا (ع) مشغول خدمت به جمهوری اسلامی ایران بود و هر سال حداقل یک مرتبه به پابوس این امام عزیز می رفت.🍃✨
راوی #مادر_شهید
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
#شهید_سجاد_زمانی_بابگهری🌹🍃
🌸《ســــالــروزولادت》🌸
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
•••✾❀🕊🌹🕊❀✾•••
پـندارما ایـن اسـت
که مـا مانده ایـم
و شــهدا رفــته اند
امـا حقـیقت آن اسـت
که زمـان ما را با خـود برده است
چه خـوش ساعـتی بـود
ساعـت شـهادتـشان
خوشـا به سعـادتـشان
✨➼┅══┅┅───┄
🔻 #بسیجی_شهید_«احسان_کشاورز» در سال 1347 در تهران چشم به جهان گشود.
🔻وی در تاریخ 13 دی 1365 در منطقه باختران به درجه رفیع #شهادت نائل آمد.
#بسیجی_تخریبچی
#شهید_احسان_کشاورز🌹🍃
《ســــالروزشهادتــــ》
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
4_5832469045693122120.mp3
1.66M
🔸تعاون
#صــــوتــــــ۸☢
یکی از نکات شخصیتی سیدمجتبی که من و مجذوب خودش کرده بود روح تعاون و همکاری ایشان بود
ما تحت فرماندهی ایشان درکنار شهرکی در حاشیه رودخانه بهمن شیر مستقر بودیم
یکی از روزها سید فرغونی دستش گرفت و گفت...
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔸تعاون #صــــوتــــــ۸☢ یکی از نکات شخصیتی سیدمجتبی که من و مجذوب خودش کرده بود روح تعاون و همکاری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣پنجشنبه ها یاد اموات و شهدا❣
#علمــــــدارجبــــهہ_ها⇩
🌸 #حاجی_بخشی پیر است، اما شیر است! روحیه اش مانند حزب اللهی های ۱۹-۲۰ ساله ی دهه ۶۰ است اسلحه دارد با یک قطار فشنگ بر دوش و فقط او اسلحه دارد اما کسی از او نمی ترسد، کناره نمی کشد، نگران نمی شود؛ برعکس! همه پا بلندی می کنند تا این پیر مرد مسلح را ببینند، برخی او را نمی شناسند اما آن عده دیگر رفقایشان را صدا می کنند و می گویند فلانی حاجی بخشی! حاجی بخشی! در این میان نگاه کودکان به پیر مرد از همه جالب تر است،برخی به کمک پدرشان توفیق دیدن حاجی نصیبشان می شود و برخی دیگر شاید با خود می گویند کاش اکنون بزرگ بودم تا بتوانم یک تنه جمعیت را کنار زده و حاجی بخشی را یک بار سرتا پا نگاه کنم.👌🌹
(ان شاالله با رفقاےشهیدشان محشور بشوند)
#حاج_ذبیح_الله_بخشــے《حاجی_بخشی》
●ســــالروز درگذشتشان●
شادےشان #صلوات🍃🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸اذان گــفتــــن مدافع حرم
#شهیدحامد_بافنده
در حرم مطهر #حضرت_رقیه (س)
#قبــل_شهادت حتما گوش کنید👆
صدایی بسیارزیبا و دلنشین👌
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
🔸اذان گــفتــــن مدافع حرم #شهیدحامد_بافنده در حرم مطهر #حضرت_رقیه (س) #قبــل_شهادت حتما گوش کنید👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ـ≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈≈
#شهیــد_زارعــی سرباز مرزبانی نیروی انتظامی بود که حین انجام وظیفه و پاسداری از مرزهای میهن اسلامی بر اثر عبور از روی مین در بانه کردستان به درجه رفیع #شهادت نائل شد.❣
ـ°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°°
#شهیــدمحســن_زارعــــے🌹🍃
《ســــالــــروزشــھــادتــــــ》
▓پنجـشنبـه و یادشهدا با صلوات🌸
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#شهــــــداےمــــداح👆 شمــــاره(🔟) ـ°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°• #فرازےازوصیتــــنامه⇩ ـ∞∞∞∞∞∞∞∞∞∞
#شهــــداےمــــــداح👆
#شمــــــاره(1⃣1⃣)
🍃🍃🌹
#فرازےازوصیتنــــامه👇
💠برادرها برخیزید که اسلام به #خون نیاز دارد
و بسیار خوشحالم که بعد از بیست سال عمر توفیق این را یافتم که در صف #سربازان_امام_زمان{عج} قرار بگیرم
و بسیار خوشحالم که در یک چنین زمانی هستم که خداوند #بهشت را خیلی ارزان به فروش گذاشته است 🌸
ـ≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥≤≥
👈به یادذاکرومداح ومریداهلبیت{ع}
↯بسیجــــی گمــنــــام↯
" #شهیــد_نقــی_خیــرآبــادی"🌹🍃
شادےروحش #صلوات🌼
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
━━━━━💠🌸💠━━━━━
✅ هرهفتــہ مےرفت #جمڪران.
🔹یڪ سفر باهم رفتیم. شب جمعہ بود و شب شہادت حضرت زهرا (س).
🔸اول رفتیم تہران، روضہے بیت رهبری. توے صف ورودے گفت : میای براے آقا نامه بنویسیم؟
🔹چرا که نه! خب حالا چے بنویسیم؟
🔸بنویس : آقا دعا کنید شهیــــ🌹ــــد بشیم.
🔻در آخرین پیامش برایم نوشت:
(سلام داداش ،خوبی بدی دیدی حلال کن، ان شاءالله امروز عازمم، دعا کن روسفید بشم)
🔹بهش زنگ زدم پرسیدم : ڪی برمیگردی؟
🔻خیلی جدے گفت : ان شاءالله دیگه برنمیگردم.✨
راوی : دوست شهید
مدافــــ🔻حــــرمـ🔻ــــع
#شهید_محسن_حججے🌹🍃
#شهدا_را_یاد_کنید_با_ذکر_صلوات
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
﷽
━━━━━💠🌸💠━━━━━
🍃 #دعای_کمیل 🍃
📎برادر #شهید:
🔸اوایل دهه هفتاد وقتی تازه به محل آمده بودیم، پنجشنبه شبها یک دستگاه اتوبوس میآمد جلوی مسجد، نمازگزارها را سوار میکرد میبرد مسجد جامع برای #دعای_کمیل. راه دوری بود؛ از این سر شهر تا آن سر شهر.
🔹من بیشتر وقتها «درس دارم» را بهانه میکردم و توفیق پیدا نمیکردم شرکت کنم ولی محمودرضا هر هفته میرفت.
🔸یادم هست بار اولی که رفت و بعد از دعا به خانه برگشت، گریه کرده بود. پرسیدم: چطور بود؟!
🔻گفت: «حیف است آدم این دعا را بخواند بدون اینکه بداند دارد چه میگوید.»
🔹این حرفش از همان شب توی گوشم است و هیچوقت یادم نرفته. هر وقت #دعای_کمیل میخوانم یا صدای خوانده شدنش به گوشم میخورد، محمودرضا میآید جلوی چشمم.
»«»«»«»«»«»«»«»«»«
#حسین_نصرتی
#محمود_رضا_بیضایی🌹🍃
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
Fadaeian_Haftegi_971006_5.mp3
10.56M
| #شورشب_زیارتی_امام_حسین_ع🌹
🎧 باز یه سلام بدیم برسه کربلا
🎤 #سید_رضا_نریمانی 👌
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته:🔻 #قسمت_سیودوم۳۲ 👈این داستان《نماز قضا》 ـ.............................
#داستان_دنباله_دار_نسل_سوخته🔻
#قسمت_سیوسوم🔻
👈این داستان⇦《دلت می آید؟》
🍁نهار رسیدیم سبزوار ... کنار یه پارک ایستادیم ... کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ...🍃🌸
سر سفره نشسته بودیم ... که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال ... و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد ...😕
- من یه دختر و پسر دارم ... و ... اگر ممکنه بهم کمکی کنید ... مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید ...😟
پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت ...😏
- آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟😔 ... که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید ...☹️
سرش رو انداخت پایین که بره ... مادرم زیرچشمی ... نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد ... و دنبال اون خانم بلند شد ...
-😐 نگفتید بچه هاتون چند ساله ان؟ ...
با شرمندگی سرش رو آورد بالا ... چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد ... با خوشحالی گفت ...☺️
- دخترم از دخترتون بزرگ تره ... اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست ...😌
نگاهش روی من بود ... مادرم سرچرخوند سمت من ... سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ...
سعید خودش رو کشید کنار من ...
- واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟😏... تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ ... بابا رو هم که می شناسی ... همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره😕 ... برو یه چیزی به مامان بگو ... بابا دوباره باهات لج می کنه ها ...🤔
#ادامــــه_دارد....🌸🌼
✍نویسنده⇦ #شهیدسیدطاهاایــــمانی
🍃🌹↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
✍ #ڪلام_شهید 🌹🍃 از شما خانوادهام میخواهم با شنیـدن خبـر #شهــادتــ💔ــ من به دوستان و آشنایان تبر
•••✾❀🕊🌸🕊❀✾•••
💠 #کلام_شهید
🔰« بنده بارها به خانواده های #شهدا
به پدر و مادرها
این را عرض می کنم و می گویم
🔸 این صبر شما [بود] که موجب شد
این حرکت، این شعله مقاومت و مبارزه
در راه حق فرو نخوابد و از بین نرود
صبر پدر و مادرها بود.❣❣
"* "* "* "* "* "* "* "* "*
🔻 پدر = رزمنده #دفاع_مقدس
حاج علی دهقان امیری"
🔻 پسر = #شهید_مدافع_حرم
#شهید_محمد_رضا_دهقان_امیری🌹🍃
#شادے_روحش_صلواتــــــــ
#صبوری_دل_پدران_و_مادران__شهدا_صلوات
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
شـھیـــــــدانــــــہ
❣پنجشنبه ها یاد اموات و شهدا❣ #علمــــــدارجبــــهہ_ها⇩ 🌸 #حاجی_بخشی پیر است، اما شیر است! روحیه ا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┅═✼🌾🌺🌾✼═┅
💣 #بمب_روحیه_رزمندگان
👈 بیاد آن پیرمردی که لب های تشنه رزمنده گانمان را در جبهه ها با شربت و نوشیدنی های خنکش سیراب میکرد...💦
🔸 #حاج_ذبیح_الله_بخشی_زاده، «شیرمرد جبهه ها» در ایران خیلی معروف بود اما در خارج از ایران معروف تر و مشهور تر.
🔹۱۳ دی ماه ۹۰ وقتی خبر مرگ حاجی منتشر شد، روزنامه کریستین ساینس مانیتور درباره حاج بخشی نوشت:
🔻🔻«فدایی ریش سفید ایرانی، بیش از نیم قرن جلودار و هسته تمامی اقدامات انقلاب و یا راهپیمایی های حمایت از نظام بوده است.»🔻🔻
🔸وقتی ماشین انگلیسی ها، پدرش را زیر گرفت و پایش را شکست، حاجی هفت سال بیشتر نداشت. بیچاره پدرش سر همان تصادف از دنیا رفت و ذبیح الله یتیم شد.😔
🔹خانواده، نان آور می خواست. فکری به سرش زد . دست شکرالله (برادرش) را گرفت و هر دو رفتند سراغ آب فروشی. از آب انبار آب می آوردند و به راننده کامیونها می فروختند.👌🍃
#حاج_ذبیح_الله_بخشی_زاده🌹🍃
#قهرمان_واقعی
#شیر_مرد_جبهه_ها
🍃🌸↬ @shahidane1
#شــہیـــــدانــہ↖
⬆️⬆️حتــــماکلیپ رو ببینید⬆️⬆️