eitaa logo
شـھیـــــــدانــــــہ
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
2.4هزار ویدیو
37 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تبلیغات ارزان در کانال های ما😍😍 مجموعه کانالای مذهبی ناب👌👌 💠 تعرفه تبلیغات 👇 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 http://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59 🍂 🍂 🌸🌷🌸اللهم عجل لولیک الفرج 🌸🌷
مشاهده در ایتا
دانلود
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #کتاب #شهید_گمنام 👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 #گمنــام و #جاویدالاثــــر💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───
👈 ۷۲ روایت از شهــداے 💚 و 💚 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 📃 📌 : «سلوک سرخ» 🎙 : برادر شهید 🔻هنوز یکسال از تولدش نگذشته بود که مریض شد. خیلی حالش بد بود، رفته رفته حالش بدتر شد، آنقدر که قبل از طلوع آفتاب از دنیا رفت. جنازه بچه را داخل کفن پیچیدیم صبر کردیم تا پدر و مادر بیاید و او را کفن کند. 🔻پیرمرشدی در محل بود که همیشه ذکر امیرالمومنین بر لب داشت، آن روز قبل از ظهر جلوی خانه ما آمد، مادر بی صبرانه گریه میکرد، مرشد جلو آمد و به مادر ما گفت من دعا کردم برات عمر بچه‌ات را گرفته‌ام، به بچه شیر بده. 🔻چه کسی باور میکرد بچه مرده زنده شده باشد، مادر بچه را به زیر سینه گرفت. لحظاتی بعد لبهای بچه تکان خورد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻 اینگونه دوباره متولد شد. سالها بعد به قم رفت و شد. روزهای آخر هفته را به کارخانه گچ می‌رفت، کار میکرد و با پولی که به دست می‌آورد به دیگران کمک میکرد. هر هفته سه‌شنبه‌ها پیاده به سمت جمکران میرفت. 🔻عاشق بود خودش را وقف اسلام کرده بود، در ایام تبلیغ به سمت یاسوج میرفت و فعالیت میکرد. جمعی از طلبه‌ها را با خود همراه کرده بود. 🔻بعد از پیروزی انقلاب فرمانده سپاه یاسوج شد.از منطقه‌ای عبور میکرد که در کمین اشرار گرفتار شدند، همگی مسلح اطراف جاده را گرفته بودند، از ماشین پیاده شد، عمامه‌اش را در دست گرفت و جلو رفت؛ بزنید! بزنید! عمامه من است! 🔻برخورد خوب و منطقی داشت، با سرکرده اشرار صحبت کرد. فهمید مشکلی با انقلاب ندارند، همانجا از طرف دولت با آنها مذاکره کرد. مشکل با درایت او حل شد. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻مجلس عروسی برادرش بود، مشکلی پیش آمد، همه آمده بودند دو برابر غذای تهیه شده مهمانان آمده بود. مصطفی با تعجب پرسید: چرا ناراحتی؟!گفتم: مگر نمیبینی! این همه مهمان را چه کنیم!؟ 🔻رفت کنار دیگ برنج از دور او را نگاه میکردم، زیر لب چیزی گفت، لحظاتی بعد برگشت گفت: ناراحت نباش مشکلی نیست. آن شب نه تنها غذا کم نیامد بلکه یک مینی‌بوس طلبه‌های حوزه هم آمدند و شام خوردند! 🔻در همه جا حضور داشت. در اوج درگیری غرب کشور در کردستان به یاسوج برگشت یک گردان نیروی کمکی به کردستان اعزام کرد. 🔻با شروع جنگ جبهه دار خونئن را به همراه دوست عزیزش راه اندازی کرد عملیاتهای این منطقه را فرماندهی میکرد. 🔻در یکی از عملیاتها دشمن موانع زیادی را بر سر راه بچه‌ها ایجاد کرده بود. یا باید از مسیر رو به رو می‌رفتند یا از مسیر دیگری. 🔻توکل عجیبی داشت با استخاره مسیر عملیات را انتخاب کرد از پشت به دشمن حمله کردند، عملیات بسیار موفق بود. 🌷 @shahidane1 🌷 🔻 عاشق بود دوست نداشت کسی او را بشناسد خدا هم خواسته‌اش را برآورده کرد، او سالهاست که گمنام و بی‌نشان در ارتفاعات غرب مانده. به راستی مصطفی بود او برگزیده خدا بود. 🔺شادے روح صلوات ⇩↯⇩ ✍ "گروه فـرهنگی شهید ابراهیم هادے" 🔴✾||➼‌┅═🕊═┅┅───┄ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #دلنوشته_دختر_شهید 🔴 جملۀ دختر یک شهید مدافع حرم در یک مدرسه ابتدایی به عنوان زیباترین جمله انتخاب شد. ◽️«فاطمه دقیق» دختر خردسال «علی دقیق» رزمنده جاویدالاثر حزب‌الله و دانش‌آموز مدرسه ابتدایی المهدی لبنان در مسابقه‌ای با نوشتن جمله‌ای تأثیرگذار در "وصف رزمنده" تحسین همگان را برانگیخت. 🔻وی در وصف رزمنده نوشته بود:  «اگر شما گُلی را در صحرای حلب دیدید خاک آن را ببوسید ممکن است پدرم آنجا دفن شده باشد» #شهید_علی_شفیق_دقیق #مدافع_حرم #جاویدالاثر #حزب‌الله #لبنان #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 کِی شود بیایی تا شب‌های یلدا را، در زیرِ کرسیِ ولایتت و با گرمای محبتت عاشقانه به سخنانت گوش فرا دهیم... تو از فضائل پدرت بگویی و ما جان دهیم!! 🌙به رسم هر شب انتظار، برگی دیگر از شبهای انتظار را ورق میزنیم، به امید ظهور مولای غریبمان.. 🍃✨ ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
﷽ #حدیث_روز ⇧⇧ #یکشنبـــــہ ☀️ ۱ دی ۱۳۹۸ 🌙 ۲۵ ربیع‌الثانی ۱۴۴۱ 🌲 22 دسامبـــــر 2019 📿 ذڪــــــر روز ⇩⇩ 《 #یاذَالْجَـــــلاٰل‌ِوَالاِڪْـــــرٰامْ 》 ✨روز زیارتی ⇩⇩ ▫️امیرالمؤمنین علی (ع) ▫️حضرت فاطمة الزهرا (س) #اَلسَّلامُ‌عَلَیْکَ‌یااَباعَبْدِاللَّه‌ِالْحُسَیْنْ #السلام‌علیک‌یا‌اباصالح‌‌المهــدی #الّلهُــمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَــ‌الْفَـــــــرَج ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #سلام_بر_شهدا 🔆 صبح یعنے : غزلے، رنگ پریشانے عشق فرصتے ناب، پر از بوسه‌ے پنهانے عشق چشم بر باد صبا و نفس آبے اشک 🔆 صبح یعنے : گذرے بر دل بارانے عشق #ســــــلامــ #صبحتون_بخیـــــر #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_یداله_کلهر #سردار #ولادت : ۱۳۳۳/۶/۱۳ #محل_تولد : شهریار - تهران #شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱ #محل_شهادت : شلمچه - عملیات کربلای۵ 🔺قائم مقام لشکر ۱۰ سیدالشهدا(ع) 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #فرازی_از_وصیتنامه ◽️خدایا! من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده‌ام و خواسته باشم خود را از دست این سختی‌ها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم، بلکه می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند. ◽️می‌خواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان، حسین علیه‌السلام گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بوده‌ام. #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_عباسعلی_علیزاده #مدافع_حرم #سردار #ولادت : ۱۳۴۴/۱۱/۱۴ #محل_تولد : جویبار - مازندران #شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۱ #محل_شهادت : خان‌طومان - سوریه 🔴 وداع جانسوز شهید عباسعلی علیزاده با فرزندانش از پشت بی‌سیم.... ⬅️ #پخش_فایل_صوتی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
sina sina abas.mp3
1.39M
🎧🎧🎧 #فایل_صوتی 🎧 #صدای_ماندگار 💢سینا سینا عباس، به گوشی بابا ندا ندا بابا جان به گوشی آرزوی هر پدری، دیدن دخترش در لباس عروسی است ببخشید کنارتون نیستم شب عروسی میام پیشت... #سالروز_شھادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
شـھیـــــــدانــــــہ
﷽ #داستان_مذهبی #رمان_هادی_دلها ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ #قسمت_سوم 🍀راوی زینب☘ _خانم عطایی فرد 🗣 به س
═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ ساعت ۸ بود که قصد شهربازی کردیم😇 تا رسیدیم مامان و بابا زیرانداز انداختن و نشستن روش. خودم و لوس کردم و گفتم : _داداش.. نمیریم سوار این وسایل بشیم؟ با انگشت نشونش دادم.. بابا: زینب جان یکم بشینید میوه بخورین🍇🍐 بعد برین.. آخر شبم همه باهم چرخ و فلک🎡سوار میشیم _باشه☹️ حسین: خخخخخخ چه لپهاشم آویزون شد😜 یکم که نشستیم هی سرجام وول خوردم حسین: نخیرم این وروجک نمیتونه آروم بشینه پاشو بریم😁 دستمو تودستش گرفت _داداش بریم سوار این سفینه بشیم حسین: بریم سوار شدیم من همش جیغ میزدم _مااااااااآآاااان... مااااااااانیییییی...😰 جییییییغ... جییییییییییغ.. خداااااااااااااااآ حسین: هیییس دختر آروم، زشته.. شهر بازیو گذاشتی روسرت😐 صبح قبل مدرسه... به آتوسا پیام دادم که عصری با بچه‌ها بیاید دور هم جمع بشیم😎 عصری یه پیراهن بلند با ساپورت پوشیدم، موهام و شونه کردم و رو شونه‌هام انداختم🔥 پایه هشت نفر بودیم.. سه تا پسر.. پنج تا دختر.. وارد که شدن براشون گیتار.. زدم.. آخر شبم با بچه‌ها رفتیم رستوران.. از رستوران داشتیم میومدیم بیرون، اشکان گفت: _چه خوشگل شدی رفتم جلو با یه قدم و بهش گفتم : _تا بهت رو میدم پررووو نشو.. مفهوووم؟😠☝️ ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 🍀داناے ڪل🍀 محرم به سرعت آغاز شد حال و هوای خانواده عطایی فرد خیلی عجیب بود رفتارهای حسین که از اتفاق جدید زندگیش خبر میداد😢 پدر که هر شب بهش میگفت : _التماس دعا آقا😊 مادر که هر بار به قد و قامت حسین نگاه میکرد میگفت: فدای حضرت بشی ایشالا😍 و حسین همه دغدغه‌اش آماده کردن ‌زینب برای اون اتفاق بود حالا از هر نوع که بود.. این میان دو حادثه سخت به پیکر و روح زینب وارد شد.. که دومی سخت‌تر از اولی خبر تفحص🌷🕊 ۱۰۰ شهید دفاع مقدس وقتی تو خونه عطایی فرد پیچید، پدر غمگین از جاموندگی و خوشحال از بازگشت رفیقاش و جمله‌ای که حال زینب رو بد کرد.... فیلم ورود پیکر شهدا🌷 پخش میشد که حسین گفت: _خدایا یعنی میشه یه روزی بعد سی سال پیکر منم از سوریه وارد ایران بشه..😭 زینب برای فرار از جمله پدر و مادر داشت به اتاقش پناه میبرد که با جمله حسین وسط راه از حال رفت.. و شب مجبور شد تو بیمارستان🏥 بمونه... جالب بود بین این ۱۰۰ شهید یک سری از شهدا شناسایی شدن که یکیش پسرخاله توسکا🌷 🌷 بود... که این اتفاق واکنشات عجیبی داشت.. 📝 ... ⇩↯⇩ ✍ بانو مینودری ═════ ✾❤️✾❤️✾ ═════ 👇👇 🆔 @Zahrahp http://eitaa.com/joinchat/2033647630C22e0467286
°•|🌿🌹 #شهید_سعید_مسافر_ماکلوانی #مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱ #محل_تولد : تهران #شهادت : ۱۳۹۵/۱/۱۴ #محل_شهادت : حلب - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #در_محضر_شهید ◽️سعید چادرم را در دست گرفت و گفت به خاطر این چادرت می‌روم تا این چادر محکمتر بر سرتان بماند و دست بیگانه و ظالم نیفتد تا از سرتان بکشند. ◽️ایشان موقع اعزام گفت: من می‌روم ولی رسالت زینبی به دوش شما است. راوی 👈 همسر شهید #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #دلنوشته 💠 آمدم بگویم... نیستید که ببینید قایق نفس ‌ما چطور به گِل نشسته... اما یادم آمد، هستید و میبینید این در گِل ماندمان را... 💠 پس به رسم خلوص و مردانگیتان نجاتمان دهید از دنیازدگی... #شهدا_همیشه_نگاهی ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯
°•|🌿🌹 #شهید_محرم_ترک #اولین_شهید_مدافع_حرم #ولادت : ۱۳۵۷/۱۰/۱ #محل_تولد : ازنا - لرستان #شهادت : ۱۳۹۰/۱۰/۲۹ #محل_شهادت : دمشق - سوریه 🔹🔷💠🔷🔹 💢 #برگی_از_خاطرات 🔹یک شب بعد از هیئت فهمیدند که مسئول هیئت رفته و ممکن است دیگر هیئت برپا نشود. 🔹محرم گفت «چرا ناراحتید مسئول هیئت رفته که رفته، مهم #پرچم_حضرت_زهرا(س) است که باید بالا باشه، به نظرم پول روی هم بگذاریم و هر هفته خانه یکیمون هیئت بگیریم.» 🔹بچه‌ها از خدا خواسته قبول کردند و گفتند «خودت باید مسئول هیئت بشی» قبول نمیکرد و میگفت من #خادم_هیئتم، هر هفته خودش پرچمها را میزد، چراغ هیئت را شروع میکرد، ایستگاه صلواتی راه می‌انداخت، نمایشگاههای مختلف برگزار میکرد. 🔹به حضرت زهرا (س) ارادت خاصی داشت، همیشه آخر هیئت سفارش میکرد #روضه_حضرت_زهرا (س) بخوانند تا روزی هیئت زیاد شود... #سالروز_ولادت #یادش_با_ذکر_صلوات #اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم ╭━═━⊰❀❀⊱━═━╮ 🆔➣ @shahidane1 ╰━═━⊰❀❀⊱━═━╯