🌾یک بچه محل داشتیم به نام ناصر فرجالله، ایشان موتور سوار بود، آقای چمران از او خوشش آمده بود.
🌾یک روز جلوی مسجد صفاری ایستاده بودیم ناصر به شوخی به دکتر گفت: مردش هستی با موتور بیایی جنوب؟ دکتر گفت هستم. سوار ترک موتور شد و تا اهواز رفتند.
🌷شهادت۱۳۶۰/۱/۳۰
راوی: سید ابوالفضل کاظمی
منبع: گفتگو با روزنامه ایران، شماره ۶۵۲۵، چهارشنبه ۱۳۹۶/۳/۳۱
#شهید_ناصر_فرج اللهی
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌸پاداش جهاد شهادت است🌸
🌾در منطقه دب حردان ناصر که به همراه چند تن از نیروهای ستاد جنگهای نامنظم در حال حمله به دشمن بود از ناحیه پا به شدت مجروح شد.
🌾ناصر در معیت رهبر معظم انقلاب به حضور حضرت امام خمینی(ره) رسیدند. امام(ره) سؤال فرمودند: چرا ایشان میلنگد. به امام(ره) می گویند: ایشان همین امروز مجروح شده است. امام(ره) میفرمایند: «پاداش جهاد شهادت است».
🌾 شهید ناصر فرج الهی محافظ و همرزم شهید چمران و از نیروهای شجاع و متعهد ستاد جنگهای نامنظم بود و همواره در کنار شهید دکتر چمران بود. در عملیاتهای مختلف منطقه سوسنگرد، از جمله عملیات نصر شرکت داشت.
🌾ناصر از یاران و دوستان بسیار نزدیک دکتر چمران بود به طوریکه او به همراه محسن الله داد، گاهی از معاونین چمران شناخته میشدند.
#شهید_ناصر_فرج اللهی
#بهشت_زهرا
#مزار: قطعه ۲۴
ردیف: ۶۸
شماره: ۱
http://eitaa.com/shahidaneh110
فاتح نبل و الزهرا آسمانی شد.
🌷بعد از شروع فعالیتهای گروههای تروریستی تکفیری در سوریه، سردار محمد علی حق بین در قامت فرمانده ی لشکر قدس گیلان مأموریت یافت به مصاف نیروهای تروریست برود.
🌷عملیات برجسته این لشکر در تاریخ ۱۳ بهمن ۱۳۹۴ تحت عنوان نصر ۲ بود که رزمندگان لشکر، منطقه شیعهنشین نبل الزهرا را پس از ۴ سال محاصره از دست تروریستها پس گرفتند و ۵۵هزار نفر مردم شیعه در محاصره را آزاد کردند.
🌷عملیاتی که سردار شهید حاج قاسم سلیمانی پسازآن، بر دست و صورت سردار حقبین فرمانده لشکر قدس گیلان بوسه زد و این عملیات را «فتح خیبر» نامید و فرمود: «ما چهار سال پشت این درگیر کرده بودیم.»
🌷در سال ۱۳۹۸ سردار حقبین مفتخر به دریافت نشان فتح ۳ شد.
#سردار_محمدعلی_حق بین
http://eitaa.com/shahidaneh110
روایتی داستانی برای لحظه ثبت این تصویر:
آقایون فرمانده دل بدید دیگه
یه عکسِ ها!
برادر همت دقت کن برادر
_من حواسم هست #هادی منو میخندونه
برادر خرازی دل بده حواست کجاست؟
_احمدمتوسلیان هم تو عکس بود خوب بودا, صبر میکردیم یِکم
ایشالا عکس بعدی
برادر رشید بیا تو کادر آقا جان
_باشه باشه
برادرا اون پایین دل بدید بعدا میشه بحث کرد
_باشه آقا شما عکستو بگیر
جونم حاج_احمد_کاظمی با این لبخند، بقیه هم مثل شما دل داده بودن الان عکسو گرفته بودیم
_عزیزی؛ اینا جنبه ندارن بگیر شما [خنده]
بردار باقری لبخند بزن آقا عکسهها..
_اقا بگیر عکستو کار داریم عملیات رو زمینه
مهدی_باکری:
_آقا برای تلوزیونِ یا رادیو؟! [خنده جمع]
شما امر کن حاج_مهدی
_میذاشتیم حمیدم میومد تو راه بود... میگیریم بازم حاجی میگیریم
آقا گرفتما, برادر محسن, برادر صفوی و...
یک
دو
سه
📷 عکس یادگاری فرماندهان
روحشان شاد ویادشان گرامی ❤️
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌾خیلی اوقات علائق و آرزوهای انسان، واقعیت ها رو در ذهن انسان تغییر می دهد.
🌾 یعنی علاقه ی انسان کاری می کنه که تو واقعیت رو درست نبینی و نشناسی.
🌾حتی علاقه به خوبی ها...
🌾مثلاً من علاقه دارم آدم خوبی باشم، اصل این علاقه، پسندیده هست ولی گاه نتیجه ی این علاقه ی خوب این هست که من فکر می کنم واقعا هم آدم خوبی هستم، در حالی که من صرفا علاقه ی به خوبی دارم.
🌾بین علاقهی به خوب بودن و خوب بودن واقعی فاصله هست، گول نخوریم.
#پناهیان
#تکبر_پنهان
#علاقه
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌷از لحظه تولد خاص بود.
🌷وقت اذان مغرب به دنیا آمد.
پدرم رفت زیر آسمان و به خدا گفت: «اگر این نوزاد به درد اسلام میخورد او را برایم نگه دار.»
🌷عاشق امام حسن (علیه السلام) بود. در دوران دبیرستان پولهایش را جمع میکرد و به عشق امام حسن مجتبی (ع) در میلاد امام شیرینی میخرید.
🌷زمان طاغوت بود که میخواست وارد ارتش بشود. استخاره گرفت که برود یا نه. در جواب استخاره آمده بود: «اذهب إلى فرعون إنّه طغى... به سوی فرعون حرکت کن که او طغیان کرده است.»
🌷در پادگان همیشه طرفدار سربازان و نیروهای پایین دست بود.
🌷در بحبوحه انقلاب که به همراه داشتن عکس امام جرم محسوب میشد، او چندین عکس امام را در کیف گذاشته و در محل کار بین برخی دوستانش توزیع کرد. مادرم که میدید عکسها را لابلای لباسهایش پنهان میکند، با نگرانی گفت: «میشود این عکسها را نبری؟»، اما او میگفت: «اگر شما یک عمر برای ما از مظلومیت امام حسین (ع) گفتید، حالا وقت عمل کردن رسیده است. برای اینکه انقلاب پیروز شود هر کسی میتواند در میدان مبارزه کاری انجام دهد.»
رحمة الله علیه
راوی: مریم ادیبان، خواهر شهید
🌷تولد:۱۳۳۰/۵/۲۰
🌷شهادت: ۱۳۶۰/۲/۲
#شهید_حسین_ادیبان
#بازی دراز
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌸به نام او و به یاد او که همه چیزم از اوست وجودم ، معبودم ، معشوقم و زندگی ام اوست و بازگشتم نیز به سوی اوست.
🌸 پروردگارا اینک احساس میکنم که قصد بخششم را داری پس آمادگی هجرت را نیز به من عطا کن ، خدایا از تو می خواهم ابتدا پاکم کنی بنحوی که بخود آیم از خواب غفلت بیدار و آماده رفتن شوم آنگاه رهسپارم کنی.
🌸 خدایا توفیق ده که ادامه دهنده راه شهدا باشم.
#وصیت_نامه
#شهید_حمید_ربانی
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌷سنندج به وسیله اشرار و جداییطلبان در محاصره بود. بیگناه و گناهکار در آماج گلولههای اشرار به خاک و خون کشیده میشدند.
🌷بالگرد کبرایی چرخزنان در آسمان شهر ظاهر میشود و طوفان راکت و گلولههایش سینه مهاجمان را میشکافد و آنها را به عقب میراند.
🌷دیگر بالگردهای ترابری هوانیروز در پناه این بالگرد پی در پی فرود میآیند و مجروحان و زنان و کودکان را از باشگاه افسران به منطقه امن تخلیه میکنند...
🌷در آخرین پرواز بالگرد کبرا که خلبانانش شهیدان محسن درخشان و احمد پیشگاه هادیان بودند، هدف اصابت گلوله قرار میگیرد.
🌷خلبان درخشان و خلبان هادیان چارهای جز فرود اضطراری در اطراف شهر ندارند. هر دو خلبان از بالگرد مشتعل خارج میشوند و هر یک به سویی میروند.
🌷خلبان هادیان نجات مییابد، اما خلبان درخشان به وسیلهی اشرار اسیر میشود.
🌷او را ایستاده تا گردن در خاک فرو میکنند و با مالیدن مایع شیرین به سر و صورت، رهایش میکنند.
🌷فردا که برای نتیجه شکنجه به سراغش میآیند، هنوز اندک رمقی در سرو صورت متلاشی شده از هجوم حشرات در چهرهاش وجود داشت که با گلولهای او را خلاص و به شهادت میرسانند. خلبان محسن درخشان به «شهید ایستاده» معروف میشود.
کتاب: چند روایت از یک مرد درخشان»
🌷شهادت:۱۳۵۹/۲/۳
#شهید_محسن_درخشان
#غربت
#شهید_ایستاده
http://eitaa.com/shahidaneh110
حاج حسين قبل از هر عمليات موهای سر و صورت را اصلاح می کرد و می گفت:
🌸«عمليات سعی در صفای مستی و طواف کعبه عشق است.»🌸
🌷شب عملیات که با نيمه شعبان مصادف بود، حاجی خطاب به رزمندگان گفت:
🌸«انتظار يعنی حرکت و انتظار يعنی ايثار، يعنی خون؛ انتظار يعنی ادامه دادن راه شهيدان، انتظار برای اين است که انسان در سکون آب گنديده نباشد، انتظار خيمه خروشان است و دريای مواج.🌸
#شهید_حاج_حسین_بصیر
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌾در عمليات کربلای ۵ مرتضی جباری ـ داماد حاجی، فرمانده گردان عاشورا ـ در شلمچه به شهادت رسيد.
🌸غروب عمليات کربلای 10، حاجی دستی به محاسنش کشيد و گفت:
🌷ديگر پير و خسته شده ام و نياز به استراحت دراز مدت دارم.
برادرش هادی می گويد: «من که هيچگاه کلمه خستگی را از حاجی نشنيده بودم با تعجب گفتم:
ان شاءاللّه بعد از عمليات به شمال برويد و کمی استراحت کنيد.
🥀شيشة عطری از جيبش بيرون آورد و به سر و صورت تک تک افرادی زد که با او وداع می کردند.
🌹سرانجام در دوم ارديبهشت 1366 در شب عمليات کربلای 10 بر فراز ارتفاعات ماووت در سن چهل و پنج سالگی بعد از هفت سال حضور مستمر در جبهه های نبرد به شهادت رسيد.
🌷شهادت:۱۳۶۶/۲/۲۲
#شهید_حاج_حسین_بصیر
#کربلای_ده
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌸حضرت آقا در دیدار خانواده های شهدای مدافع حرم فرمودند:
🌸زنده نگه داشتن یاد شهدا، زنده نگه داشتن انقلاب است، زنده نگه داشتن کشور هست.
🌸از وقتی این جمله رو شنیدم، برای نوشتن از شهدا بیشتر دغدغه پیدا کردم.
🌸اکثر محتوای کانال هم تولیدی هست.
🌸باشد که با #زندگی_شهیدانه بیشتر آشنا شویم.
#زندگی_شهیدانه 👇👇
http://eitaa.com/shahidaneh110
🌸 پنجمین بار است که بهشدت مجروح میشود.
🌸همسرش دعامیکنه دفعهی بعدی طوری مجروح بشه که نتونه بره جبهه تا شهید نشه.
همین طور هم شد.
🌸دفعهی بعد، دو پایش از زانو قطع شد.
ولی میرزا محمد از جبهه نیفتاد.
🌸بعد از یک سال درمان، باز به جبهه میره. این بار عملیات مرصاد.
پس از تصویب قطعنامه، دفع حملهی منافقین را فرماندهی میکند.
🌸چند بار روی برانکارد، چهار نفر او را از ستاد فرماندهی به سر قلههای اطراف که رزمندگان مستقر بودند میبرند و برمیگردانند.
🌸بعضی جاها هم خودش با پاهای مصنوعی میرود؛ پاهایی که هنوز خوب گوشت در نیاورده بود.
🌸 سرِ استخوانِ پایش که قطع شده از گوشت و پوست بیرون میزند، خون از پاهایش میریزد و همچنان آن عملیات را فرماندهی میکند...
🌸مدیون چه کسانی هستیم؟
🌸ما برای اسلام چه کار کردهایم؟
🌸فردا جواب شهدا را چه میدهیم؟
#آب_هرگز_نمی میرد
#میرزا_محمد_سلگی
http://eitaa.com/shahidaneh110