eitaa logo
زندگی شهیدانه
254 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
900 ویدیو
90 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». ادمین: @Ashahidaneh110 #زندگی_شهیدانه
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷در منطقه بیدآباد شاهرود از قلدرها بود. او با یک بازدید از جبهه متحول شد و وقتی متحول شد مسیری را دنبال کرد که ماها عقب ماندیم. هم کشتی گیر بود، هم دو میدانی و دوی مقاومت خوبی داشت و واقعا عجیب بود. 🌷همان کسی که در منطقه بیدآباد دعواگر بود یک روز در خط پاسگاه زید از سنگر آمدم بیرون، هوا گرم بود، حدود 55 درجه بود، دیدم همین احمد رضایی لخت شده بود با پیراهن داشت میدوید و خیس عرق بود . گفتم احمد این طوری خیلی اذیت میشوی، چرا این طوری میکنی؟ به من گفت: برادری من اینقدر گناه کردم که باید این گوشتهای بدنم همه آب بشود. روزها میدوید و این طوری بود. با زبان روزه. 🌷آنجا چون معلوم نبود کسی ده روز یکجا میماند یا نه نمیتوانست روزه بگیرد؛ ولی فقها میگویند اگر سی روز با چنین شرایطی بگذرد بعدش میتوان روزه گرفت. ما معمولا ده پانزده روز که میماندیم میآمدیم عقب و در اهواز حمامی میکردیم و یک آب هویج بستنی میخوردیم و به جبهه برمیگشتیم. ولی او سی روز میایستاد تا بعدش بتواند روزه بگیرد و بعدش تازه شروع به روزه گرفتن میکرد. تا میتوانست نماز قضا میخواند. 🌷 غذای ما مناسب نبود. در کیسه گونی ها نان خشک لوچه بود و کنسرو لوبیا و گاهی تن ماهی میدادند، آنرا نگه میداشت که هم افطار بخورد و هم سحر بخورد. 🌷مقاوت عجیبی داشت که من یادم نمیرود. شبها افطار که میکرد، ما داشتیم از پشت خاکریز به سمت عراق سه کانال میزدیم، هر گروهان یک کانال میزد. او در یکی از گروهان ها تا ساعت دوازده-یک شب، تا میتوانست بیل و کلنگ میزد. روزهایش آن طوری بود و شبهایش به این شکل. 🌷در شجاعت و شهامت هم من بارها گفتم خطکش را به ساق کسی بزن ببین چه دردی میگیرد یا یک سوزن را به ران بزن ببین چه دردی میگیرد. ایشان برای عملیات که میرفتیم معمولا پنجاه صد متر جلوتر حرکت میکرد که اگر با کمین عراق یا گشتی های عراق برخورد کردیم کل بچه های ما در دام نیفتند. به ران پای او در عملیات والفجر سه یا محرم سه گلوله خورد. چفیه را باز کرد و محکم روی ران پایش بست و عقب نیامد. گفتن اینها به زبان آسان است. سه گلوله با کالیبر تیربار گرینف خورده بود به رانش و این طوری بود. 🌷این شمه ای از خلق و خو و کارهای احمد رضایی بود. شجاع مقاوم کشتی گیر خندان پرکار پیگیر و مشخص بود که با جای دیگر بسته بود که برود. 🌷تواضع و فروتنی عجیبی داشت. همین فرد در والفجر مقدماتی و عملیات علی بن ابی طالب از یکی از بچه ها سیلی خورد، صورتش را چسبید و گفت ممنونم و راهش را کشید و رفت. برنگشت که مقابله کند. این حرکتهایی که آدم از شهدا میدید یاد مالک اشتر میافتاد که در بازار کسی به او هسته خرما پرتاب کرد ولی او برنگشت و به مسجد رفت و برای او دعا کرد... راوی: سردار عبدالرحیم ابراهیمیان انقلاب http://eitaa.com/shahidaneh110