23.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 پاسداشت شهید سردار علی چیتسازیان؛
نماهنگ | آن سوی معبر
شهادت: ۴ آذر ۱۳۶۶
#شهید_علی_چیت_سازیان
راهکار اشکه، اشک...
💐هیچ وقت پیش کسی گریه نمیکرد، در اوج غم و ناراحتی سرخ می شد اما گریه نمیکرد، اما این بار پیش من زد زیر گریه و با بغض و حسرت گفت:
وقتی تازه مصیب شهید شده بود یه شب خوابش دیدم.
دستش گرفتم و گفتم مصیب من و تو همۀ راهکارها رِ با هم قفل کردیم تو ر خدا این راهکار آخری به من بگو.
💐مصیب جواب
نداد دستش سفت چسبیدم.
گفتم: ولت نمیکنم تا راهکار بهم .نگی فکر میکنی مصیب چی گفت؟
💐گفت:
راهکارش اشکه ،اشک.
فرشته راهکار شهادت اشکه.
💐دوباره دستش را به حالت دعا بالا گرفت و گفت: «بارالها، اگه شهادت با اشک میدی اشکا و گریه های من عاجز روسیاه قبول کن...
#شهید_علی_چیت_سازیان
#شهید_مصیب_مجیدی
راوی: فرشته پناهی روا همسر شهید، کتاب گلستان یازدهم، ص ۲۲۵
https://eitaa.com/shahidaneh110
زندگی شهیدانه
راهکار اشکه، اشک... 💐هیچ وقت پیش کسی گریه نمیکرد، در اوج غم و ناراحتی سرخ می شد اما گریه نمیکرد، ام
علی آقا بعد از گذشت یک سال و هشت ماه از زندگی مشترک، هنوز خانه ای از خود نداشت...
#شهید_علی_چیت_سازیان
راوی: فرشته پناهی روا همسر شهید، کتاب گلستان یازدهم، ص ۲۵۱
https://eitaa.com/shahidaneh110
🌹 روایت بسیار زیبای و گریان شهید چیت سازیان از معرفی شهدا در آلبوم عکس
🔸 همسر سردار شهید علی چیت سازیان می گوید : صورتش سرخ شده بود و اشک توی چشمهایش برق میزد. آلبوم را گرفتم و خواستم آنرا کنار بگذارم.
◇ آلبوم را دوباره گرفت ومهربانانه گفت: «گُلم! ولش کن؛ این آلبوم تمام زندگی منه؛ انگیزه ماندن و
جنگیدن منه.»
◇ گفتم: «آخه داری خودت رو اذیت میکنی.»
◇ اشکهایش دانه دانه می چکید روی گونه هایش و گفت: «فرشته؛! اینا همه عاشق آقا ابا عبدالله (ع) بودن. بخاطر آقا خیلی عرق ریختن؛ خیلی زخمی شدن؛ خیلی بیخوابی کشیدن؛ خیلی تشنگی و گرسنگی کشیدن؛ خیلی زیر آفتاب سوختن؛ اما یه بار نگفتن خسته شدیم؛ تشنه ایم؛ خوابمان میآد.
◇ به این عکسها نگاه میکنم تا اگه خسته شدم، یادم نره شهید قراگوزلو شبها به جای خواب و استراحت، نماز شب و زیارت عاشورا میخواند و های های گریه میکرد.
◇ به اینا نگاه میکنم تا اگه یه وقت آرزو کردم کاش منم خانه و زندگی داشتم، یادم بیاد مصیّب میگفت: 'زیاد آرزو نکنین؛ چون مرگ به آرزوهای شما میخنده.'
◇ یادم باشه امروز زمان آرزو نیست زمان حرف نیست؛ باید عمل کنیم. هر کسی سَری داره باید هدیه بده؛ دست داره باید بده؛ اگه پیره و نمیتونه بیاد جبهه، باید از جبهه پشتیبانی کنه.»
🔸 میدانستم خسته و غصه دار است. به قول خودش از اول جنگ، یک گردان از دوستانش شهید شده بودند. کنارش نشستم و باهم به عکسهای شهدا نگاه کردیم. او بدون رودربایستی از من، اشک می ریخت و من از گریه او بغض میکردم و میگریستم.
📚 بخشی از کتاب « گلستان یازدهم»
#شهید_علی_چیت_سازیان