eitaa logo
زندگی شهیدانه
217 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
757 ویدیو
77 فایل
سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: «تا کسی شهید نبود، شهید نمی شود. شرط شهید شدن، شهید بودن است. اگر امروز بوی شهید از رفتار و اخلاق کسی استشمام شد، شهادت نصیبش می شود. تمام شهدا دارای این مشخصه بودند». ادمین: @Ashahidaneh110 #زندگی_شهیدانه
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامه ... 🌷از آغاز شب قبل، حمله از خارج پادگان توسط ضد انقلابیون – که مسلح به سلاح های مختلف بودند- آغاز شده بود. کل نیروهای ژاندار مری – که در ضلع شرقی پادگان بودند- شهید و یا زخمی شده بودند و کلیه سلاح ها و مهمات به تصرف ضد انقلاب درآمده بود. یکی از همرزمانش، به نام عمو رسول می گوید: در حال پیشروی بودیم که امیر سالمی و امیر اشک تلخ در یک لحظه به زمین خوردند و تیر به پیشانی امیر اشک تلخ اصابت کرد و از پشت سرش بیرون آمد. در این هنگام حسین، سلاح امیر را به دست گرفت و گفت: اگر بخواهیم ادامه دهنده راهش باشیم، باید سلاحش را به زمین نگذاریم. امیر را به بیمارستان بردند و ما به علت کمبود نیرو نتوانستیم تا روز 29 اسفند 1357 به بیمارستان برویم. 🌷وقتی که بیمارستان رفتیم امیر منصور شاهرضایی نیز به شهادت رسیده بود. به حسین گفتم: حسین جان، موقعیت ما بحمدالله تثبیت شده،سعی کن با هلی کوپتر – که قرار است شهیدان را ببرد- بروی. حسین گفت: راه امیر چه می شود؟ ما به هم قول دادیم و گریه می کرد. راست می گفت. من یک شب را به یاددارم در منطقه کوهستانی در چادر خوابیده بودیم، امیر نگهبان بود و از یک جناح محافظت می کرد و یکی از برادران جناح دیگر.من متوجه شدم که حسین حدود ساعت 2 نیمه شب بلند شد و رفت پیش امیر، بلند شدم رفتم بیرون یک متر برف روی ارتفاعات را پوشانده بود، دیدم امیر و حسین با سلاح های در دست پشت به پشت هم داده و کاملا" مراقب بودند، آن شب احتمال حمله دشمن بود، در صورتی که حسین 2 ساعت قبل نگهبان بود. به او گفتم: حسین مریض می شوی، گفت: من امیر را تنها نمی گذارم عمو رسول تو برو بخواب. 🌷من از بیمارستان بیرون آمدم و حسین را با شهیدان امیر منصور شاهرضایی و امیر اشک تلخ ، برادرش، تنها گذاشتم.حسین پشت سرم دوید و گفت: عمو رسول به امیر سالمی بگو با این شهیدان برود. بعد من و او به شدت گریستیم. هنگام وداع حسین دست به پوتین برادرش کشید و گفت: من هم می آیم ان شاء الله. 🌷ماندن حسین و نرفتن او با برادر شهیدش تحول عجیبی در میان سربازان و دیگران ایجاد کرد، به طوری که اکثر نیروها منقلب شدند و همان لحظه گفتند ما تا آخرین نفس می مانیم. 🌷یک ساعت بعد در حال پاکسازی محلی تیر به قلب حسین اصابت کرد و او نیز به شهادت رسید. اشک تلخ سنندج http://eitaa.com/shahidaneh110