هدایت شده از مذهــبـیـون
یکیبهآیتاللّٰهبهاالدینیگفت:
حاجآقا!دعاکنيدمنآدمبشم؛
ایشونباخندهیمليحیگفتن:
بادعایخالیکسیآدمنمیشه
بایدزحمتبکشید . .!
🌱|@Mazhabi_yon
هدایت شده از مذهــبـیـون
_بیشترینآزمایشهازمانی
رخمیدهکهدرحالرشدهستی
پسنشکن...!
🌱|@Mazhabi_yon
هدایت شده از مذهــبـیـون
آخریندستنوشته
شهیدحجتاللهرحیمی:
شیعهچهبدباغیبتِمولایشخوگرفته...!!
🌱|@Mazhabi_yon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷امامرضا در زِندان (دوربین مخفی)
🔸به زِندانی که هیچ کس و کاری نداره میگن: یک نفر ضامنت شده.
زندانی با تعجب جواب میده: من که هیچ کسو ندارم🥺
@shahidaneh_zh
🕊 ﷽ 🕊
♡| #امام_خمینی(ره) |♡
وقتیمیگیمامامرهبرمستضعفینبود منظورموندقیقاهمینتصویره!!
نهاینحرمیکهالانساختهشده...!
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡|#امام_خمینی (ره) |♡
همسرامامخمینیمیگفتنمنشصتسالبا
آقازندگیکردمویکمرتبههمندیدمکه
#غیبت کسیروبگن!
📌 کاش بتونیم روی خودمون کار کنیم😢
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| آیت الله #بهجت (ره) |♡
✍🏼 خدا می داند که #غذا چه قدر در ایمان و کفر و اعمال خیرو شر انسان مدخلیت دارد!
🌺 علمای سابق که آن همه در علم و عمل موفق بودند و عمر با برکت داشتند و از انحراف فکری سالم بودند، در اثر خوردن غذای حلال و اجتناب از غذاهای شبهه ناک بوده است.
#کلام_بزرگان
#سخن_ناب
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_مجید_قربانخانی |♡
تا پیش از سفرش به کربلا پسر خیلی شری بودهمیشه چاقو در جیبش بود خالکوبی هم داشت خیلی قلدر بود و همه کوچک تر ها باید حرفش را گوش میدادند . مجید کسی بود که زیر بار حرف زور نمی رفت بچه ای نبود که بترسدخیلی شجاع بود اگر می شنید کسی دعوا کرده هر دو طرف را زور می کرد آشتی کنند و گرنه با خود مجید طرف بودند
وقتی از سفر کربلا برگشت مادرم از او پرسید
چه چیزی از امام حسین علیه السلام خواستی؟
مجید گفت: یک نگاه به گنبد حضرت ابوالفضل
و یک نگاه به گنبدامام حسین کردم وگفتم آدمم کنید
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_محسن_حججی |♡
✤ ذوق می کرد که علی می تواند دستش را بگیرد به صندلی و بایستد. دلش می خواست زیاد بچه داشتیم، آن عقب ماشین شیطنت کنند و بزنند توی سر و کله هم. رویا پردازی می کرد: «علی بشین، زینب شیشه را بده بالا، حسین مگه با تو نیستم؟ فاطمه حواست به خواهرت باشه»
✤ راهی سفر مشهد بودیم. علی از در و دیوار قطار بالا می رفت. تازه می خواست راه بیفتد. هی خودش را می چسباند به در کوپه که باز کنید بروم بیرون. محسن کارش شده بود اینکه دست علی را بگیرد و از این سر واگن تاتی تاتی ببرد آن سر واگن و برگرداند.
✤ از توی کوپه صدایش را می شنیدم که قربان صدقه اش می رود: «پسر داریم، جیگر داریم. جیگر داریم، پسر داریم...» جلوی در کوپه که می رسید، می خندید: «زهرا بیا از ثمره عشقمون فیلم بگیر»
📚 سربلند، خاطرات شهید محسن حججی
#فرزند_آوری
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_علی_صیادشیرازی |♡
▫️هيچ وقت يادم نمي رود، يك روز كفشهاي خودشان را كه واكس ميزدند، كفشهاي مهدي (پسر ارشدمان) را هم واكس زدند. گفتم: چرا اين كار را كرديد؟
▫️گفتند: من نميتوانم مستقيم به پسرم بگويم كه اين كار را انجام بده؛ چون جوان است و امكان دارد به او بربخورد. ميخواهم كفشهايش را واكس بزنم و عملاً اين كار را به او بياموزم.
✍🏼 روایت از :
همسر شهید صیاد شیرازی
#سبک_زندگی_اسلامی
#تربیت_فرزند
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_علی_صیادشیرازی |♡
❁ رفتار پدرم با مادرم بسیار محبت آمیز و همراه با احترام بود. مادرم تعریف میكرد كه در سال اول ازدواجشان یك روز در حال اتوزدن لباس پدر بودند كه ناگهان پدر سررسید و از مادرم گله كرد و به او گفت: شما خانم خانه هستید و وظیفهای در قبال انجام دادن كارهای شخصی من ندارید. شما همین قدر كه به بچهها برسید كافی است.
❁ من تا آنجا كه به یاد دارم، پدرم خودش لباسهایش را میشست و پهن و جمع میكرد.و اتو میزد، و به طور كلی انجام دادن كارهای شخصیاش با خودش بود.
❁بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند و به طور قطع میتوانم بگویم برنامه هر هفته پدرم در روزهای جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم.
❁ به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.
✍🏼 روایت از :
فرزند شهید صیاد شیرازی
#سبک_زندگی_اسلامی
#همسرداری
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #شهید_محمدحسین_محمدخانی |♡
میگفت:
گرطالبشهـٰادتـۍبدانکهنماز،خوبهاولباشه
وگرنههمهبلدنکهاول غذابخورند،
اولیهدلسیرچتکنند،
اولبخوابند!
خلاصهاولهمهکاراشونو
انجاممیدن بعد #نماز بخونند..❗️
📌 کسی کهدنبال شهادته باید از
تمومِ تعلقات دنیا دست بکشه.
#نماز
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
🕊 ﷽ 🕊
♡| #حاج_قاسم_سلیمانی |♡
🇮🇷 جمهوری اسلامی حرم است
💔 جات خیلی خالیه حاجی جان...
#یقینا_کله_خیر
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
✍پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس
راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
*چه چیزاست که از آن خدا نیست؟*
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
*چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟*
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
*آن چیست که خدا آن را نمیداند؟*
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .
✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
✍امام علی (ع) پاسخ دادند:
.
فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک
🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.*
🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است*
🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است*
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
💠 *عزيزان !! تا حد امکان نشر دهید؛ زیرا:
⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*
منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی
❤️ فقط حیدر امیرالمومنین است ❤️
🕊 ﷽ 🕊
خیلیامون دنبال شهادتیم
اماشایدجای اشتباهی داریم دنبالش میگردیم؟!
اصلا رو رفتارمون کار کردیم..؟!
کارامون رو اصلاح کردیم..؟!
یدونه گناهمونو
به خاطرمهدی«عج» کنار گذاشتیم..؟!
#شهادت
#شهیدانه
|• @shahidaneh_zh •|
ھرشھیـدمثلیڪ¹فانوساست
مۍسوزدونورمۍدهد ..•
وازڪناراوبودن
توھمنورانۍمےشوۍو…🍃
باشھداڪہرفیقشدۍ!
شھیدمےشوۍ…
بِـدآنیـدڪِهشھـٰادَتمَـرگنیسـت؛
رسـٰالَـتاسـت!
رَفتـننیسـت؛
جـٰاودانهمـٰانـدَناسـت!
جـٰاندادَننیسـت؛
بَلڪهجـٰانیـٰافتَـناسـت!
ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩبوﺩﻡ ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ،
ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ کرﺩﻧﺪ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ کرﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮ ﺑﺮﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ .
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ : ﺩﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ،
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﺪ ...🌾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انتقاد بسیار تند استاد محمد شجاعی از اژه ای ،مجلس و دولت به خاطر وضعیت بی حجابی در جامعه اسلامی و کم کاری مسئولین .
آقای رئیسی آقای اژه ای آقای قالیباف جواب امام زمان را چه میخواهید بدهید ؟؟
@shahidaneh_zh