eitaa logo
امام زادگان عشق
95 دنبال‌کننده
14.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
331 فایل
خانواده های معظم شهداء و ایثارگران محله مسجد حضرت زینب علیها سلام . ستاد یادواره امام زادگان عشق ارتباط با مدیر کانال @ya110s تاریخ تاسیس ۱۳۹۷/۱۰/۱۶
مشاهده در ایتا
دانلود
جزء ۲۳.mp3
4.03M
💠تلاوت تحدیر (تندخوانی)💠 #قرآن_کریم هدیه‌به‌ام‌المؤمنین‌حضرت‌خدیجه کبری سلام الله علیها
☑️دعای روز بیست و سوم ماه مبارک رمضان 🔸التماس دعا
☑️ساعت سخنرانی رهبر انقلاب در روز قدس مشخص شد 🔸به مناسبت روز جهانی قدس رهبر معظم انقلاب اسلامی روز جمعه ساعت ۱۲ خطاب به امت اسلام سخنرانی خواهند کرد. 🔸این سخنرانی از شبکه خبر و دیگر شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی به طور مستقیم پخش خواهد شد. 🔸🔸سلامتی و طول عمر عظمای ولایت امام خامنه ای صلوات 🔸🔸
۲۸ اردیبهشت ماه سالروز شهادت ⚘جاویدالاثرعلی رضازاده عسگری⚘ از شهدای محله زینبیه مسجد حضرت زینب علیها السلام تاریخ تولد شهید :  1340/1/1 محل تولد :  قم المقدسه تاریخ شهادت :  1362/2/28 محل شهادت :  حادثه سیل در جاده چالوس ⚘روحش شاد و یادش گرامی با ذکر صلوات بر محمد و آل محمد ⚘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺❤️ بی تو هرگز❤️🌺 🇮🇷قسمت شصت و چهارم🇮🇷 ✒جراحی با طعم عشق برنامه جدید رو که اعلام کردن، برق از سرم پرید ... شده بودم دستیار دایسون ... انگار یه سطل آب یخ ریختن روی سرم ... باورم نمی شد ... کم مشکل داشتم که به لطف ایشون، هر لحظه داشت بیشتر می شد ... دلم می خواست رسما گریه کنم ... برای اولین عمل آماده شده بودیم ... داشت دست هاش رو می شست ... همین که چشمش بهم افتاد با حالت خاصی لبخند زد ... ولی سریع لبخندش رو جمع کرد ... - من موقع کار آدم جدی و دقیقی هستم ... و با افرادی کار می کنم که ریزبین، دقیق و سریع هستن ... و .. داشتم از خجالت نگاه ها و حالت های بقیه آب می شدم ... زیرچشمی بهم نگاه می کردن ... و بعضی ها لبخندهای معناداری روی صورت شون بود ... چند قدم رفتم سمتش و خیلی آروم گفتم ... - اگر این خصوصیاتی که گفتید ... در مورد شما صدق می کرد ... می دونستید که نباید قبل از عمل با اعصاب جراح بازی کنید ... حتی اگر دستیار باشه ... خندید ... سرش رو آورد جلو ... - مشکلی نیست ... انجام این عمل برای من مثل آب خوردنه ... اگر بخوای، می تونی بایستی و فقط نگاه کنی ... برای اولین بار توی عمرم، دلم می خواست ... از صمیم قلب بزنم یه نفر رو له کنم! با برنامه جدید، مجبور بودم توی هر عملی که جراحش، دکتر دایسون بود ... حاضر بشم ... البته تمرین خوبی هم برای صبر و کنترل اعصاب بود ... چون هر بار قبل از هر عمل، چند جمله ای در مورد شخصیتش نطق می کرد ... و من چاره ای جز گوش کردن به اونها رو نداشتم ... توی بیمارستان سوژه همه شده بودیم ... به نوبت جراحی های ما می گفتن ... جراحی عاشقانه .. ◀️ ادامه دارد... با ما همراه باشید. هر روز با یک قسمت از داستان واقعی و زیبای "بی‌توهرگز" قسمتهای قبلی در: https://eitaa.com/joinchat/2915303469C5da3ae3754
🍃🍃🍃🌼🍃🍃🍃 🔹🔹 مرحوم حاج اسماعیل دولابی : همین ڪه گردی بر دلتان پیدا می شود یڪ《سبحان الله》بگویید آن گرد ڪنار می رود . هر وقت خطایی انجام دادید ‌《استغفرالله》بگویید که چارہ است. هر جا هم نعمتی به شما رسید 《الحمدلله》بگویید چون شکرش را به جا آوردی گرد نمی گیرد . با این سه ذڪر باخدا صحبت ڪنید. صحبت ڪردن با خدا غم و حزن را از بین می برد ... 🔸🔸🔸
آقای برخورداری - دعای هفتم صحیفه سجادیه
13.16M
سفارش عظمای ولایت امام خامنه ای "حفظه الله" به خواندن 🎧 🎤 با صدای آقای برخورداری
🔸یک اربعین باهم میخوانیم 🌺 دعای فرج امام زمان ارواحنا فداه.... 🌷به نیابت از امام و شهداء و اموات 🔸شب سی و نهم 🔶 شروع از ۱۵ شعبان المعظم تا ۲۴ ماه مبارک رمضان
سلام 🖐 امیدوارم که تو این شبا ما رو هم از دعای خیرتون فراموش نکنید. در این سری از با کتاب🔷 خاطرات سفیر🔷 در خدمتتون هستیم و امیدواریم لذت ببرید از خوندن این کتاب قشنگ👌 🔶 معرفی کتاب کتاب «خاطرات سفیر» خاطرات خانم نیلوفر شادمهری و شامل بیان چالش‌هایی است که یک بانوی مسلمان به عنوان دانشجوی ممتاز ایرانی در فرانسه با آن مواجه شده است. ✅رهبر معظم انقلاب در جریان یکی از دیدارها گفتند: کتاب خاطرات سفیر را توصیه کنید که خانم‌هایتان بخوانند. 📒قیمت پشت جلد این کتاب: ۲۵۰۰۰ تومان می باشد که در موج دوم شما می توانید، این کتاب را با قیمت ۲۲۰۰۰ تومان در بسته ی بهداشتی، و با ارسال رایگان دریافت نمایید. فقط کافیه با شماره ۰۹۱۰۰۱۱۷۶۶۸ تماس بگیرید. 💢 🔹@ketab_1399
تلاوت مصحف شریف هدیه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف . ارواح طیبه شهداء بویژه سرداران جبهه مقاومت.امام شهداء و اموات 🙌 سجده در آیات سجده در قرآن کریم پانزده آیه وجود دارد که به آنها آیات سجده می‌گویند. کسی که قرآن می‌خواند هنگامی که هر کدام از آنها را بخواند و یا از کسی بشنود سزاوار است بعد از تمام شدن آیه سجده کند. 🕌 آیات سجده       ۱ - سجده‌های واجب قرآن       ۲ - سجده‌های مستحب قرآن 💫💫آیات سجده چهار آیه از این آیات پانزده گانه، سجده واجبدارد که آنها را «عزائم» (جمع «عزیمت» در لغت به معنی عزم و اراده است. سوره‌هایی که سجده واجب دارد هنگام خواندن یا شنیدن آیه سجده باید قصد و اراده سجده کرد. مناسبت اینکه چنین سوره‌هایی را «عزائم» نامیده‌اند، این است که خداوند سجده آنها را عزم یعنی حکم الزامی فرموده است.) نامیده‌اند. هنگام خواندن یا شنیدن این آیات، سجده نمودن واجب است. در یازده مورد بقیه سجده کردن مستحب است و به آن سجده مستحبی یا «سجده مندوبه» نیز می‌گویند. 🔰 سجده‌های واجب قرآن ۱. سوره سجده، آیه ۱۵. ۲. سوره فصلت، آیه ۳۷. ۳. سوره نجم، آیه آخر. ۴. سوره علق، آیه آخر. ← سجده‌های مستحب قرآن ۱. سوره اعراف، آیه آخر. ۲. سوره رعد، آیه ۱۵. ۳. سوره نحل، آیه ۵۰. ۴. سوره اسراء، آیه ۱۰۹. ۵. سوره مریم، آیه ۵۸. ۶. سوره حج، آیه ۱۸. ۷. سوره حج، آیه ۷۷. ۸. سوره فرقان، آیه ۶۰. ۹. سوره نمل، آیه ۲۶. ۱۰. سوره ص، آیه ۲۴. ۱۱. سوره انشقاق، آیه ۲۱. 🔸🔸انجام سجده هنگام تلاوت آیه فوق واجب نیست.🔸🔸🔸
تفسیر سوره برائت،ج14.mp3
14.38M
🎙سلسله جلسات «تفسیر سوره برائت» 📅 جلسه چهاردهم 🕌 جلسات مجازی / ماه مبارک رمضان
جزء ۲۴.mp3
3.94M
💠تلاوت تحدیر (تندخوانی)💠 #قرآن_کریم هدیه‌به‌ام‌المؤمنین‌حضرت‌خدیجه کبری سلام الله علیها و امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
🔻خانم مولاوردی و ترویج همجنس‌گرایی اش را همه دیدید مانند همیشه، حرکت خاصی از مدعیان حوزوی به چشممان نیامد‌. شاید هم فضای مجازی را جدی نگرفته اند. 💢در این میان، یک نسبت به ترویج علنی فساد توسط معاونت سابق امورزنان آقای روحانی، اعتراض کرد. وی شب گذشته را در مقابل ساختمان قوه قضائیه احیاگرفت و هنوز هم این مکان را ترک نکرده است... غیرت کدام مرد انقلابی قبول می‌کند که ، شبانه روزش را در کنار خیابان به تحصن بگذراند و او در خنکای کولر، لمیده باشد به توهّم اجر روزه داری؛ ترویج فساد چطور باید اتفاق بیافتد که بعضی‌ها تکانی بخورند❓ ⛔️برادران و خواهران انقلابی یادتان باشد که اگر دیربجنبید، روزی می‌رسد که در درون خانه خود درگیر مسائلی خواهید شد که امثال مولاوردی دنبال می‌کند.
سلام طاعات قبول شرح آیه‌ای برگزیده از جزئ ۲۴ قرآن کریم در محضر استاد غلامعلی 👇
🌺❤️ بی تو هرگز❤️🌺 🇮🇷قسمت شصت و پنجم🇮🇷 ✒برو دایسون یکی از بچه ها موقع خوردن نهار رسما من رو خطاب قرار داد: - واقعا نمی فهمم چرا اینقدر برای دکتر دایسون ناز می کنی... اون یه مرد جذاب و نابغه است ... و با وجود این سنی که داره تونسته رئیس تیم جراحی بشه! همین طور از دکتر دایسون تعریف می کرد ... و من فقط نگاه می کردم. واقعا نمی دونستم چی باید بگم ... یا دیگه به چی فکر کنم ... برنامه فشرده و سنگین بیمارستان ... فشار دو برابر عمل های جراحی ... تحمل رفتار دکتر دایسون که واقعا نمی تونست سختی و فشار زندگی رو روی من درک کنه ... حالا هم که ... چند لحظه بهش نگاه کردم ... با دیدن نگاه خسته من ساکت شد ...از جا بلند شدم و بدون اینکه چیزی بگم از سالن رفتم بیرون ... خسته تر از اون بودم که حتی بخوام چیزی بگم. سرمای سختی خورده بودم ... با بیمارستان تماس گرفتم و خواستم برنامه ام رو عوض کنن. تب بالا، سر درد و سرگیجه ... حالم خیلی خراب بود ... توی تخت دراز کشیده بودم که گوشیم زنگ زد. چشم هام می سوخت و به سختی باز شد ... پرده اشک جلوی چشمم نگذاشت اسم رو درست ببینم ... فکر کردم شاید از بیمارستانه ... اما دایسون بود ... تا گوشی رو برداشتم بدون مقدمه شروع کرد به حرف زدن - چه اتفاقی افتاده؟ گفتن حالتون اصلا خوب نیست ... گریه ام گرفت ... حس کردم دیگه واقعا الان میمیرم ... با اون حال ... حالا باید ... حالم خراب تر از این بود که قدرتی برای کنترل خودم داشته باشم ... - حتی اگر در حال مرگ هم باشم اصلا به شما مربوط نیست! و تلفن رو قطع کردم ... به زحمت صدام در می اومد ... صورتم گر گرفته بود و چشمم از شدت سوزش، خیس از اشک شده بود. ◀️ ادامه دارد... با ما همراه باشید. هر روز با یک قسمت از داستان واقعی و زیبای "بی‌توهرگز" قسمتهای قبلی در: https://eitaa.com/joinchat/2915303469C5da3ae3754
🌺❤️ بی تو هرگز❤️🌺 🇮🇷قسمت شصت و ششم🇮🇷 ✒با پدرم حرف بزن پشت سر هم زنگ می زد ... توان جواب دادن نداشتم ... اونقدر حالم بد بود که اصلا مغزم کار نمی کرد که می تونستم خیلی راحت صدای گوشی رو ببندم یا خاموشش کنم ... توی حال خودم نبودم ... دایسون هم پشت سر هم زنگ می زد. - چرا دست از سرم برنمی داری؟ برو پی کارت ... - در رو باز کن زینب ... من پشت در خونه ات هستم ... تو تنهایی و یک نفر باید توی این شرایط ازت مراقبت کنه. - دارو خوردم ... اگر به مراقبت نیاز پیدا کنم میرم بیمارستان! یهو گریه ام گرفت ... لحظاتی بود که با تمام وجود به مادرم احتیاج داشتم ... حتی بدون اینکه کاری بکنه ... وجودش برام آرامش بخش بود ... تب، تنهایی، غربت ... دیگه نمی تونستم بغضم رو کنترل کنم. - دست از سرم بردار ... چرا دست از سرم برنمی داری؟ ... اصلا کی بهت اجازه داده، من رو با اسم کوچیک صدا کنی؟ اشک می ریختم و سرش داد می زدم ... - واقعا ... داری گریه می کنی؟ ... من واقعا بهت علاقه دارم... توی این شرایط هم دست از سرسختی برنمی داری؟ پریدم توی حرفش ... - باشه ... واقعا بهم علاقه داری؟ ... با پدرم حرف بزن ... این رسم ماست ... رضایت پدرم رو بگیری قبولت می کنم! چند لحظه ساکت شد ... حسابی جا خورده بود! - توی این شرایط هم باید از پدرت اجازه بگیرم؟ آخرین ذره های انرژیم رو هم از دست داده بودم ... دیگه توان حرف زدن نداشتم ... - باشه ... شماره پدرت رو بده ... پدرت می تونه انگلیسی صحبت کنه؟ ... من فارسی بلد نیستم. - پدرم شهید شده ... تو هم که به خدا ... و این چیزها اعتقاد نداری ... به زحمت، دوباره تمام قدرتم رو جمع کردم ... از اینجا برو ... برو ... و دیگه نفهمیدم چی شد ... از حال رفتم ... ◀️ ادامه دارد... با ما همراه باشید. هر روز با یک قسمت از داستان واقعی و زیبای "بی‌توهرگز" قسمتهای قبلی در: https://eitaa.com/joinchat/2915303469C5da3ae3754
🔸یک اربعین باهم خواندیم 🌺 دعای فرج امام زمان ارواحنا فداه.... 🌷به نیابت از امام و شهداء و اموات 🔸شب چهلم 🔶 شروع از ۱۵ شعبان المعظم تا ۲۴ ماه مبارک رمضان
تفسیر سوره برائت،ج15.mp3
15.71M
🎙سلسله جلسات «تفسیر سوره برائت» 📅 جلسه پانزدهم 🕌 جلسات مجازی / ماه مبارک رمضان
تلاوت مصحف شریف هدیه به حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف . ارواح طیبه شهداء بویژه سرداران جبهه مقاومت.امام شهداء و اموات
1_344900289.mp3
4.01M
💠تلاوت تحدیر (تندخوانی)💠 #قرآن_کریم هدیه‌به‌ام‌المؤمنین‌حضرت‌خدیجه کبری سلام الله علیها و امیرالمومنین حضرت علی علیه السلام
🌺❤️ بی تو هرگز❤️🌺 🇮🇷قسمت شصت و هفتم🇮🇷 ✒۴۶تماس بی پاسخ نزدیک نیمه شب بود که به حال اومدم ... سرگیجه ام قطع شده بود ... تبم هم خیلی پایین اومده بود ... اما هنوز به شدت بی حس و جون بودم ... از جا بلند شدم تا برم طبقه پایین و برای خودم یه سوپ ساده درست کنم ... بلند که شدم ... دیدم تلفنم روی زمین افتاده ... باورم نمی شد ... 46 تماس بی پاسخ از دکتر دایسون ... با همون بی حس و حالی ... رفتم سمت پریز و چراغ رو روشن کردم ... تا چراغ رو روشن کردم صدای زنگ در بلند شد ... پتوی سبکی رو که روی شونه هام بود ... مثل چادر کشیدم روی سرم و از پله ها رفتم پایین ... از حال گذشتم و تا به در ورودی رسیدم ... انگار نصف جونم پریده بود ... در رو باز کردم ... باورم نمی شد ... دایسون پشت در بود... در حالی که ناراحتی توی صورتش موج می زد ... با حالت خاصی بهم نگاه کرد ... اومد جلو و یه پلاستیک بزرگ رو گذاشت جلوی پام ... - با پدرت حرف زدم ... گفت از صبح چیزی نخوردی ... مطمئن شو تا آخرش رو می خوری ... این رو گفت و بی معطلی رفت ... خم شدم از روی زمین برش داشتم و برگشتم داخل ... توش رو که نگاه کردم ... چند تا ظرف غذا بود ... با یه کاغذ ... روش نوشته بود ... - از یه رستوران اسلامی گرفتم ... کلی گشتم تا پیداش کردم ... دیگه هیچ بهانه ای برای نخوردنش نداری ... نشستم روی مبل ... ناخودآگاه خنده ام گرفت ... ◀️ ادامه دارد... با ما همراه باشید. هر روز با یک قسمت از داستان واقعی و زیبای "بی‌توهرگز" قسمتهای قبلی در: https://eitaa.com/joinchat/2915303469C5da3ae3754
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلام توزیع بسته‌های حمایتی قرارگاه فرهنگی اجتماعی مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/پایگاههای عقیله و شهید قلیزاده ۲۵ رمضان المبارک بعد از افطار ۱۳۹۹/۲/۳۰