eitaa logo
🇮🇷 دوستی با شهدا و ترک گناه 🇮🇷
60 دنبال‌کننده
69 عکس
26 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍🏻 از امام صادق (ع) نقل شده است : ♨️ هر که را در هر روز قرائت نماید 1⃣ همواره در حفظ و امان الهی بوده 👌🏻 2⃣ آفت ها و بلاها در زندگی دنیایی، از او دفع می شود 3⃣ ✨ فراوانی از جانب خداوند به او داده می شود 4⃣ از سوی شیطان و حاکمان ستمگر، آسیبی به مال و فرزندان و بدن او نمی رسد 5⃣ اگر در همان روز یا شب جمعه بمیرد خداوند او را 🌹 به شمار آورده و در رمز قیامت در شمار خواهد بود و در بهشت ✨ هم درجه با شهیدان است. ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓     @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
سلام دوستان عزیز وقت بخیر ♨️ می‌دانستند اوج تعالی انسان است ؛ برترین کامیابی، بزرگترین پیروزی، بالاترین مقام، عظیم‌ترین فوز، نیکو ترین نیکی، گرانمایه ترین درجه و... و برای رسیدن به آن از خود شروع کردند . ♨️ کمر همت بستند و با جدیت تمام پای در میدان مبارزه با نفس گذاشتند .زشتی و را شناختند و از خود دور کردند. تن را در اطاعت از فرامین الهی فرسودند و از قرب فرائض به قرب نوافل رسیدند.✨ ♨️ پیش قراولان راه خودسازی بودند و به تمام دنیا راه و رسم باور به خدا را نشان دادند . باور به خالق ابدی این جهان که بر تمام اعمال و رفتار ناظر است و روزی میرسد که باید در پیشگاه عدل او پاسخگو بود.👌🏻 💢 تلاش و تمرین در طریق خودسازی دلیل پیروزی شان شد و دلیل ماندگاری شان. 💢 آنانی که پس از "مشارطه" می‌کردند؛ با خود شرط می گذاشتند که امروز نباید گناهی از من صادر شود . 🔻در طول روز از خود "مراقبه" می کردند که مبادا در گفتار ، رفتار و حتی نیت های خود از جاده بندگی خدا منحرف شوند و شب‌هنگام مانند یک بازرس موشکاف نفس خود را محاسبه کرده ، اعمالشان را از نظر می گذراندند. 🔻اگر کار خوب و شایسته‌ای انجام داده بودند شکر پروردگار را به جا می آوردند و اگر خطا و لغزشی از آنها سر زده بود به سجده استغفار و توبه می افتادند و نفس اماره خود را معاتبه و نکوهش می کردند و در پایان برای آنکه سرکش نشود و بار دیگر سمت گناه نرود❌ آن را مجازات و معاقبه می‌کردند. 📗کتاب ؛ دست چینی از زندگی معراج رفتگانی است که دقت و تفکر در حیاتشان به انسانِ در گل مانده امروزی؛ راه را از بیراهه نشان می‌دهد راه رسیدن به خدا و حرکت در مسیر سربازی منجی موعود👌🏻 🔰 با هشتگ از داستان های این کتاب ما را همراهی کنید به این امید که همگی رهرو راه باشیم و با خود را برای ظهور آخرین ذخیره الهی آماده سازیم . باشد که از منتظران واقعی آن حضرت باشیم ✅ التماس دعا 🙏🏻 ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓    @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨ ✍🏻 🌷 : آبادان ۱۳۴۲ : آبادان ۱۳۶۳ : گلزار شهدای آبادان 💢 را قبل از انقلاب و با برنامه خودسازی (ره) شروع کرد. 💢 جزء برنامه اش بود و برای می بایست حرف زدنش را به حداقل می‌رساند.👌🏻 💢 با خودش خلوت می کرد و سکوت و خلوتش را هم دوست داشت . البته ذاتا هم آدم کم‌حرفی بود، اگر هم حرفی می‌زد ، بوی و نداشت. 👌🏻 💢 حرفش حرف خود سازی بود .عاشق کتاب های بود، از همه بیشتر کتاب عجب و ریای شهید. شاید بیشتر از ده بار خوانده بود. شیفته هم بود .حظ میکردم وقتی می نشست و با صوت قشنگش برایم می‌خواند.📚 💢 یک بار به شوخی بهش گفتم تو که اسمت مریم است باید سوره مریم را دوست داشته باشی.☺️ گفت: دوست دارم هر کجای دنیا بودم این سوره را برام هدیه کنی. همیشه برایم سوال بود چه ربطی بین کتاب عجب و ریای شهید دستغیب و سوره قیامت است که مریم اول سوره قیامت را می خواند و بعد کتاب را. 🤔 💢 توی هوای گرم و شرجی آبادان و در فصل خرماپزان روزه اش ترک نمی شد. افطار و سحری اش یک تکه نان و خرما بود . چشمان گود رفته و رنگ پریده اش نشان بیداری های شبانه و روزه داری روزش بود.✨ 💢 به حالش غبطه می‌خوردم می‌گفتم : آنقدر نگران نباش برادر شهیدت ازت شفاعت می کند. می‌گفت: نه می خوام تو اون دنیا چراغ دست خودم باشه به امید کسی نمی شه نشست .✨ 📚 دختری کنار شط 📗 هدیه به روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓     @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 🌷 🔰 معاون عملیات نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران : قزوین : عملیات برون مرزی در منطقه سردشت : گلزار شهدای قزوین 💢 آمریکا بودیم و دوره را می گذراندیم. یک روز داشتم رد میشدم که دیدم جلوی بولتن پایگاه شلوغ شده ، نوشته ای توجه همه را جلب کرده بود. 💢 خودم را از بین جمعیت رساندم جلو. با تیتر درشت نوشته بودند👇🏻 " دانشجو عباس بابایی ساعت ۲ بعد از نیمه شب می دود تا را از خود دور کند ".😈 💢 رفتم سراغش گفتم: عباس بولتن پایگاه رو دیدی؟ اینا چی نوشتن؟ گفت: ول کن چیزی نیست.🙄 💢 پاپی شدم و اصرار کردم تا قضیه را برایم تعریف کند . 💢 گفت: چند شب پیش بد خواب شدم. رفتم میدان چمن کمی بدوم. کُلُنل با خانمش داشت از شب نشینی بر می گشت که من را دید به من گفت: برای چی این موقع شب می‌دوی؟ گفتم: دارم ورزش می کنم . گفت: راستش را بگو ! کی این موقع شب ورزش می کنه که تو می کنی؟🤔 💢 گفتم :حقیقت اینه که محیط خوابگاه آلودست و وسوسه های شیطان بدجوری اذیت میکنه. تو این وضعیت آدم اگه حواسش به خودش نباشه به می افته این کار را انجام می‌دهم که فکر گناه از سرم بیرون بره 🙂 : هم دوره خلبانی ✈️ 📚 علمدار آسمان 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓    @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 🌷 🔰 فرمانده مخابرات محور تیپ ۲۱ امام رضا(ع) : خراسان رضوی، خلیل آباد : عملیات کربلای ۳، ارتفاعات قلاویزان : خلیل آباد 💢 مسجدی بود. از آن مسجدی های قدیمی. آسمان هم به زمین می آمد باید می‌رفت و نمازش را به جماعت و در مسجد می خواند.🕌 💢 هنوز انقلاب نشده بود .چند روزی می‌دیدم قبل از وقت نماز می رود مسجد و دیر تر از همیشه بر می گردد .کنجکاو شدم .یک روز تعقیبش کردم ببینم کجا می رود .🤔 💢 از خانه مان تا مسجد دو مسیر بود .مسیر اصلی که از خیابان می گذشت و مسیر فرعی که به کوچه پس کوچه می رسید . متوجه شدم در مسیر اصلی یک تعمیرگاه لوازم صوتی باز شده که صاحبش برای امتحان کردن ضبط های تعمیر شده داخلشان نوار ترانه می گذارد .🎼 💢 روشن که می کرد خیابان پر می‌شد از صدا. تا چند متری هم شنیده می‌شد. مهدی هم برای نشنیدن صدای آهنگ ترانه مسیرش را فرعی می‌کرد و راهش را طولانی.✨ 📚 بالابلندان 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓    @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 🌷 🔰فرمانده گروهان حضرت زهرا گردان۴۰۵ لشکر۴۱ ثارالله : یکی از روستاهای زابل ۱۳۴۲ : عملیات کربلای ۵-شلمچه- ۱۳۶۵ : بهشت مصطفی زاهدان 💢 عادتمان بود. توی کوچه و بازار قدم میزدیم و با هم صحبت می کردیم. به خاطر خانم های بدحجابی که از کنارمان رد می شدند معذب بود. برای همین خیلی سرش را بالا نمی گرفت و اطراف را نگاه نمی کرد . 💢 محل کارش هم مراجعین خانم زیاد رفت و آمد داشتند. یک روز رفتم دفترش. در اتاق باز بود. بیرون ایستاده بودم و نگاهش میکردم. سرش پایین بود و زمین را نگاه می کرد. گاهی هم به نشانه تایید سرش را تکان می‌داد .داشت با یکی از خانم ها درباره هماهنگی های تبلیغاتی و فرهنگی بحث میکرد اصلا متوجه حضور من نشد صدایش نزدم. منتظر ماندم تا صحبت شان تمام شود. 📚 اخلاق متعالی 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓     @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 🌷 : هرمزگان-بندرعباس : هورالعظیم : گلزار شهدای بندرعباس 💢 آمده بود مرخصی. می خواستند داخل حیاط خانه‌شان چاه حفر کنند .من بودم و علی و برادرهایش. قرار شد یک چاه سه متری بکنیم. 💢 یک متر که رفتیم پایین شد مثل قبر. علی دور از چشم مادرش رفت داخل چاه. به برادرش گفت وقتی من خوابیدم تو سر چاه را با تخته بگیر تا تاریک بشه. خیلی دلم می‌خواست بدانم در آن قبر تاریک و تنگ و نمور چه می کند .ولی هرچه دقت کردم صدایی نشنیدم. 💢 یک ساعتی که گذشت مادرش آمد. پرسید : بچه ها چرا کار را تعطیل کردید؟ پس علی کجاست ؟ 💢 تخته روی چاه را که دید به شک افتاد. جلو رفت و بَرش داشت .رنگ به صورتش نماند و اشک در چشمهایش حلقه زد‌ .گفت: علی، پسرم ، این چه کاریه می‌کنی؟ 💢 طاقت دیدن این لحظه را نداشت .منتظر جواب علی نماند و برگشت داخل اتاق. گفتم: چرا این کارو کردی علی؟ دل مادرتو شکستی!! 💢 گفت: همیشه دلم می خواست تا زنده ام یه بار قبر رو تجربه کنم ببینم چه جوریه آماده بشم و ترسم بریزه. خودمون نریم می‌برندمون . رفتم ببینم وقتی اون تو می خوابم چه حالی میشم 📚 جنس دریا 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓     @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 شهید 🌷 🔰 جانشین گردان امام سجاد تیپ ۱۲ قائم : گرمسار ۱۳۴۴ : منطقه مریوان، دزلی ۱۳۶۷ : گلزار شهدای گرمسار 💢 دعوتم کرده بود خانه اش گرمسار. از در که وارد شدم چشمم به تابلوی روی در خیره ماند . 💢 تابلویی بود شبیه به تابلوی مطلقا ممنوع راهنمایی و رانندگی. تابلوی گردی که وسطش نوشته بود غیبت و ضربدری رویش خورده بود. دو طرف پایه اش هم روایت نوشته بود یکی از حضرت علی (ع) و یکی از امام باقر(ع) "غیبت کوشش شخص عاجز است" "شایسته است که مومن بر زبان خود مهر بزند همانگونه که بر طلا و نقره خود مهر می زند " 💢چند لحظه مات نوشته بودم. در زدم و وارد اتاق شدم. بعد از پذیرایی گرم صحبت شدیم .توی تمام مدت حواسم به حرف هایم بود. به همان تابلوی روی در؛ تابلوی غیبت مطلقا ممنوع 🗣راوی : حجت الاسلام سبحانی 📚 من از دیار حبیبم 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓     @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
✍🏻 شهید 🌷 🔰فرمانده سپاه باغ ملک ایذه : خوزستان ،باغ ملک ،روستای می داود ،۱۳۳۷ : به علت مصدومیت شیمیایی ،۱۸خرداد ، ۱۳۷۳ : گلزار شهدای می داود باغ ملک 💢 رفته بود برای آزمون ورودی رشته پرستاری امتحان بدهد. آن موقع این رشته داوطلب زیادی داشت. قبول شده بود و برگشته بود روستا تا خبر قبولی اش را به ما بدهد . 💢 از خوشحالی روی پا بند نبود .چند روز بعد به امید پرستار شدن ساک و وسایلش را جمع کرد و رفت. ذوقش برای قبولی خیلی طول نکشید .سر سه روز برگشت. ما که به این زودی منتظر آمدنش نبودیم غافلگیر شدیم . گفتیم چی شد؟ نرفته برگشتی که!!! 💢 گفت: اونجا جای من نبود .نه از حجاب خبری بود و نه از رعایت محرم و نامحرم اینطوری بگم اونجا اصلاً جای درس خوندن نبود . 💢 گفتم حالا میخوای چیکار کنی؟ برنامه ات چیه ؟ گفت: فعلا نمی خوام پرستاری بخونم پشیمون شدم .چند وقت بعد رفت امتحان دانش سرا شرکت کرد قبول شد و همان جا توی دانش سرا ماندنی شد. : پدر شهید 📚 یادمان سردار شهید علی نوری ممبینی 📗 شادی روح صلوات ✨ ┏━━━🍃🕊🍃━━━┓    @shahidanesarafraz ┗━━━🍃🕊🍃━━━┛
⚠️ 💢امام حسین برای زنده نگه داشتن دین اسلام قیام کرده 💢اسلامی که برای زنده نگه داشتنش عزیز ترین اهل بیت پیامبر خونِ خودشو و خانواده شو داده حالا ماها برای اسلام چیکار کردیم⁉️ قبول دارم ما خاک پای امام حسین هم نمیشیم اما با کارامون میتونیم الگو باشیم عمرمون داره میگذره الان چشم هامونو باز کنیم ماها کجا داریم میریم شیعه به دنیا اومدیم تا در تحقق ظهور آقامون دخیل باشیم نه که نسل خون دل کردن پسر فاطمه باشیم 🔹 ماها باید زمینه ساز باشیم خوب گناهکارم توبه میکنم رو الگو قرار میدم رو الگو قرار میدم تو زندگیم اگه زندگیتونو بدین دست پسر فاطمه تغییر میکنید بخدا تغییر ...! ♨️ چرا دشمن داره رو خانوم های ما سرمایه گذاری میکنه⁉️ ♨️چرا حجاب زمان رضا شاه نداریم دیگه⁉️ زمان رضا شاه خانوما نقاب رو صورتشون بود اما خانومای الان علاوه براینکه چادر ندارن لباس های غربی هم میپوشن با چندتا نوشته که خودشونم نمیدونن معنی شون چیه❌ چرا باید اینجور باشه⁉️ هزار و چند سال از واقعه ی میگذره اما چی این عاشورا رو زنده نگه داشت⁉️ حجاب زینبی زینبی زینبی زینبی زینبی 👈🏻 "زینب" وار باشیم از کوچه های گذشتیم چادر خاکی مادر😔 پهلوی شکسته ی مادر💔 به مسجد کوفه رسیدیم فرق شکافده شده محراب خونین😔 دوباره کوچه های مدینه طشت پر از خون و جگرهای پاره پاره به کربلا رسیدیم رجزهای عباس و علی اکبرو قاسم وعبدالله دستان بریده مشک سوراخ عمود آهنین کودک شش ماهه بدن تکه تکه شده تل زینبیه گودال قتلگاه پیراهن خونی بدن های بی سر تاختن با اسب بر پیکرها سرهای روی نیزه هل هله ی دشمن ظهر عاشورا خیمه های آتشی غارت خیمه ها گوش گوشواره وگوشپاره سیلی و تازیانه حرکت اسیرانه پای برهنه مجالس کوفه بازار شام مجلس یزید طشت طلا چوب خیزران رجزهای حضرت زینب(س) و امام سجاد (ع) خرابه شام ☝️🏻همه اینها رو پشت سر گذاشتیم که بگیم يا أَهلَ الدُنيا قُتِلَ الحُسـ💔ـينُ بكربلاء عَطشانا... آی مردم دنیا امام حسین (ع) رو با لب تشنه شهید کردن... آی مردم امام حسین (ع) مظلومه... آی مردم امام حسین (ع) رو غریب گیر آوردن... آی مردم تشنه سر بریدنش امام حسین (ع) تمام دین و دنیاشو داد تا اسلام بمونه ✔️ حسینی زندگی کنید امام حسین (ع) کمکتان میکند ✔️ زینبی باشید حضرت زینب (س) کمک میکند 👈🏻 همانطور که مدافعان حرم جانانه از حریم اهل بیت دفاع کردند تادست حرامیها نیفتد ... 💢ماه عزای ابا عبدالله الحسینه 👈🏻 دلها رو بزنیم به دریا و با توکل برخدا و عنایات امام حسین (ع) مسیر زندگیمونو انتخاب کنیم 👉🏻 😔 برای ظهور آقای غریبمون حضرت مهدی موعود (عج) دعا کنیم✋ 🍃با ذکر صلوات بر محمد وآل محمد 🌹اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🏴لبیک یا حسین🏴 🏴 @shahidanesarafraz 🏴