💔
تڪفیری را گیر می اندازند...
طرف به عربی فحش مےدهد ڪه شما خنزیر هستید و فلانید. #جواد مےگفته "انا الصدیق". یارو می گفته لا، انت الخنزیر.
بعد یکجایی میخواهد فرار کند که علی شاهسنایی پایش را میزند و می افتد. یک عراقی سر می رسد و می خواسته سرش را ببرد که جواد نمی گذارد. تا جایی که بین عراقی و جواد دعوا می شود و تا مرز اسلحه کشیدن جلو می روند؛ اما همان موقع، فرمانده عراقی ها می رسد و جدایشان می کند.
وقتی تکفیری خواست سوار امبولانس شود، یقه ی جواد را می گیرد و می گوید انت الصدیق...!
✍حتی برای دشمنان هم ثابت کردی که جنس رفاقتت فرق می کند، ما که دشمن نیستیم رفیق...
#بےبرادر ص ۲۲۴
#شهید_جواد_محمدے
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔
گاهے به جزئیاتے توجه مےڪرد ڪه من یڪی تا بحال ندیده بودمش.
سر چهارراه، چندتایے بچه ایستاده بودند گل مےفروختند. گفتند یڪ گل از ما بخر.
من هم حسابی جر و بحث کرده بودم و اعصاب روبه راهے نداشتم. گفتم برو بابا! گل بخریم چه کار کنیم... !
جواد گفت نگاه ڪن برادر، گل را ڪه بخری کمکی به این دختربچه کرده ای.
همان موقع دستش را روی سر بچه کشید. دختر چهار پنج ساله بود. گفت عمو اسمت چیست؟ دختر گفت مریم. جواد توے همان چند لحظه با دختربچه رفیق شد....
دختر هم از خوش اخلاقی جواد خوشحال شد.
جواد ازش گل خرید و کمے هم اضافه تر پول داد...⚘
#شهیدجوادمحمدے
📚 #بےبرادر ص ۶۸
🍃🌹🍃🌹
@shahidaziz_ebrahim_hadi