eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال شهید ابراهیم هادی
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و یکم : کردستان ✔️ راوی: مهدي فريدوند 🔸#تابستان 1358 بود. بعد از
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت بیست و یکم : کردستان ۲ ✔️ راوی: مهدي فريدوند 🔸روز بعد با برادر بروجردي جلسه گذاشتيم. هم حضور داشتند. ايشان فرمودند: با توجه به پيام امام، نيروي زيادي در راه است. ضد انقلاب هم خيلي ترسيده. آنها داخل شهر دو مقر مهم دارند. بايد طرحي براي حمله به اين دو مقر داشته باشيم. 🔸صحبتهاي مختلفي شد، ابراهيم گفت: اينطور که در شهر پيداست مردم هيچ ارتباطي با آنها ندارند. بهتر است به يکي از مقرهاي ضد انقلاب حمله کنيم. در صورت موفقيت به سراغ مقر بعدي برويم. 🔸همه با اين طرح موافقت کردند. قرار شد نيروها را براي حمله آماده کنيم. اما همان روز نيروهاي سپاه را به منطقه اعزام کردند. فقط نيروهاي در اختيار فرماندهي قرار گرفت. ابراهيم و ديگر رفقا به تک تک سنگرهای سربازان سر زدند. با آنها صحبت ميکردند و روحيه ميدادند. بعد هم يك وانت هندوانه تهيه كردند و بين سربازان پخش كردند! به اين طريق رفاقتشان با سربازان بيشتر شد. آنها با برنامه هاي مختلف نيروها را بالا بردند. 🔸صبح يکي از روزها آقاي خلخالي به جمع بچه ها اضافه شد. تعداد ديگري از بچه هاي هم از شهرهاي مختلف به فرودگاه سنندج آمدند. پس از آمادگي لازم، مهمات بين بچه ها توزيع شد. تا قبل از ظهر به يکي از مقرهاي ضد انقلاب در شهر کرديم. سريعتر از آنچه فکر ميکرديم آنجا محاصره شد. بعد هم بيشتر نيروهاي ضد انقلاب را دستگير کرديم. 🔸از داخل مقر بجز مقدار زيادي مهمات، مقادير زيادي دلار و پاسپورت و شناسنامه هاي جعلي پيدا کرديم! ابراهيم همه آنها را در يک گوني ريخت و تحويل مسئول سپاه داد. مقر دوم ضد انقلاب هم بدون درگيري تصرف شد. شهر، بار ديگر به دست بچه هاي انقلابي افتاد. فرمانده سربازان، پس از اين ماجرا ميگفت: اگر چند سال ديگر هم صبر ميکرديم، سربازان من چنين حمله اي را پيدا نميکردند. اين را مديون برادر هادي و ديگر دوستان همرزم ايشان هستيم. آنها با که با سربازها داشتند روحيه ها را بالا بردند. 🔸در آن دوره، فرماندهان بسياري از فنون نظامي و نحوه نبرد را به ابراهيم و ديگر بچه ها آموزش دادند. اين كار، آ نها را به نيروهاي ورزيد هاي تبديل نمود كه ثمره آن در دوران دفاع مقدس آشكار شد. ماجراي سنندج زياد طولاني نشد. هر چند در ديگر شهرهاي کردستان هنوز درگيريهاي مختصري وجود داشت. ما در شهريور 1358 به تهران برگشتيم. قاسم و چند نفر ديگر از بچه ها در کردستان ماندند و به نيروهاي شهيد ملحق شدند. 🔸ابراهيم پس از بازگشت، از بازرسي سازمان تربيت بدني به آموزش و پرورش رفت. البته با درخواست او موافقت نميشد، اما با پيگيريهاي بسيار اين کار را به نتيجه رساند. او وارد مجموع هاي شد که به امثال بسيار نياز داشته و دارد. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
شلختہ ‌تر از ها ندیده‌امـ از جنگ ڪہ بر مے گردند یڪے دستش را یڪے پایش را یڪے را و حواس پرت‌ترین آنها خودش را جا مے گذارد ... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
‍ چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه را به هم ریخته ای.... چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را خودشان کردی. در نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی خواندی و در روزهای جوانی ارباب شدی. چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ هایم را گرفت.آن بیابان و آن ها برایم عصر را تداعی می کند.نمی دانم در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند . از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات ای است پر از درد، ، داغ نمی دانم چه گذشت بر تو از تا اما پیکر جراحت دیده و جداشده ات برایم و زینب مضطر را زنده کرد چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است.تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی.برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن. حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. داریم و درمان گم کرده ایم. راستی شهادتت مبارک .دعای فرج بخوان تا برسد نجات این روزهای به مناسبت سالروز شهادت 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
... تنها برای |•شهدا•| نیست می‌تونی باشی و حضرت زهرا «س» باشی اما ‌یه داره باید فقط برای کار کنی نه ریا 🕊🌱 🍃🌺
🔻از سیلی «سرباز» به گوش بروجردی، تا سیلی آقای نماینده به گوش «سرباز» ‌ 🔹‌خودش را برای رفتن به ماموریت آماده می‌کرد که یک «سرباز» وارد اتاق شد و به مسئول دفتر فرمانده گفت که مرخصی لازم دارد و وقتی با جواب منفی روبرو شد، با ناراحتی پرسید: بروجردی کجاست؟ می خواهم با خودش صحبت کنم. ‌ 🔹‌محمد رو کرد به سرباز و گفت: فرض کن که الان داری با بروجردی صحبت می‌کنی و او هم به تو می‌گوید که نمی‌شود به مرخصی بروی. شما اسلام هستید و به خاطر عدم موافقت با یک مرخصی که نباید اینطور عصبانی بشوید. 🔹این حرف انگار بنزینی بود که بر آتش درون سرباز ریخته شد و او را شعله ورتر کرد و ناگهان سیلی محکمی به گوش محمد زد و گفت: اصلا به شما چه ربطی دارد که دخالت می‌کنی و با همان عصبانیت هر چه از دهانش در آمد نثار محمد کرد. 🔹محمد به او نزدیک شد و خواست بغلش کند، سرباز گمان کرد می‌خواهد او را کتک بزند؛ مقاومت کرد و خواست از خودش دفاع کند، محمد بوسه‌ای بر پیشانی سرباز زد و گفت بیا داخل دفتر بنشینیم و با هم صحبت کنیم. ‌ 🔹‌اما سرباز که هنوز نمی‌دانست با چه کسی طرف است، با همان عصبانیت گفت اصلا تو چه کاره‌ای که دخالت می‌کنی؟! من با بروجردی کار دارم. ‌ 🔹‌محمد لبخندی زد و گفت خب بابا جان بروجردی خودم هستم. ‌ 🔹سرباز جا خورد و زد زیر گریه. گفت هر کاری کنی حق با توست و اگر می‌خواهی تبعیدم کن یا برایم قرار زندان بنویس. ‌ 🔹‌اما بروجردی نه تبعیدش کرد و نه برایش زندان برید و به سرباز گفت: حالا برو مرخصی، وقتی برگشتی بیا تا بیشتر با هم صحبت کنیم تا ببینیم می‌شود این عصبانیتت را فرو نشاند. 🔹از آن روز به بعد سرباز عصبانی شد مرید محمد. وقتی که از مرخصی برگشت، به خط مقدم رفت و عاقبتش ختم به شهادت شد. ‌ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 هر شب تو هیئت بار رو بذار زمین و بار رو بگیر رو شونه‌ت! تو این خیمه هر کی نشه میشه☝️ 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
1.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه کسی گفته است که حضرت بقیة الله ندارد؟ این اشک‌ها چیزی دیگر می‌گویند.. 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 ⛔️⛔️پستِ ویژه⛔️⛔️ کشور روزهایی مثل این روزها کم به خودش ندیده، از همان روزها که مجاهدینی که به نام خَلق ، مبارزه کردند ولی چون مردم را همراه خود ندیدند همین مردمی را کشتند که از آنها دم میزدند. ۸۸ را به یاد دارید⁉️ بسیجی را وسط خیابان های تهران لخت می کردند نمرودیانِ سبز پوش‼️و با بنزین درون باک موتور، غسل شهادت میدادند‼️ مادر و دختر محجّبه را با هم شهید کردند‼️ ❌ ❌شرمنده که نگذاشتیم کلاس های آموزش کنار جاده ایِ ریگی در خیابان کارگر شمالی برگذار شود‼️ ❌شرمنده که نگذاشتیم مریم و یاران; از به مجاهدین تغییر نام دهند و در تهران ترورِ کور کنند‼️ ❌شرمنده که (حسین همدانی) فرمانده لشگر محمد رسول الله(ص) گوش به فرمان BBC نبود✌️ وقتی هم که در سوریه شد، مارشِ پیروزی را اول همین BBC نواخت😏 چون او سرباز خوبِ خمینی و خامنه ای بود که مانده بود و به خاطر صندلی، ترک پُست نکرده بود👌 ❌شرمنده که شهید ، قبل از اینکه در بلای جانِ شود، اول بساط فتنه گرانِ ساختمانِ را بر هم زد! همانی که میگفتند رژیم برای سرکوبِ مردم، او را از لبنان آورده ❌ما چند کشته باید بدهیم⁉️ ❌از سر چند زن چادر باید بکشید⁉️ ❌چند عاشورا باید هلهله کنید⁉️ ❌چند مسجد و حسینیه در آتش نفاق شما باید بسوزد⁉️ که بی حساب شویم‼️ ❌پدر شهید رسول خلیلی، پیکر پسرش را از روی ضربات چاقویی که سالِ 88 خورده بود شناسایی کرد‼️ آفرین‼️ یکجا به درد خانواده شهدا خوردید❕ داعش جایی زخم زد که قبلاً شما زخم زده بودید⛔️ ای از داعش، تر ها❌ ❌از جمجه ی شکافته شده شهید علی رضا ستّاری بگویم یا آن بیست و سه دیگر که با کالیبرِ اسلحه ی غیر سازمانی شدند ❓❓ و قصور از ماست که نامی از ایشان نمیبریم📵 در فاو ، کم نداده ایم، که در تهران هم شهید گمنام بدهیم‼️ برای ما از داغ کهریزک نگویید🔆 که داغ و درد برای اهل غیرت است💯 ❌از داغ فکّه و امُّ الرَّصاص و مجنون و طلائیه تا داغِ قُنیطره و خان طومان به سینه ماست‼️‼️ از داغ سر قطع شده ی تا پیکر بازنگشته در دفاع مقدس، تا سر قطع شده شهیدِ مدافعِ حرم ، تا پیکر بازنگشته حاج را تا آخر تاریخ به سینه میکشیم❎ ما نمرده ایم که انقلاب را با فتنه هایتان زمین گیر کنید✅ آیا آنان که میدانند، با آنان که نمیدانند، برابرند⁉️‼️ ما نخواهیم گذاشت جنایات شما از یادمان برود‼️‼️‼️ حالا هم هر چه توان دارید بر سر این مردمِ به ظاهر بی دفاع بتازید ما را داریم و کشتی ما بصیر دارد هر که چشم بر لب بدوزد و آنچه گفت ، عمل کند، گمراه نخواهد شد 💞 با نشر مطالب، شوید😇 که "زنده نگه داشتن ، کمتر از شهادت نیست" 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
تنها برای نیست می‌تونی باشی و حضرت زهرا «سلام الله علیها» باشی اما ‌یه داره باید فقط برای کار کنی نه ریا ❤️ برعلمدار گمنام کانال کمیل یاد عزیزش با صلوات 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹 از شهید پرسیدند : چرا آرام نمی نشینی؟ ببین آیت الله بروجردی ساکت است گفت : آقای بروجردی است من اگر کوتاهی کند ، مجبور می شود بیاید وسط ! هر بار که ، می آید وسط ، یعنی ما کم گذاشته ایم . اللهّم أحفظ قائدنا الخامنه ای ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi