eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 چادر میراثـِ شیعیان است... پارچه سیاهـے کہ تنها کور دلانِ روزگار تاب دیدنش را ندارند.. و توای بانو....🌱 در نرم امروز پررنگ ترین و پیش رفته ترین سلاح همین ست که بر سر دارے... 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
5.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 عنایات حضرت زهرا(س) در جنگ از زبان حاج قاسم 👈 او در سخت ترین و غریب ترین لحظات کرد.. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💓 *میدان مادر* 💕 *سالروز شهادت 27فروردین 67*🌷 *شهیده طاهره حدادنژاد اولین بانوی شهید رسانه و شهید محمد مهدی لطفی*. 💞 *میدانی که تندیس "نرگس عاشقان" را در بر دارد.* *اما دلیل این نامگذاری و این تندیس که نماد است با فرزندی در بطن ، چیست* ⁉️👇👇 http://guilan.irib.ir/-/%D8%B4%D9%87%DB%8C%D8%AF-%D8%B7%D8%A7%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D9%86%DA%98%D8%A7%D8%AF *مادر شهيد در مورد ويژگي هاي شهيد مي افزايد طاهره بسيار خوش مرام و خوش رو بود و هميشه با چهره گشاد با ديگران برخورد مي کرد. او مادري مهربان، مؤمن و همسري فداکار بود.* 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
🦋 🔸گاهی اوقات می خوابیدم و می آمد کف پایم را می بوسید. بهش می گفتم:《آقا امید! مامان! دیگه این کار رو نکن من ناراحت میشم》. میگفت:《تو !》 می گفتم:《مادرم ولی با این کارت من ناراحت میشم!》 🔸همیشه میگفت:《مامان جان چیزی کم و کسر نداری؟》می گفتم:《نه مادر!》 می گفت:《قَسَمِت میدم نصف شبم که باشه هر کاری داری به من زنگ بزن هر موقعی هر کاری داری، اگه سرِت درد گرفت، اگه چیزی خواستی حتما بهم بگو!》 🍃 می گفت:《نمی دونی دعای شما چقدر برام تاثیر داره! فقط شما کن من بشم..》 🔸می آمد اینجا و پدرش را می برد حمام، ناخن هایش را می گرفت و کارهایش را می کرد. بهش می گفتم:《مامان! بابات خودش میتونه بره.. این کار ها برا چیه؟》 می گفت:《نه! بابامه! باید ببرمش》.. 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
1.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👇 🔸خدا نکند که خاطره شهادت تازه شود آن وقت است  قلب مادر از جا کنده میشود   که در سرگردان بود تا محل شهادت فرزندش را ببیند.من که  جان از بدنم رفت،سردشت تو با دل مادر چه کردی.!😭 روزی که به محل شهادت رفتم حس کردم در دنیای دیگری هستم حال خوبی نداشتم اما خدا ی مهربان کسانی را سرمسیرمن قرار داده بود که هوای من را داشته باشند  کم کم به محل نزدیک شدم مدام به خودم دلداری میدادم  امامگر میشد!! داشتم از درون میسوختم کم کم که نزدیک ترشدم تپش قلبم بالا تررفت کوله پشتی محمدم روی دوشم بوداما آنقدردرخودم غرق بودم که ناگهان دیدم نه کوله دستم هست نه کیفم. با توکل برخدا هرچه بالاترمیرفتیم راحس میکردم دائم ذکر را میگفتم تاازته قلبم دادنزنم... به که رسیدم دل تودل نداشتم از خداخواستم که بردلم رحم کندکه باآرامش به محل شهادت محمدم بروم.. قلبم ازخودم بیشتر عجله داشت،تپش قلب امانم رابریده بود  رابستم به داشتم بالامیرفتم دیدم راحس میکنم با صدای بلند گفتم محمدم کجا افتاده بودی مادر؟ دیدم یکی از برادرها گریه کنان گفت مادرجان من شرمندتم دقیقازیرپای شما محمدشهید شده بودگفتم یا زهرا یازهراسجده زدم برجایی که محمدم به سنگ های سردشت گذاشته بود،پسرم چه ناجوانمردانه پرپر شد. امایک لحضه به یادحضرت زینب افتادم از خودش صبرخواستم تاآرام شوم یک را به نشانه گذاشتم تاوقتی که توان داشته باشم سری بزنم... «محمدم فدای حضرت علی اکبر» 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrah
🦋 🔸گاهی اوقات می خوابیدم و می آمد کف پایم را می بوسید. بهش می گفتم:《آقا امید! مامان! دیگه این کار رو نکن من ناراحت میشم》. میگفت:《تو !》 می گفتم:《مادرم ولی با این کارت من ناراحت میشم!》 🔸همیشه میگفت:《مامان جان چیزی کم و کسر نداری؟》می گفتم:《نه مادر!》 می گفت:《قَسَمِت میدم نصف شبم که باشه هر کاری داری به من زنگ بزن هر موقعی هر کاری داری، اگه سرِت درد گرفت، اگه چیزی خواستی حتما بهم بگو!》 🍃 می گفت:《نمی دونی دعای شما چقدر برام تاثیر داره! فقط شما کن من بشم..》 🔸می آمد اینجا و پدرش را می برد حمام، ناخن هایش را می گرفت و کارهایش را می کرد. بهش می گفتم:《مامان! بابات خودش میتونه بره.. این کار ها برا چیه؟》 می گفت:《نه! بابامه! باید ببرمش》.. 🍃🌹🍃🌹
یادمان باشد در همین ڪوچه ما هست ڪه را داد🕊 تا تو عاشق مسیر الهی بشوی... 🍃🌹🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
📸 بود بنام ننه علی آلونکی ساخته بود در بهشت‌زهرا بر قبر فرزند شهیدش شب و روز اونجا زندگی میکرد، قرآن میخوند سنگ قبر پسرش بالش‌ش بود و همونجا هم چشم از دنیا می‌بندد و کنار فرزندش خاک میشود این داستان یک شهید است خدا کند که در روز قیامت شرمنده این مادر نشویم... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
شهدا را که نمی کنند! گاهی باید آدم های زنده() را هم تفحص کرد و پیدا کرد!! خود شان را... شان را... عقل شان را... . گاهی در این پر پیچ و خم! مردانگی ، غیرت ، ، عزت ، شرف ، ... را گم می کنیم... . نمی گوییم نداریم! داریم! اما می کنیم... . باید گشت و پیدا کرد... نگردیم، وِل معطل هستیم! باید بگردیم و در این زار دنیا! که هر آن ممکنِ باد بیاد و قسمت دیگه وجودمان را زیر های گم کند... . خودمان را پیدا کنیم... ببینیم کجای قصه ایم... کجای سپاه عج هستیم... کجا به درد خوردیم... کجا آقا عمل کردیم... . کجا مثل دستواره؛ اینقدر کار کردیم تا از خوابمان نبرد بلکه بیهوش بشیم! . کجا مثل ابراهیم هادی برای فرار از گناه چهره مان را ژولیده کردیم... . . حرف آخر! به قول بچه های ؛ نقطه صفر صفر و دست مادرمان زهرا سلام الله علیها ست... . همون که وقتی برونسی؛ راه را در گم کرد! وقتی به مادرش حضرت زهرا کرد! . حضرت گفت چهار تا به راست پنج تا به چپ!! رفتند و را پیدا کردند... . پس و نقطه صفر صفر! دست مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها ست... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
آیا می‌دانید در گوشه‌ای از این خاک، هست كه ۹ فرزندش شده؟ ۸۱۸۷ مادر : ۲ شهید ۶۳۱ مادر : ۳ شهید ۸۲ مادر : ۴ شهید ۲۱ مادر : ۵ شهید ۵ مادر : ۶ شهید ۲ مادر : ۷ شهید ۲ مادر : ۸ شهید و ۱ مادر : ۹ شهید و اینگونه شد که «زن» «زندگی»اش را داد؛ تا ما «آزادی» داشته باشیم... درود بر مادران شهدا❤️ 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
اگر مےخواهید شھید بشوید ، خوب براے ‌شوهرتان و خوب براے فرزندانتان باشید ... آن وقت مےشوید 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi