eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
84 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸 وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطه‌ای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: مندلی‌طلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه". 🔹️ دقیقا چهل و هفت روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا می‌آورند و تشییع می‌کنند. 🔸 مردم روستا می‌گویند: "با این‌که پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم می‌گفتن تو عطر زدی؟" 🔹️ می‌گوید: " مندلی من زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یک‌ساعت دست و صورتمو می‌بوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسه‌شَم. 🔹 من هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی می‌داد". 🔹️ تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این شهید شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی می‌دهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدت‌ها این بو را حس می‌کردند. 🔸 تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢ 🔸 تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢ ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 ... . ▫️در نماز جمعه هر هفته اسماء مبارک شهدای همان هفته را میخوانند.هفته اول دی ماه لیست را به میدهند تا بخواند.فامیلی را مینویسند.شب جمعه به خواب پدرش میاد و میگه : ‌ بابا جان فردا قراره تو اسمم را به اشتباه بخوانند برو دفتر بگو نام فلان شماره عباسعلی فرمنی است نه فرضی. پدر بزرگوار شهید همین خواب را عملی میکند.بزرگواری هم این بود حتی خودش را معرفی نمیکند که مجری ایشان را بشناسد.و یکی از برادران پدر شهید را معرفی میکند. . ▫️خدایا شهدا همیشه باما هستند مارا از آنها جدا مکن.شادی روح شهید دانش آموز عباسعلی فرمنی صلوات.🌷 .
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 شهیدی که امام حسین (علیه‌السلام) جمجمه اش را به کربلا برد قبل از عملیات بدر غلامرضا جلوی من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت نگاه کنید، دیگر این جسم را نخواهید دید ، همانطور شد و در عملیات بدر مفقود گردید . 12 سال در انتظار بودم و با هر زنگ به سمت در می‌دویدم تا اگر برگشته باشد اولین کسی باشم که او را می‌بینم تا اینکه یک روز خبر بازگشت او را دادند . فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود که مادرش از طریق دندان ، فرزندش را شناخت . در نزد ما رسم است که بعد از دفن ، سه روز قبر به صورت خاکی باشد . شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند . گفتم : چکار می‌کنید؟ گفتند : مأمور هستیم او را به کربلا ببریم . گفتم : من 12 سال منتظر بودم، چرا او را آوردید؟ گفتند : مأموریت داریم و یک مرد نورانی را نشان من دادند . عرض کردم : آقا این فرزند من است . فرمودند : باید به کربلا برود ، او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم . یکباره از خواب بیدار شدم ، با هماهنگی و اجازه، نبش قبر صورت گرفت، اما خبری از جمجمه غلامرضا نبود و شهید به کربلا منتقل شده بود و او در جرگه عاشورائیان در کربلا مأوا گرفته ‌بود . راوی : 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi