🔸 وقتی بعد از چهل و هفت روز جنازمو تو روستا آوردن، تو همون نقطهای که شلاقم زدن، بدنمو رو زمین بذارین و پدرمو بالا سرم بیارین، بگین پدرم کنار سرم وایسه و جلوی مردم حلالم کنه و بگه: مندلیطلا توبه کرد تا هم خودش خدایی بشه و هم مایهٔ آبروی پدرش بشه".
🔹️ دقیقا چهل و هفت روز پس از اعزام، پیکر مطهر این شهید را به روستا میآورند و تشییع میکنند.
🔸 مردم روستا میگویند: "با اینکه پیکر این شهید بیست روز تو بیابون رو زمین مونده بود، تو فضای مسیر تشییع جنازه بوی عطری پیچیده بود که همه به هم میگفتن تو عطر زدی؟"
🔹️ #پدر_شهید میگوید: " مندلی من زمانی که می خواست به جبهه بره، برای خدافظی پیش من اومد و یکساعت دست و صورتمو میبوسید، اما من حاضر نشدم صورتشو ببوسم و الآن تو حسرت یک بوسهشَم.
🔹 من هیچوقت فکر نمیکردم که مندلی من یک روزی طلا بشه. جنازه پسرم بوی خیلی خوشی میداد".
🔹️ تمام اهالی روستای گُراخک در تشییع پیکر این شهید #تواب شرکت کرده بودند. الانم قدیمی ها روستا گواهی میدهند که تمام کوچهٔ مسیر تشییع را بوی عطر خوشی فرا گرفته بود و تا مدتها این بو را حس میکردند.
🔸 تاریخ تولد: ١٣٣٧/٠١/٠٢
🔸 تاریخ شهادت: ١٣۶۵/٠۴/١٢
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi
💠 #شهدا_حاضر_و_ناظرند ...
.
▫️در نماز جمعه #بهشهر هر هفته اسماء مبارک شهدای همان هفته را میخوانند.هفته اول دی ماه لیست #شهدا را به #مجری میدهند تا بخواند.فامیلی #شهید_عباس_فرمنی را #فرضی مینویسند.شب جمعه به خواب پدرش میاد و میگه :
بابا جان فردا قراره تو #نماز_جمعه اسمم را به اشتباه بخوانند برو دفتر #ستاد بگو نام #شهید فلان شماره عباسعلی فرمنی است نه فرضی. پدر بزرگوار شهید همین خواب را عملی میکند.بزرگواری #پدر_شهید هم این بود حتی خودش را معرفی نمیکند که مجری ایشان را بشناسد.و یکی از برادران پدر شهید #فرمنی را معرفی میکند.
.
▫️خدایا شهدا همیشه باما هستند مارا از آنها جدا مکن.شادی روح شهید دانش آموز عباسعلی فرمنی صلوات.🌷
.
#صبح_بخیر
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹
#عاشقانه_های_شهدا
#شهید_والامقام
#غلامرضا_زمانیان
شهیدی که امام حسین (علیهالسلام) جمجمه اش را به کربلا برد
قبل از عملیات بدر غلامرضا جلوی من و مادرش بدنش را برهنه کرد و گفت نگاه کنید، دیگر این جسم را نخواهید دید ، همانطور شد و در عملیات بدر مفقود گردید .
12 سال در انتظار بودم و با هر زنگ به سمت در میدویدم تا اگر برگشته باشد اولین کسی باشم که او را میبینم تا اینکه یک روز خبر بازگشت او را دادند .
فقط یک جمجمه از شهید برگشته بود که مادرش از طریق دندان ، فرزندش را شناخت .
در نزد ما رسم است که بعد از دفن ، سه روز قبر به صورت خاکی باشد .
شبی در خواب دیدم که چند اسب سوار آمدند و شروع به حفر قبر کردند .
گفتم : چکار میکنید؟
گفتند : مأمور هستیم او را به کربلا ببریم .
گفتم : من 12 سال منتظر بودم، چرا او را آوردید؟
گفتند : مأموریت داریم و یک مرد نورانی را نشان من دادند .
عرض کردم : آقا این فرزند من است .
فرمودند : باید به کربلا برود ، او را آوردیم تا تو آرام بگیری و بعد او را ببریم .
یکباره از خواب بیدار شدم ، با هماهنگی و اجازه، نبش قبر صورت گرفت، اما خبری از جمجمه غلامرضا نبود و شهید به کربلا منتقل شده بود و او در جرگه عاشورائیان در کربلا مأوا گرفته بود .
راوی :
#پدر_شهید
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi