eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
32.9هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
با اتوبوس می‌برمت تا حالت جا بیاد مرخصی داشتیم و قرار شد با بریم اصفهان . گفت : بیا با اتوبوس بریم . بهش‌گفتم : با اتوبوس؟ توی این‌گرما؟ تا این حرفم رو شنید ، گفت : گرما ؟!!! پس بسیجی ها توی گرما چی‌کار میکنن؟ من یه دفعه باهاشون از فاو اومدم شهرک هلاک شدم . پس اونا چی بگن ؟ با اتوبوس می‌برمت اصفهان تا حالت جا بیاد 📚یادگاران7 «کتاب » ، صفحه 33 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
همه گلوله‌های جنگ ‌نرم. خمپاره شصته ، نه داره نه ، وقتی می‌فهمیم اومده که می بینیم فلانی دیگه نمیاد ، فلانی دیگه سرش نمی کنه ... 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi
گیر تو گناهات نیست! گیر تو کارای خوبی که انجام میدی ولی نمیگی خدایا به خاطر تو... اخلاص یعنی خدایا فقط‌ تو‌ ببین حتی ملائکه هم‌‌ نه...
خدایا ما رو خرج خودت کن
میخوام از کسی بگم که شاید خیلی‌ها شناختی ازش ندارن پسرِ قاتل سیدالشهدا علیه السلام معاویه بن یزید بن معاویه که به معاویه ثانی معروفه
وقتی به خلافت رسید، چند ماهی که گذشت خودش رو عزل کرد و روزی که میخواست خودشو عزل کنه رفت رو منبر بعد چند دیقه سکوت شروع کرد به حمد و ستایش خدا ولی خیلیی طولانی ... خلاف بقیه روزا که حرف میزد دیگه همه فهمیدن معاویه قراره حرف مهمی بزنه به قول معروف یه دردی داره ‌‌‌...
خدایا ما رو با هرچی امتحان میکنی با دوری از خودت و اهل بیت امتحان نکن...
@Maddahionlin4_5823613793791382411.mp3
زمان: حجم: 1.48M
یا صاحب الزمان عجل الله🌷 با همه لحن خوش آواییم   در به در کوچه تنهائیم
شهید سیدمرتضی آوینی:🕊🌹 دیندار آن است که در کشاکش بلا دیندار بماند، وگرنه در هنگام راحت فراغت و صلح چه بسیارند اهل دین...
خبر شهادتش را روز شنیدم، خونه بودم یکی از رفقا زنگ زد و پرسید "جواد کجاست؟" گفتم "چند شب پیش باهم بودیم؛ فرداش بازم رفت..." گفت "خبری ازش داری؟" گفتم نه گفت " انگار شده " خندیدم... گفتم: "جواد و ؟ " ظهر بود، خوابیده بودم، وقتی بیدار شدم، دیدم حسن محسن محمد .... ۸ نفر زنگ زدن تعجب کردم! زنگ زدم به مسلم پرسیدم : "چه خبر شده؟" گفت: پرید... گفتم: "مگه کفتره که بپره؟" گفت: " شد " وا رفتم... از خونه رفتم بیرون، اما اصلا نفهمیدم چطوری رفتم خونه حج اقا، دیدم همه نشستن... شب شد... رفتیم کوه سفید، جزءخوانی با قرآن گذاشتیم با گریه برداشتیم کلا دیوانه بودیم تا حدود بیست روز هم که نبود نمیومد تو این چند روز که نبودش حالمان خوش نبود... عصبی بودیم، می گفتم نمیاد دیگه تا بیاد، مُردیم و زنده شدم دیگه ببین خانوادش چی کشیدن؟!!! بیقرارےها بود.... تا اینکه اومد ، می گفت: " نترس حواسم بهت هست دلم به همین حرفش خوشه ، فقط همین"... راوی : شادی روح و 👇👇 ‌🌹🍃🌹🍃 ‌@shahidaziz_ebrahim_hadi