eitaa logo
کانال شهید ابراهیم هادی
2.5هزار دنبال‌کننده
33.7هزار عکس
33.2هزار ویدیو
87 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📩 🍁حاج حســـــین یکــــتا: هرگاه مایل به بودی این ســـه نکته را فـــــــراموش مکـن: ⇦ خـــــدا می ‌بیند ⇦ مـــلائک می‌ نویسد ⇦ در هر حال مـــرگ می ‌آید. ؟! شهدا حواسشون به اعمالشون بود. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
زیاد، سنگینی می آورد...❗️ دیدید بعضی ها مےخواهند دو رکعت نماز بخوانند، انگار یڪ کوه پشت آنها افتاده.... اینها همــه بر اثر گناهان زیاد است. 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
💔 همان نرمه خاکی است که در به جامه ها میگرفت و از ، غبار مےبرد... ... 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
اصرار داشتند هرچه زودتر در بهترین حالت راملاقات کنند. نبودند اما ما تازه می خواهیم سعی کنیم که نکنیم:) 💔🍃 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
🍂🌼🍂🌼 🌼🍂🌼 🍂🌼 🌼 که میخواهم بکنم🥀 نگاهی به آسمان می اندازم... که نکند در خلوتم یادم برود تنها نیستم و نظاره‌گر است..💕 یاد نگاه های ابراهیم هادی که می‌افتم دور گناه را برای همیشه خط میکشم! 🍃🌹 @ShahidAziz_Ebrahim_Hadi
خوب که به چشمانش نگاه کنی💖 میبینی خیلی حرف دارد: حرفهایی از جنس خدا از جنس مردانگی از جنس شهادت... خوبتر که نگاه کنی: شرمنده میشوی از اینکه همیشه نگاهش به تو بوده وتو ازآن غافل بوده ای... نگاه به ماست پس نکنیم...🍂 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
خوب که به چشمانش نگاه کنی💖 میبینی خیلی حرف دارد: حرفهایی از جنس خدا از جنس مردانگی از جنس شهادت... خوبتر که نگاه کنی: شرمنده میشوی از اینکه همیشه نگاهش به تو بوده وتو ازآن غافل بوده ای... نگاه به ماست پس نکنیم... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
*زنده زنده سوخت....* *اما آخ نگفت....‍* حسین خرازی نشست ترک موتورم بین راه، به یک پی ام پی، برخوردیم که در آتش می سوخت. *فهمیدیم یک داخل نفربر گرفتار شده و دارد زنده زنده می سوزد من و هم برای نجات آن بنده ی خدا با بقیه همراه شدیم. گونی سنگرها را برمی داشتیم و از همان دو سه متری، می پاشیدیم روی آتش جالب این بود که آن عزیزِ گرفتار شده، با این که داشت می سوخت، اصلا و ناله نمی زد و همین پدر همه ی ما را درآورده بود! بلند بلند فریاد می زد: !الان پاهام داره می سوزه!می خوام اون ور ثابت قدمم کنی *خدایا!*الان سینه ام داره می سوزه این سوزش به سوزش سینه ی نمی رسه خدایا!الان دست هام می خوام تو اون دنیا دست هام رو طرف تو دراز کنم نمی خوام دست هام کار باشه! *خدایا!* داره می سوزه! این سوزش برای امام زمانه برای *اولین بار "حضرت زهرا" این طوری برای ولایت سوخت!*آتش که به رسید، گفت: خدایا! دیگه طاقت ندارم،دیگه نمی تونم،دارم تموم می کنم.لااله الا الله *خدایا!*خودت شاهد باش! خودت بده آخ نگفتم آن لحظه که اش ترکیدمن دوست داشتم خاک گونی ها را روی سرم بریزم! بقیه هم اوضاعشان به هم ریخت. حال حسین آقا از همه بدتر بود.دو زانویش را بغل کرده بود و های های گریه می کردو می گفت: خدایا!ما جواب اینا را چه جوری بدیم، ما ایناییم؟اینا کجا و ما کجا؟ اون دنیا خدا ما رو نگه نمی داره بگه اینا رو چی می دی؟ زیر بغلش را گرفتم و بلند کردم و هر طوری بود راه افتادیم. تمام مسیر را، پشت موتور، سرش را گذاشت روی شانه ی من و آن قدر کرد که پیراهن و حتی زیر پوشم خیسِ اشک شد. 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
. ✍میدونی‌رفیق: تادلت‌رو ازگناه نکنی؛ و جوری نشی که از حالت بهم بخوره؛ ... 🍃🌹 @shahidaziz_ebrahim_hadi
‍ چه کرده ای؟ نه تنها آدم ها بلکه را به هم ریخته ای.... چند روز است نیت می کنم چند خطی از تو بنویسم، دفتر می شود و قلم لام تا کام حرفی برای نوشتن ندارد.حتی پای عقربه های هم برای رسیدن به چنین لحظه ای می لنگد.تو با رفتنت همه را خودشان کردی. در نامت را جست و جو کردم ، آن تصویر معروف دلم را به بازی گرفت.در کودکی خواندی و در روزهای جوانی ارباب شدی. چشم های شجاعت در لحظه اسارت، فروغ هایم را گرفت.آن بیابان و آن ها برایم عصر را تداعی می کند.نمی دانم در آن بیابان بوده است یا نه اما خداراشکر که خانواده ات طعم اسارت را نچشیدند . از هر چه بگذرم لب های خشکیده ات ای است پر از درد، ، داغ نمی دانم چه گذشت بر تو از تا اما پیکر جراحت دیده و جداشده ات برایم و زینب مضطر را زنده کرد چه شد این چنین شبیه ارباب شدی.چه شد که دل ها را زیر و رو کردی.چه کرده ای که هرگاه به تو می اندیشم مهمانم می شود و زانوهایم می لرزند به قول خودت جامعه روز به روز سخت تر شود و روز به روز پیشرفت می کند و پاک بودن سخت است.تو برای رسیدن به چیزهای خوب تر از خوب هایت گذشتی.برای ما که بین بد و بدتر دست و پا می زنیم دعا کن. حافظ آیه های نور، تو را قسم به آن ، برای شفای دل های مرده ما اندکی یا من اسمه دوا بخوان. داریم و درمان گم کرده ایم. راستی شهادتت مبارک .دعای فرج بخوان تا برسد نجات این روزهای به مناسبت سالروز شهادت 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
💔 زینب، دختری که بخاطر ، منافقین با خفه اش کرده و به شهادت رسوندنش😔 مادر این شهیده 14 ساله درباره دفتر زینب📖 این گونه روایت می‌کند: 📒زینب در خود جدولی کشیده بود که بیست مورد داشت: از نماز به موقع، یاد مرگ، همیشه با وضو بودن، خواندن ، نماز غفیله و نماز امام زمان(عج)♥️ ورزش صبحگاهی،   خواندن بعد از نماز صبح، حفظ کردن سوره‌های قرآن کریم، دعا کردن🤲 در صبح و ظهر و شب، کمتر کردن تا کم‌خوردن صبحانه، ناهار و شام. 📒دخترم جلوی این موارد ستون‌هایی کشیده بود و هر شب بعد از کارهایش جدول را علامت می‌زد؛ من وقتی جدول را دیدم به یاد سادگی در پوشیدن و خوردن افتادم به یاد آن اندام لاغر و که چند تکه استخوان بود افتادم. 📒به یاد آن روزه‌های مداوم و افطارهای ساده، به یاد نماز شب‌های طولانی و ، به یاد گریه‌های او😭 در سجده‌هایش و دعاهایی که در حق (ره) داشت. 🔰زینب در عمل، تک‌تک موارد آن جدولِ و خیلی از چیزهایی که در آن جدول نیامده بود❌ را رعایت می‌کرد. مزار: روبروی خیمه حسینی 🍃🌺 @shahidaziz_ebrahim_hadi
{🍃❤️🌱} 🌱 فڪر ڪردن به مثل دود مےمـونه ! آدمو نمےسوزونه ولے درو دیوار دل رو میڪنه و آدمو خفه...☝️🏻 🍃🌺