6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صحنه کمتر دیده شده از حاج قاسم 💔
حاجی کجایی اینا از زائرات هم هراس دارند...
#شهيد_القدس
🏴 آه از غمی که تازه شود با غم دگر
#کربلای_کرمان😭
هدایت شده از شهید حاج قاسم سلیمانی
❤️از زائرانت هم میترسند ...
☑️کانال شهید سلیمانی👇
http://eitaa.com/joinchat/640811030C1457b2a299
#شهید_مهدی_باکری چه زیبا فرمودند:
گام برداشتن در جاده عشق
هزینه میخواهـد !
هزینه هایی که
انسان را #عاشق
و بعد #شهیـد میکند..
#شهيد_جاویدالاثر_آقامهدي_باكري
@shahidbakeri31
#احمد #مهدی
این قدر دلم براش تنگ شده! این قدر دلم می خواد برم پیش مهدی. چرا خدا مارو نمیبره پیش آقامهدی؟ هرشب دعا میکنم که برم.... (چه جمله آشنایی...
#احمد و #مهدی
رابطهی آقا مهدی با حاج احمد کاظمی رابطهی فرمانده و دو دوست و دو برادر و این قبیل رابطه ها نبود، خیلی فراتر از این حرف ها بود. اگر پیش می آمد که مثلا دو سه روز یکدیگر را نبینند، وقتی به هم رسیدند، انگار چند سال است که همدیگر را ندیدهاند. همدیگر را بغل و روبوسی می کردند. حاجاحمد می گفت: آقامهدی! من اگه یک روز شمارو نبینم میمیرم... قریب به 99 درصد از عملیات هایی که لشکر8 نجف و لشکرعاشورا در آن شرکت داشتند، مقرشان کنار هم بود.احترام خاصی برای هم دیگر قائل بودند و رویحرفهمدیگرحرفینمی زدند... یک بار از آقا مهدی پرسیدم: شما از کی با حاج احمد آشنا شدین که این قدر باهم صمیمی هستین؟ گفت: " ما همینجا باهم آشنا شدیم. " می گفت: حاج احمد خیلی آدم شجاع و باتقواییه، اون_فرمانده_منه. جالب اینکه حاج احمد هم می گفت مهدی_فرماندهی_منه. ..
وقتی حاج احمد فرمانده ی نیروی زمینی سپاه شده بود، یکی، دوبار فرصت دست داد که به دیدار او برویم. می گفت: غلام حسین! مهدی_فرمانده_من بود. این قدر دلم براش تنگ شده ..این قدر دلم می خواد برم پیش مهدی ..چرا خدا مارو نمیبره پیش آقامهدی؟ هرشب دعا میکنم که برم.
#راوی: غلام حسین سفیدگری
🌼سالروزشهادتشهیدحاجاحمدکاظمی: ۱۹ دی ۱۳۸۴ ارومیه
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
#شهید_مهدی_باکری
#رفاقت_تابهشت #ایرهروانکویشهادتسفربخیر
(صلوات)
@shahidbakeri31
#دو_رفیق
روحهایی که به یکدیگر تعلق دارند همیشه راهی برای بازگشت به هم پیدا میکنند...
روز وصل دوستداران یاد باد...
#دیدار آقا مهدی وحاج احمد
@shahidbakeri31
🌹 سـومین روز عملیـات کــربلای پنـج بود.
تو محاصره و آتش شدید دشمن، نشسته نشسته رفتـم سمت سنگـر بغلی. عبـاس حصیبی و علـی شـاهآبادی دو تایی، توی سنـگر، کنـار هم نشسته بودند کـه یکـی از تیــرهای سیمـینوف عــراقی میخورد توی سـر عباس و رد میکند، میخورد توی سر علی و هردو در کنار هم بشهادت میرسند.
🌷 تا ظهـر مقـاومت کـردیم و بعد عـراقیهـا ریختند سـرمان و مجبـور شدیم عقب بکـشیم.
در آن نیمــروز خـونیـن ۲۱ دیمــاه سـال ۶۵
از یک گروهـان ۱۱۰ نفره فقـط ۲۹ نفـر باقی ماندند.
🌷 رضـا احمدی دوربین شهـید شـاه آبادی رو برداشت و این تصویـر ماندگـار را ثبت کـرد.
بعد هم ساعت او را که در عکس میبینید برای خانواده شهید برداشت. فقـط زندههـا توانستند برگردند عقب و پیکـر مطهـر شهـدا جـا ماند.
🔹 سال ۷۵ پیکـر این دو شهـید تفحص و به خـاک سپرده شد.
#راوی: احمد دهقـان «نویسنده دفاع مقدس»
صلـواتی هدیه کـنیم به ارواح مطــهر شهــدا
@shahidbakeri31
ماه رجب ماه خصوصیهاست..!
ماه رمضان ماه عمومیهاست.
کسی که ماه رمضان درِ خداوند متعال
برود زیاد هنر نکرده. اما اگر کسی
ماه رجب بلند شد و عبادات ماه رمضانش
را آغاز کرد، او به صورت ویژه
تحویل گرفته میشود.
#استاد_پناهیان
خدایا!
نمیرم در حالی که از ما راضی نباشی
'شهید آقا مهدی باکری'
@shahidbakeri31
🌹اینم به عشق فرمانده لشکر!
میگفت: داشتم تو جاده میرفتم ، دیدم یه بسیجی کنارِ جاده داره میره زدم کنار سوار شد، سلام وعلیک و راه افتادیم، داشتم میرفتم با دنده ۳ و سرعت ۸۰ تا ، بهم گفت: اخوی شنیدی فرمانده لشکرت گفته ماشینها حق ندارن از ۸۰ تا بیشتر بِرن؟! یه نگاه بهش کردم و زدم دنده چهار و گفتم اینم به عشق فرمانده لشکر :)
تو راه که میرفتیم دیدم خیلی تحویلش میگیرن!! میخواست پیاده بشه بهش گفتم : اخوی خیلی برات درِ نوشابه باز میکنن لااقل یه اسم و آدرس بهم بده شاید یه جایی بدردت خوردم ؛ یه لبخندی زد و گفت: همونکه به عشقش دنده چهار رفتی...
#لبخندهای_خاکی
#شهید_مهدی_باکری
#فرمانده_لشکر۳۱عاشورا
@shahidbakeri31