eitaa logo
از بهشتی برای امروز
929 دنبال‌کننده
114 عکس
62 ویدیو
22 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
برخورد آرمان خواهانه با واقعیتها در دیدار با 10 اردیبهشت 1359 سخنرانی در مسجد ابوالفضل چند روز قبل، آمده بود. خوب بفرمائيد: تا كِى مى‌خواهيد اين را نگه داريد؟ گفتم: تكليف اينها را روشن كرديم، چند بار مى‌پرسيد؟ گفتيم تعيين تكليف اينها با نمايندگان و مردم در شوراست. از اين بهتر هم مى‌شود؟ چرا؟ مگر اينجا به اينها بد مى‌گذرد؟ شما كه جوان ما را در زندان‌هاى آمريكای متمدنتان كشتيد. اينها كه اينجا در زندگى مى‌كنند، ديگر چه مرگتان است؟ گفتم كه در اين مدت سعى مى شد كه با اينها رفتارى متناسب با داشته باشند. اما اين هم واقعا مصيبتى است كه بهترين بچه هاى اين امت، پنج شش ماه ناچار شدند كه نگهبان چهل پنجاه تا آمريكايى باشند. اين هم براى خودش يك مصيبتى است ... حالا به هر حال و امريكا و سبب شد كه بپاخاسته برافروخته ما بروند سفارت را بگيرند. را در آنجا بگيرند، تازه بيافريند. اما به قيمت اينكه ماه‌ها گرفتار نگهدارى اين شدند. بى‌خود نق مى‌زنند كه چرا روز آمريكا را براى ما نمى‌آوريد. سفير انگليس گفت ولى و نمى‌توانند تا دو ماه ديگر صبر كنند، ولى ملت ما گفتند ما تصميم خودمان را مى‌گيريم آنها هم تصميم خودشان را مى‌گيرند. گفت: خيلى با مسائل سياسى برخورد مى كنيد. گفتم: همينطور است، ما قرار است با مسائل، برخورد كنيم. ما انقلاب آرمانهاست؛ نه انقلاب تسليم به واقعيتها. ما انقلاب كرديم كه واقعيتها را عوض كنيم؛ نه اينكه واقعيتها را هرچه هست بپذيريم. صحبت از تشديد كرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر اين بود كه انقلاب پيش برود ولو همان خودمان را كه در همين مملكت به دست مى‌آيد بخوريم. خدا هم در اين دو ساله بركت داده است. مژده باد بر شما! تا الان محصول گندم ايران نسبت به سال گذشته بسيار عالى است [تكبير حضار] انشاءالله به سيلوها و نانوايى‌ها برود و همه مردم ايران نوش جان كنند و [تكبير حضار] در آخر اوقاتش تلخ شد و گفت كه آمريكا خواهد كرد. همين كار را كه كرد، و اين ديگر اتمام حجت شان به وسيله سفير انگليس، چون سفير ندارند ، انجام گرفته بود. گفت: دخالت نظامى خواهد كرد. گفتم: ما از خيلى وقت پيش براى دخالت نظامى آماده ايم؛ خلاف انتظار ما نيست، ولى هر كه به داخل مرزهاى ايران بيايد در جمعيت مردم يك جا بيشتر برايش در ايران نيست آن هم گور و زير خاك است. [تكبير حضار] البته حالا معلوم شد خدا يك جاى ديگر برايشان پيشبينى كرده بود و آن زغال سوخته شدن. گفت: اين ممكن است به يك تبديل شود. گفتم: در اين حالت هم جنگ يك ملت فداكارِ با ايمان كه با كمترين سلاح حاضر است با دشمن مجهز به آخرين سلاح بجنگد، خواهد بود. نخواستم به او بگويم مگر آمريكا تجربه را زود فراموش كرد؟ ايران، اگر است برتر از ويتنام است. [تكبير حضار] منبع: ولایت رهبری روحانیت؛ 1390؛ صص353-355 http://ble.im/shahiddoctorbeheshti http://sapp.ir/shahiddoctorbeheshti https://gap.im/shahiddoctorbeheshti https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti
نظر در مورد و ! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ https://ble.im/shahiddoctorbeheshti https://ble.im/shahiddoctorbeheshti https://gap.im/shahiddoctorbeheshti http://sapp.ir/shahiddoctorbeheshti
پاسخ به تهدیدات : از عصبانیتت سخنرانی در جمع ارتشیان آذربایجان شرقی؛ 1359 ما می دانستیم از روز اول که انقلاب ما به یک چنین پشتوانه باایمان نیاز دارد. به همین دلیل در اسناد به دست آمده از آنقدر که آمریکا از دست این عصبانی است کمتر از دست نهاد دیگری عصبانی است. وقتی چشمان ما وقتی چشم و گوش ملت ما مراقب کشف ها است وقتی نیروی پرتوان و فداکار سپاه آماده در هم کوبیدن توطئه ها است ... البته آمریکا عصبانی است البته ناراحت است امریکا از دست این نهادها عصبانی است از دست آن چهره ها و شخصیتهایی که خط ضد را خط اصلی این انقلاب در بعد خارجی اش ترسیم کرده اند عصبانی است. از آنها که می گویند در این مقطع از زمان ما امریکا است عصبانی است. از روزنامه ها و روزنامه هایی که در این خط مردم را آگاه می کنند عصبانی است از تشکیلات سیاسی که ملت را در این خط بسیج و متشکل می کند عصبانی است ولی به آمریکا بگویید و از عصبانیت خودت بمیر. ملت ما همین است که می بینی و می شناسی و به آنها باید گفت که این ملت ابعاد فراوان ناشناخته دارد که خبر نداری ( حضار) منبع: ؛ گفتارها 3؛ (1390) ص196 https://ble.im/shahiddoctorbeheshti https://gap.im/shahiddoctorbeheshti http://sapp.ir/shahiddoctorbeheshti https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti
با ؛ انقلاب آرمانها دیدار با چند روز قبل، آمده بود. خوب بفرمائيد: تا كِى مى‌خواهيد اين را نگه داريد؟ گفتم: تكليف اينها را روشن كرديم، چند بار مى‌پرسيد؟ گفتيم تعيين تكليف اينها با نمايندگان و مردم در شوراست. از اين بهتر هم مى‌شود؟ چرا؟ مگر اينجا به اينها بد مى‌گذرد؟ شما كه جوان ما را در زندان‌هاى آمريكای متمدنتان كشتيد. اينها كه اينجا در زندگى مى‌كنند، ديگر چه مرگتان است؟ گفتم كه در اين مدت سعى مى شد كه با اينها رفتارى متناسب با داشته باشند. اما اين هم واقعا مصيبتى است كه بهترين بچه هاى اين امت، پنج شش ماه ناچار شدند كه نگهبان چهل پنجاه تا آمريكايى باشند. اين هم براى خودش يك مصيبتى است ... حالا به هر حال شاه و امريكا و جنايت امريكا سبب شد كه بپاخاسته برافروخته ما بروند سفارت را بگيرند. را در آنجا بگيرند، تازه بيافريند. اما به قيمت اينكه ماهها گرفتار نگهدارى اين شدند. بى‌خود نق مى‌زنند كه چرا روزنامه‌هاى روز آمريكا را براى ما نمى‌آوريد. سفير انگليس گفت ولى كارتر و نمى‌توانند تا دو ماه ديگر صبر كنند، ولى ملت ما گفتند ما تصميم خودمان را مى‌گيريم آنها هم تصميم خودشان را مى‌گيرند. گفت: خيلى با مسائل سياسى برخورد مى كنيد. گفتم: همينطور است، ما قرار است با مسائل، برخورد كنيم. ما انقلاب آرمانهاست؛ نه انقلاب تسليم به واقعيتها. ما انقلاب كرديم كه واقعيتها را عوض كنيم؛ نه اينكه واقعيتها را هرچه هست بپذيريم. صحبت از تشديد كرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر اين بود كه انقلاب پيش برود ولو همان خودمان را كه در همين مملكت به دست مى‌آيد بخوريم. خدا هم در اين دو ساله بركت داده است. مژده باد بر شما! تا الان محصول گندم ايران نسبت به سال گذشته بسيار عالى است [تكبير حضار] انشاءالله به سيلوها و نانوايى‌ها برود و همه مردم ايران نوش جان كنند و [تكبير حضار] در آخر اوقاتش تلخ شد و گفت كه آمريكا خواهد كرد. همين كار را كه كرد، و اين ديگر اتمام حجت شان به وسيله سفير انگليس، چون سفير ندارند ، انجام گرفته بود. گفت: دخالت نظامى خواهد كرد. گفتم: ما از خيلى وقت پيش براى دخالت نظامى آماده ايم؛ خلاف انتظار ما نيست، ولى هر كه به داخل مرزهاى ايران بيايد در جمعيت مردم يك جا بيشتر برايش در ايران نيست آن هم گور و زير خاك است. [تكبير حضار] البته حالا معلوم شد خدا يك جاى ديگر برايشان پيشبينى كرده بود و آن زغال سوخته شدن. گفت: اين ممكن است به يك تبديل شود. گفتم: در اين حالت هم جنگ يك ملت فداكارِ با ايمان كه با كمترين سلاح حاضر است با دشمن مجهز به آخرين سلاح بجنگد، خواهد بود. نخواستم به او بگويم مگر آمريكا تجربه را زود فراموش كرد؟ ايران، اگر است برتر از ويتنام است. [تكبير حضار] منبع: ولایت رهبری روحانیت؛ 1390؛ صص353-355 (10 اردیبهشت 1359 سخنرانی در مسجد ابوالفضل) @Shahiddoctorbeheshti
لاس زدن با امریکا! موضع ما در اين است كه جامعۀ مسلمان‌ها، جامعه‌ای با است. ما مسلمان‌ها روى دو پاى خودمان، بدون تكيه دادن به هيچ و دنيا، می‌خواهيم بايستيم و غولها و غول‌بچه‌ها هم براى ما ترس‌آور نيستند. نه و نه و نه هيچ چيز ديگر. ما وقتى شعارِ استقلال مى‌داديم، تا عمق معناى آن را مى‌فهميديم. بنابراين، ما جنگمان با است، اما همراه با با شوروى نيست. و مقابله‌مان با شوروىِ تجاوزگرِ در افغانستان و خيلى جاهاى ديگر تمام‌عيار است، اما معنايش لاس زدن با آمريكا نيست. منبع: ، ، 1390، ص58 @Shahiddoctorbeheshti
از بهشتی برای امروز
بيانات #شهیدبهشتی راجع به #اشغال_سفارت_آمريكا و #گروگانگيرى كاركنان آن سفارتخانه به وسيله گروهى از
حماسه در 13 ؛ انقلاب آرمانها دیدار با چند روز قبل، آمده بود. خوب بفرمائيد: تا كِى مى‌خواهيد اين را نگه داريد؟ گفتم: تكليف اينها را روشن كرديم، چند بار مى‌پرسيد؟ گفتيم تعيين تكليف اينها با نمايندگان و مردم در شوراست. از اين بهتر هم مى‌شود؟ چرا؟ مگر اينجا به اينها بد مى‌گذرد؟ شما كه جوان ما را در زندان‌هاى آمريكای متمدنتان كشتيد. اينها كه اينجا در زندگى مى‌كنند، ديگر چه مرگتان است؟ گفتم كه در اين مدت سعى مى شد كه با اينها رفتارى متناسب با داشته باشند. اما اين هم واقعا مصيبتى است كه بهترين بچه هاى اين امت، پنج شش ماه ناچار شدند كه نگهبان چهل پنجاه تا آمريكايى باشند. اين هم براى خودش يك مصيبتى است ... حالا به هر حال شاه و امريكا و جنايت امريكا سبب شد كه بپاخاسته برافروخته ما بروند سفارت را بگيرند. را در آنجا بگيرند، تازه بيافريند. اما به قيمت اينكه ماه‌ها گرفتار نگهدارى اين شدند. بى‌خود نق مى‌زنند كه چرا روزنامه‌هاى روز آمريكا را براى ما نمى‌آوريد. سفير انگليس گفت ولى كارتر و نمى‌توانند تا دو ماه ديگر صبر كنند، ولى ملت ما گفتند ما تصميم خودمان را مى‌گيريم آنها هم تصميم خودشان را مى‌گيرند. گفت: خيلى با مسائل سياسى برخورد مى كنيد. گفتم: همينطور است، ما قرار است با مسائل، برخورد كنيم. ما انقلاب آرمانهاست؛ نه انقلاب تسليم به واقعيتها. ما انقلاب كرديم كه واقعيتها را عوض كنيم؛ نه اينكه واقعيتها را هرچه هست بپذيريم. صحبت از تشديد كرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر اين بود كه انقلاب پيش برود ولو همان خودمان را كه در همين مملكت به دست مى‌آيد بخوريم. خدا هم در اين دو ساله بركت داده است. مژده باد بر شما! تا الان محصول گندم ايران نسبت به سال گذشته بسيار عالى است [تكبير حضار] انشاءالله به سيلوها و نانوايى‌ها برود و همه مردم ايران نوش جان كنند و [تكبير حضار] در آخر اوقاتش تلخ شد و گفت كه آمريكا خواهد كرد. همين كار را كه كرد، و اين ديگر اتمام حجت شان به وسيله سفير انگليس، چون سفير ندارند ، انجام گرفته بود. گفت: دخالت نظامى خواهد كرد. گفتم: ما از خيلى وقت پيش براى دخالت نظامى آماده ايم؛ خلاف انتظار ما نيست، ولى هر كه به داخل مرزهاى ايران بيايد در جمعيت مردم يك جا بيشتر برايش در ايران نيست آن هم گور و زير خاك است. [تكبير حضار] البته حالا معلوم شد خدا يك جاى ديگر برايشان پيشبينى كرده بود و آن زغال سوخته شدن. گفت: اين ممكن است به يك تبديل شود. گفتم: در اين حالت هم جنگ يك ملت فداكارِ با ايمان كه با كمترين سلاح حاضر است با دشمن مجهز به آخرين سلاح بجنگد، خواهد بود. نخواستم به او بگويم مگر آمريكا تجربه را زود فراموش كرد؟ ايران، اگر است برتر از ويتنام است. [تكبير حضار] منبع: ولایت رهبری روحانیت؛ 1390؛ صص353-355 (10 اردیبهشت 1359 سخنرانی در مسجد ابوالفضل) @shahiddotorbeheshti
از مسئولان نظام! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ @shahiddoctorbeheshti
ما خواهیم ماند ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ سخنرانی در مسجد ابوالفضل (خیابان ) با چهره ها و دلهای شدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهره های تضمین می شود (تکبیر حضار) ... هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت ترین مواقع، نتوانسته است با قیافه افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم (یا یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره ها شاداب باشد داشته باشید آن وقت شعارتان همین است که و مزدورانش هیچ نمی توانند بکنند. (تکبیر حضار) ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمی کنیم. ما قامتان تاریخ خواهیم ماند. تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ نمی تواند پشت ما را خم بکند (تکبیر حضار) جاودانه تاریخ؛ گفتارها 3؛ (1390) صص32-33 @shahiddoctorbeheshti
از عصبانیتت سخنرانی در جمع آذربایجان شرقی؛ مرداد 1359 ما می دانستیم از روز اول که انقلاب ما به یک چنین پشتوانه باایمان نیاز دارد. به همین دلیل در اسناد به دست آمده از آنقدر که آمریکا از دست این عصبانی است کمتر از دست نهاد دیگری عصبانی است. وقتی چشمان ما وقتی چشم و گوش ملت ما مراقب کشف ها است وقتی نیروی پرتوان و فداکار سپاه آماده در هم کوبیدن توطئه ها است ... البته آمریکا عصبانی است البته ناراحت است امریکا از دست این نهادها عصبانی است از دست آن چهره ها و شخصیتهایی که خط ضد را خط اصلی این انقلاب در بعد خارجی اش ترسیم کرده اند عصبانی است. از آنها که می گویند در این مقطع از زمان ما امریکا است عصبانی است. از روزنامه ها و روزنامه هایی که در این خط مردم را آگاه می کنند عصبانی است از تشکیلات سیاسی که ملت را در این خط بسیج و متشکل می کند عصبانی است ولی به آمریکا بگویید و از عصبانیت خودت بمیر. ملت ما همین است که می بینی و می شناسی و به آنها باید گفت که این ملت ابعاد فراوان ناشناخته دارد که خبر نداری ( حضار) نظام منبع: ؛ گفتارها 3؛ (1390) ص196 @shahiddoctorbeheshti
آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ سخنرانی در مسجد ابوالفضل (خیابان ) چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم (یا یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره ها شاداب باشد داشته باشید آن وقت شعارتان همین است که و مزدورانش هیچ نمی توانند بکنند. (تکبیر حضار) جاودانه تاریخ؛ گفتارها 3؛ (1390) صص32-33 @shahiddoctorbeheshti
از عصبانیتت سخنرانی در جمع آذربایجان شرقی؛ مرداد 1359 ما می دانستیم از روز اول که انقلاب ما به یک چنین پشتوانه باایمان نیاز دارد. به همین دلیل در اسناد به دست آمده از آنقدر که آمریکا از دست این عصبانی است کمتر از دست نهاد دیگری عصبانی است. وقتی چشمان ما وقتی چشم و گوش ملت ما مراقب کشف ها است وقتی نیروی پرتوان و فداکار سپاه آماده در هم کوبیدن توطئه ها است ... البته آمریکا عصبانی است البته ناراحت است امریکا از دست این نهادها عصبانی است از دست آن چهره ها و شخصیتهایی که خط ضد را خط اصلی این انقلاب در بعد خارجی اش ترسیم کرده اند عصبانی است. از آنها که می گویند در این مقطع از زمان ما امریکا است عصبانی است. از روزنامه ها و روزنامه هایی که در این خط مردم را آگاه می کنند عصبانی است از تشکیلات سیاسی که ملت را در این خط بسیج و متشکل می کند عصبانی است ولی به آمریکا بگویید و از عصبانیت خودت بمیر. ملت ما همین است که می بینی و می شناسی و به آنها باید گفت که این ملت ابعاد فراوان ناشناخته دارد که خبر نداری ( حضار) نظام منبع: ؛ گفتارها 3؛ (1390) ص196 @shahiddoctorbeheshti
لاس زدن با امریکا! موضع ما در اين است كه جامعۀ مسلمان‌ها، جامعه‌ای با است. ما مسلمان‌ها روى دو پاى خودمان، بدون تكيه دادن به هيچ غول و غولبچۀ دنيا، می‌خواهيم بايستيم و غولها و غول‌بچه‌ها هم براى ما ترس‌آور نيستند. نه و نه و نه هيچ چيز ديگر. ما وقتى شعارِ استقلال مى‌داديم، تا عمق معناى آن را مى‌فهميديم. بنابراين، ما جنگمان با تمام‌عيار است، اما همراه با با شوروى نيست. و مقابله‌مان با شوروىِ تجاوزگرِ در افغانستان و خيلى جاهاى ديگر تمام‌عيار است، اما معنايش لاس زدن با آمريكا نيست. منبع: ، ، 1390، ص58 @Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
حماسه در 13 ؛ انقلاب آرمانها دیدار با چند روز قبل، آمده بود. خوب بفرمائيد: تا كِى مى‌خواهيد اين را نگه داريد؟ گفتم: تكليف اينها را روشن كرديم، چند بار مى‌پرسيد؟ گفتيم تعيين تكليف اينها با نمايندگان و مردم در شوراست. از اين بهتر هم مى‌شود؟ چرا؟ مگر اينجا به اينها بد مى‌گذرد؟ شما كه جوان ما را در زندان‌هاى آمريكای متمدنتان كشتيد. اينها كه اينجا در زندگى مى‌كنند، ديگر چه مرگتان است؟ گفتم كه در اين مدت سعى مى شد كه با اينها رفتارى متناسب با داشته باشند. اما اين هم واقعا مصيبتى است كه بهترين بچه هاى اين امت، پنج شش ماه ناچار شدند كه نگهبان چهل پنجاه تا آمريكايى باشند. اين هم براى خودش يك مصيبتى است ... حالا به هر حال شاه و امريكا و جنايت امريكا سبب شد كه بپاخاسته برافروخته ما بروند سفارت را بگيرند. را در آنجا بگيرند، تازه بيافريند. اما به قيمت اينكه ماه‌ها گرفتار نگهدارى اين شدند. بى‌خود نق مى‌زنند كه چرا روزنامه‌هاى روز آمريكا را براى ما نمى‌آوريد. سفير انگليس گفت ولى كارتر و نمى‌توانند تا دو ماه ديگر صبر كنند، ولى ملت ما گفتند ما تصميم خودمان را مى‌گيريم آنها هم تصميم خودشان را مى‌گيرند. گفت: خيلى با مسائل سياسى برخورد مى كنيد. گفتم: همينطور است، ما قرار است با مسائل، برخورد كنيم. ما انقلاب آرمانهاست؛ نه انقلاب تسليم به واقعيتها. ما انقلاب كرديم كه واقعيتها را عوض كنيم؛ نه اينكه واقعيتها را هرچه هست بپذيريم. صحبت از تشديد كرد. گفتم: ما از همان اول قرارمان بر اين بود كه انقلاب پيش برود ولو همان خودمان را كه در همين مملكت به دست مى‌آيد بخوريم. خدا هم در اين دو ساله بركت داده است. مژده باد بر شما! تا الان محصول گندم ايران نسبت به سال گذشته بسيار عالى است [تكبير حضار] انشاءالله به سيلوها و نانوايى‌ها برود و همه مردم ايران نوش جان كنند و [تكبير حضار] در آخر اوقاتش تلخ شد و گفت كه آمريكا خواهد كرد. همين كار را كه كرد، و اين ديگر اتمام حجت شان به وسيله سفير انگليس، چون سفير ندارند ، انجام گرفته بود. گفت: دخالت نظامى خواهد كرد. گفتم: ما از خيلى وقت پيش براى دخالت نظامى آماده ايم؛ خلاف انتظار ما نيست، ولى هر كه به داخل مرزهاى ايران بيايد در جمعيت مردم يك جا بيشتر برايش در ايران نيست آن هم گور و زير خاك است. [تكبير حضار] البته حالا معلوم شد خدا يك جاى ديگر برايشان پيشبينى كرده بود و آن زغال سوخته شدن. گفت: اين ممكن است به يك تبديل شود. گفتم: در اين حالت هم جنگ يك ملت فداكارِ با ايمان كه با كمترين سلاح حاضر است با دشمن مجهز به آخرين سلاح بجنگد، خواهد بود. نخواستم به او بگويم مگر آمريكا تجربه را زود فراموش كرد؟ ايران، اگر است برتر از ويتنام است. [تكبير حضار] منبع: ولایت رهبری روحانیت؛ 1390؛ صص353-355 (10 اردیبهشت 1359 سخنرانی در مسجد ابوالفضل) @shahiddotorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ سخنرانی در مسجد ابوالفضل (خیابان ) چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم (یا یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره ها شاداب باشد داشته باشید آن وقت شعارتان همین است که و مزدورانش هیچ نمی توانند بکنند. (تکبیر حضار) جاودانه تاریخ؛ گفتارها 3؛ (1390) صص32-33 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
از عصبانیتت سخنرانی در جمع آذربایجان شرقی؛ مرداد 1359 ما می دانستیم از روز اول که انقلاب ما به یک چنین پشتوانه باایمان نیاز دارد. به همین دلیل در اسناد به دست آمده از آنقدر که آمریکا از دست این عصبانی است کمتر از دست نهاد دیگری عصبانی است. وقتی چشمان ما وقتی چشم و گوش ملت ما مراقب کشف ها است وقتی نیروی پرتوان و فداکار سپاه آماده در هم کوبیدن توطئه ها است ... البته آمریکا عصبانی است البته ناراحت است امریکا از دست این نهادها عصبانی است از دست آن چهره ها و شخصیتهایی که خط ضد را خط اصلی این انقلاب در بعد خارجی اش ترسیم کرده اند عصبانی است. از آنها که می گویند در این مقطع از زمان ما امریکا است عصبانی است. از روزنامه ها و روزنامه هایی که در این خط مردم را آگاه می کنند عصبانی است از تشکیلات سیاسی که ملت را در این خط بسیج و متشکل می کند عصبانی است ولی به آمریکا بگویید و از عصبانیت خودت بمیر. ملت ما همین است که می بینی و می شناسی و به آنها باید گفت که این ملت ابعاد فراوان ناشناخته دارد که خبر نداری ( حضار) نظام منبع: ؛ گفتارها 3؛ (1390) ص196 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
لاس زدن با امریکا! موضع ما در اين است كه جامعۀ مسلمان‌ها، جامعه‌ای با است. ما مسلمان‌ها روى دو پاى خودمان، بدون تكيه دادن به هيچ غول و غولبچۀ دنيا، می‌خواهيم بايستيم و غولها و غول‌بچه‌ها هم براى ما ترس‌آور نيستند. نه و نه و نه هيچ چيز ديگر. ما وقتى شعارِ استقلال مى‌داديم، تا عمق معناى آن را مى‌فهميديم. بنابراين، ما جنگمان با تمام‌عيار است، اما همراه با با شوروى نيست. و مقابله‌مان با شوروىِ تجاوزگرِ در افغانستان و خيلى جاهاى ديگر تمام‌عيار است، اما معنايش لاس زدن با آمريكا نيست. منبع: ، ، 1390، ص58 @Shahiddoctorbeheshti
🔴 به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی: یکی از خدمات آیت‌الله شهید بهشتی، شناساندن به جوانان بود.  به دليل تجاوز به سرزمين‌های اسلامی‌ و جنايات متعدد، مورد تنفر مردم بود. دکتر بهشتی همواره حمايت رژیم از صهيونيسم و نقشه‌های آنان را افشا می‌كرد. در یکی از اسناد ساواک آمده است: «مشاراليه كه از روحانيون طرفدار [امام] خمينی می‌باشد پيرامون جنگ اخير اعراب و ، اظهار داشته: تا زمانی كه دول اسلامی‌با يكديگر متحد نشوند، هيچ‌گاه پيروز نخواهند شد.زيرا وقتی دول اسلامی ‌از پشت به اعراب خنجر می‌زنند چه طور می‌توان انتظار داشت كه اعراب موفق شوند. مشاراليه همچنين اظهار داشت؛ اسرائيل تا زمانی كه استعمار از ايران و يا تركيه و اردن و عربستان سعودی خارج نشود، شكست نخواهد خورد». شهید بهشتی در امر مبارزه ابتکارات خاصی را به‌وجود می‌آورد. در یکی از این ابتکارات با همراهی مسلمانان مقيم آمريكا اعلاميه‌ای عليه جنايات رژيم صهيونيستی، در آلمان منتشر کردند که اركان رژيم را به لرزه درآورد. فعاليت‌های گسترده‌ی دكتر بهشتی در آلمان سبب شد تا رژيم، پس از آنكه وی در سال 1349 به ايران آمد، از بازگشت وی به آلمان، و ادامه‌ی فعاليت‌هايش جلوگيري كند اما او موجي نبود كه با اين سدهای پوشالی آرام نشيند بلكه با خروشی قدرتمند بر ساحلی ديگر فرود آمد. 📚 منبع: کتاب «شیفته خدمت»؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی @shahiddoctorbeheshti
نظر در مورد و روحانیون مسوول و ! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
نظر در مورد و روحانیون مسوول و ! به برادرهای پاسدار اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند بهمن ۱۳۵۸؛ تهران؛ مسجد لرزاده ... تا موقع شهادت آیت الله استاد ما همین چیزهائی را که گفتم کاملا می توانستیم رعایت کنیم. من با همان کیفیتی که قبلا می آمدم و می رفتم، می آمدم و می رفتم و محافظ و مراقبی هم نمی خواستم. خیلی راحت و آسان و بی ریا و بدون هیچ قیدی بدون هیچ گونه آمد و شد می کردیم. در خانه ما مسلحی نبود، در کنار خانه ما مسلحی نبود، در اتاق ما مسلحی نبود، تنها می رفتیم و می آمدیم. پس از شهادت ایشان و ایشان، شما در تشییع جنازه ایشان فریاد کشیدید که امنیت اینها باید تامین شود. شما فریاد کشیدید و امر فرمود که باید از اینها مراقبت کنیم. بنده خودم را می گویم. بنده چیزی نیستم که بخواهند از من مراقبت بکنند ولی خوب بالاخره فعلا اینطور که شما می گویید باید مراقبت کنند بنابراین در رفت و آمدهایمان دو یا سه یا چهار پاسدار با اسلحه همراه ما هستند.‌ در خانه چند پاسدار هستند. درِ خانه را پاسدار باز می کند. این برای ما است. .‌‌.. ما اصلا به این حرفها عادت نداشتیم. اصلا برای ما خلاف عادت است. ما یک طلبه ای بودیم که راحت می آمدیم راحت می رفتیم آزاد می آمدیم آزاد می رفتیم. الآن اصلا آزادی ما سلب شده است . گاهی هم که بنده می خواهم در جایی زودتر پیاده شوم و با مردم باشم این برادرها بر اساس احساس مسئولیت می گویند آقا پیاده نشوید البته من گاهی به حرف اینها گوش نمی دهم. حتی مکرر به حرفهایشان گوش نمی دهم. پیاده می شوم می گویم در میان همین مردم از همه جا بهتر است ... من عرض کردم که می خواهم انشاءالله با کمک شما مسئله را حل کنیم ... نمی شود که به این صورت بماند. من اصلا می ترسم این مسئله‌ ما را کند... امیدوارم که به زودی بتوانیم این مسئله‌ را تمام کنیم. اگر هم حادثه ای پیش بیاید هیچ طور نمی شود ما به افتخار شهادت می رسیم و این سعادت ما است. جامعه هم جای ما را پر خواهد کرد. دیگران مسئولیتهای ما را به عهده خواهند گرفت. من با تمام وجودم از این که الآن در زندگی ام و روابطم با مردم پیش آمده بیزار هستم. می دانم عده ای دیگر از برادران ما هم دچار این مشکل هستند ولی تلاش می کنیم اولا این وضع را به زودی عوض کنیم و به همان صورت عادی به تمام معنا عادی که با مردم و با دوست و دشمن داشتیم برگردیم و ثانیا حالا که نمی شود این کارها را برخلاف فرمان امام و رأی و نظر کرد حالا که فعلا برای که توطئه های و و دیگران سر راه ماست اجازه نمی دهید و اجازه نمی دهند که چنین کنیم، کوشش داریم آن را به حداقل لازم برسانیم به طوری که واقعا فقط در همان حد مراقبت امنیتی باشد نه در حد . به این نکته سخت مراقبت داریم به همین دلیل من به برادرهای اجازه نمی دهم درِ ماشین را برای من باز کنند. خودم در را باز می کنم. حتی الامکان هم نمی گذارم آنها در ماشین را ببندند. باید خودم ببندم. لااقل می گویم این جزئیات را مراقبت کنیم تا این کار معنی مراقبتی و محافظتی داشته باشد... منبع: ولایت رهبری روحانیت(۱۳۹۰) صص ۲۸۶_۲۸۸ @shahiddoctorbeheshti