رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه حریف (#ملاهای_کلیسا)
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات_اغفالگرانه_احساسی
با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ #بيم_و_اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه #مسيح_پسر_خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد #نزديكترين_كسانى را كه دوست داريم #نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه #وابسته_مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر #اسير_احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين#تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك#بتپرستى به يك نوع شرك #سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى #يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين #مباحثههای_جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو #حرف_حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين#اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
از بهشتی برای امروز
کتاب #مبارزه_پیروز اثر #شهیدبهشتی تاریخ تحلیلی قیام #عاشورا @Shahiddoctorbeheshti
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه حریف (#ملاهای_کلیسا)
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات_اغفالگرانه_احساسی
با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ #بيم_و_اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه #مسيح_پسر_خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد #نزديكترين_كسانى را كه دوست داريم #نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه #وابسته_مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر #اسير_احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين#تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك#بتپرستى به يك نوع شرك #سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى #يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين #مباحثههای_جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو #حرف_حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين#اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti
رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه حریف (#ملاهای_کلیسا)
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات_اغفالگرانه_احساسی
با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ #بيم_و_اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه #مسيح_پسر_خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد #نزديكترين_كسانى را كه دوست داريم #نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه #وابسته_مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر #اسير_احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين#تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك#بتپرستى به يك نوع شرك #سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى #يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين #مباحثههای_جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو #حرف_حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين#اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه حریف (#ملاهای_کلیسا)
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات_اغفالگرانه_احساسی
با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ #بيم_و_اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه #مسيح_پسر_خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد #نزديكترين_كسانى را كه دوست داريم #نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه #وابسته_مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر #اسير_احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين#تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك#بتپرستى به يك نوع شرك #سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى #يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين #مباحثههای_جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو #حرف_حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين#اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
از بهشتی برای امروز
کتاب مبارزه پیروز اثر #شهیدبهشتی تاریخ تحلیلی قیام #عاشورا @shahiddoctorbeheshti
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti
رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه حریف (#ملاهای_کلیسا)
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات_اغفالگرانه_احساسی
با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ #بيم_و_اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه #مسيح_پسر_خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد #نزديكترين_كسانى را كه دوست داريم #نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه #وابسته_مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر #اسير_احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين#تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك#بتپرستى به يك نوع شرك #سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى #يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين #مباحثههای_جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو #حرف_حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين#اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti
رمز و راز اسلحه #مباهله: بر هم زدن نقشه #ملاهای_کلیسا
#شهید_بهشتی
مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با #تاکتیک مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد.
شیوه مبارزه با #تبلیغات اغفالگرانه احساسی
با مردمى كه نمىشود با منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با #شيوههاى_احساسى روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ بيم و اميد. اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ...
اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه مسيح پسر خداست و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد.
بياييد نزديكترين كسانى را كه دوست داريم نفرين كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه وابسته مستقيم ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مىروند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر اسير احساس بودند تا دنبالهرو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمىكنيم. اين تاكتيك بسيار مناسب بود، براى اينكه #تبليغات_مسيحيت قبل از شروع اسلام آرامآرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاههاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك بتپرستى به يك نوع شرك سهگانهپرستى سوق میداد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى يكتاپرستى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت.
تبليغات مسيحى، گيرايىهاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيراييها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقبنشينى مىكرد، همان عقبنشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مىكرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين مباحثههای جدالآميز متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساسانگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقبنشينى پيروزى بسيار ارزندهاى براى نهضت اسلام بود.
شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحثها دنبالهرو حرف حسابى و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مىشود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مىافتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيكهاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش (#ملاهاى_كليسا) در وضعى قرار مىگيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مىشود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مىگذارند و تحريك مىكنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مىترسند و جا خالى مىكنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنهاى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مىزند. او را شكست مىدهد و زمينه را براى منطق آماده مىسازد.
مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين اسلحه رفته است. در شرايطى كه حريف، يا #ناجوانمردانه يا #جاهلانه، زمينههاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيهاى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند .
داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد.
منبع: #شهیدبهشتی، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60
@Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از از بهشتی برای امروز
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم
@Shahiddoctorbeheshti
#اباعبدالله علیه السلام طبق نوشته #مسلم از مکه حرکت کرد و در راه عدهی زیادی به #کاروان_حسینی پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه میبرد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک #مبارزهی_حسینی متوقف نشد، فقط #تاکتیک و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود.
حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشتهای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه میرسد، مسلم و هانی و
عبدالله بن یقطر را کشتهاند. مردم به ما #خیانت کردهاند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی
که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنهی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد #متزلزل و #مردد در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان #آبدیده، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمدهاند، پیرامون او بمانند:
پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده
باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزهی کربلا #ایمان_قاطع داشته و آمادهی #فداکاری و جانبازی باشند.
منبع: #شهیدبهشتی؛ #مبارزه_پیروز (1391) صص19-20
@Shahiddoctorbeheshti