eitaa logo
از بهشتی برای امروز
932 دنبال‌کننده
114 عکس
62 ویدیو
22 فایل
این کانال فرصتی است برای بازخوانی اندیشه و گفتار اسوه صراحت و صداقت و صلابت انقلابی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی
مشاهده در ایتا
دانلود
86b1d928eca40aab31d043a49868a84c29840418-360p-mc.mp3
47.17M
🎙 | فایل صوتی کامل سخنرانی شهید مظلوم آیت الله دکتر بهشتی که فراز معروف عاشق شوید بخشی از آن سخنرانی است. @shahiddoctorbeheshti
امام خمینی در سوگ شهیدبهشتی چه گفتند؟ هشتم تیر ماه 1360 دوشنبه صبح «البته اين ، البته اين پيشامد براى همه ملت ما ناگوار بود و يك اشخاصى كه براى خدمت خودشان را حاضر كرده بودند و اين كشور بودند، اشخاصى بودند كه آن قدرى كه من از آنها مى‌شناسم از بودهاند، از اشخاص متعهد بوده اند كه در رأس آنها مرحوم است. ايشان را من مىشناختم. مراتب ايشان و مراتب ايشان و مراتب ايشان بر من معلوم بود. و آنچه كه من راجع به ايشان متأثر هستم، و آن ايشان در اين كشور بود. مخالفين انقلاب، افرادى [را] كه بيشتر متعهدند، ، آنها را بيشتر مورد هدف قرار داده اند. ايشان مورد هدف اجانب و وابستگان به آنها در طول زندگى بود. ؛ تهمتهاى ناگوار به ايشان مى‌زدند! از آقاى بهشتى اينها مىخواستند معرفى كنند، در صورتى كه من بيش از بيست سال ايشان را مىشناختم و بر خلاف آنچه اين بىانصافها در سرتاسر كشور تبليغ كردند و «» گفتند، من او را يك فرد متعهد، ، متعهد، متدين، علاقه مند به ملت، علاقه مند به اسلام و براى جامعه خودمان مىدانستم.» منبع: ؛ ج14 ؛ صص 518-519 https://eitaa.com/shahiddoctorbeheshti https://ble.im/shahiddoctorbeheshti
؛ بار شاق یا معشوقه دیرین؟! آنچه ما در اسلام برايمان دارد روحانيت نيست. بلكه است. يكى از ويژگى هاى عالم متعهد مسئول اين است كه نيست. وقتى مى خواهد رياست را بپذيرد مثل يك بار سنگينِ شاقّ مى پذيرد نه مثل معشوقى كه سالها به آن عشق مى ورزيده و حالا به وصال آن رسيده است. خوب دقت كنيد! عالم متعهد و مسئول، اگر تكليف شد، نه از پذيرش سر باز مى زند و و مقدس مآبی در مى آورد و نه دود و دوز و كلك مى چيند. منبع: ، مبانی نظری قانون اساسی ، صفحه 47 @shahiddotorbeheshti
مردمی بودن روحانیت.mp3
4.99M
تذکر در مورد سادگی و مردمی ماندن روحانیون فطرت و قلب و روح مردم از و طاغوتی بیزار است @shahiddoctorbeheshti
چرا علی؟ چرا غدیر؟ اگر با شما مشورت می‌شد، چه کسی را غیر از علی معرفی می کردید؟ نگرانی پیامبر در مورد گرانبهایش! قصه و مطرح نيست سخنرانی در سال 1351 ؛ در سال‌هايى كه ما اين جشن بزرگ را در مسجد جشن مى‌گرفتيم، در آن چند سال كه آنجا بودم همه ساله خود به خود من سخن مى گفتم. خوب به خاطر دارم كه در هيچ سال ناچار نشدم مطلبى را تكرار كنم يا براى اجتناب از تكرار مطلب، موضوع سخنرانى را مسأله‌اى غير از غدير و ، عليه السلام، قرار دهم. همواره با خودم فكر مى كردم كه و بخواهم براى همان مردم درباره غدير سخن بگويم قافيه سخن تنگ نيست، چون مسأله اى كه موضوع عيد غدير است يك مسأله جزئى پيش پا افتاده نيست بلكه مسأله اى بسيار مهم است. مطلب اين است كه پيامبرى به فرمان خدا مأموريت يافته در جهان پرغوغاى چهارده قرن پيش اى بر مبناى اسلام بسازد. جامعه اى كه به تمام معنا يك است. جامعه اى است كه وضع موجود را كاملاً دگرگون كرده است. ... پيغمبر بزرگوار اسلام به فرمان خدا و با اتكا بر وحى خدا، بر پايه و يكتاپرستى، بر پايه احترام به و بر پايه كنار زدن همه ارزشهاى ضد انسانى ديروز، جامعه اى نو ساخته است. حالا چنين بنيانگذارى الهام گرفته است كه ماه‌ها، هفته‌ها و روزهاى پايان عمرش نزديك مى شود. است. نگران اينكه اين جامعه نوبنياد را با اين خصلتهاى نو بايد به دست چه كسى سپرد و چه كسى مى تواند پس از او اين جامعه را كند؛ اداره اى كه همراه با آن، در مسير به وجود نيايد. اين است. مسأله، ... پيغمبر احساس مى كند، مى‌يابد، مى‌داند و به عنوان ، دانا، تيزبين و ژرف‌نگر مى بيند كه با ، عده معدودى مسلمان زبده خالص ساخته است. بقيه هم به اسلام و آمده‌اند، نماز مسلمانى را مى‌خوانند، ماه رمضان هم روزه مى‌گيرند، حتى زكات هم مى‌دهند، حتى به ميدان جنگ و جهاد هم مى‌روند و براى اسلام شمشير هم مى‌زنند، اما آيا ساختمان درون و جسم و جان و روح و خلق و عادت آنها است؟ نه! تعجب نكنيد. ... چطور پيغمبر اسلام نگران است كه اين بزرگترين ميراث را پس از او چه كسى نگهدارى خواهد كرد؟ پيغمبر به اطراف خودش نگاه مى‌كند و هر بار نگاه مى‌كند مقدم بر همه ، مىباشد؛ انسانى كه اصولاً از است، چون ده ساله بوده كه مسلمان شده و چند سال از همان ده سال را نيز زير دست پيغمبر بزرگ شده است. او كسى است كه چند سال قبل از بعثت را هم با خصلتهاى پيغمبر بزرگوار اسلام رشد كرده است: . اين انسان زبده آگاه هوشمند بافضيلت، كودك بود كه به خانه محمد رفت. دوران كودكى را در گذراند. ده ساله شد كه شروع شد. اولين مردى بود كه اسلام را پذيرفت .چه اسلام پذيرفتنى؟ خالص، مخلص، باصفا، باصميميت، ، .نه طمع در رياست دارد، نه طمع در ثروت دارد، نه طمع در سالارى لشكر دارد. هيچ طمعى ندارد. ! شما اصلا از صرف نظر كنيد، از تصميم پيغمبر صرف نظر كنيد؛ فكر كنيد كه به جاى پيغمبر، يك رهبر ديگر، جامعه اى را با آن ساخته بود، مى آمد با شما و با آنها كه با تاريخ سرنوشت اسلام آشنايى دارند و با اين حقايق اجتماعى هم كه عرض كردم آشنا هستند مى‌كرد و مى‌گفت چه كسى مى‌تواند پس از من اين ميراث را به خوبى نگه دارد و نهضت اسلام را در مسيرش نگه دارد تا منحرف نشود؟ چه كسى را مى‌توانيم معرفى كنيم غير از على؟ باشيد. قصه و مطرح نيست. ... آیا پيغمبر نگران بود كه اگر دست ، را بگيرد و بگويد « » مردم على را كنند؟ نگرانى پيغمبر اين نبود. او چنين ترسى از مردم نداشت .پيغمبر نگرانى ديگرى داشت. از اين طرف نگران بود كه اگر على بر سر كار نيايد ميراث گرانبهايش، يعنى ، به چه سرنوشتى دچار خواهد شد، و از آن سو نگران بود كه اگر على را به فرمان خدا به منصوب كند دارد. مسأله اين است كه پيغمبر از عكس‌العملهاى سياسى اين امر كه ممكن بود يك در مسير نهضت اسلام به وجود بياورد بيمناك بود ... منبع: ، ولایت رهبری روحانیت (1390) صص74-83 @Shahiddoctorbeheshti
من دلم میخواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر بشوم در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ تکلیف حکومت در مواجهه با بدپوششی و سخنرانی 23 بهمن 1359 ؛ گرامیداشت شهدای هویزه درست است که اگر افراد رشدیافته رسیده به مراحل بالای کمال را در میان انگیزه های رنگارنگ رها کنی، اختیار خودشان را می توانند داشته باشند. خوب باید بگوییم که اینها چند درصدند؟ چند در هزارند؟ برای اینکه بقیه انسانها حاکم بر هوایشان بمانند، باید بکوشیم محیط هم طبیعی باشد که از در و دیوارش انگیزه فساد نبارد و به محض اینکه ما خواستیم محیط را از این آلودگی ها پاک کنیم، خودبخود مقداری از آزادی ها گرفته می شود. اگر به آن خانم گفتند خانم شما آزادی فریاد برای آزادی هم برآورید، درست؛ اما خانم مسلمان در کوچه و خیابان که می آیی لباس و پوشش شما ساده باشد، اندامهای بدن و موی سر شما پوشیده باشد، آنچه با پوشش ساده نه دلفریب و سخن گفتن و نحوه برخورد با این و آن و طرز راه رفتن همه آنها باوقار و سنگین و متین باشد، درخور پاکدامنی بانوی والاقدر مسلمان پیوسته به خدا باشد، خوب در اینجا اگر این را به او گفتند و شنید باز هم آزادی او حفظ شده چون خودش آزادانه شنیده. اما اگر نخواست آزادانه بشنود بگوید این چیزهایی که شما می گویید خوب است ولی من دلم میخواهد نیمه برهنه از خانه بیرون بیایم، با آرایش تمام عیار در خیابان ظاهر بشوم در اینجا نظام اسلامی با او چه کند؟ آزادی او را حفظ و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم؟ ما حرف خودمان را به شما زده ایم، شما می خواهی گوش کن یا گوش نکن آزاد هستی؟ گوش کردی خوشا به سعادتت، گوش نکردی عذابش دامن خودت را می گیرد؟ نخیر در آنجا ما نهی از منکر می کنیم. در این صورت خودبخود مقداری از آزادی این خواهرها را از دستش می گیریم. و نه به خاطر اینکه دشمن آزادی او و آزادی بشریت باشیم، به خاطر اینکه دوست و خواستار آزادی او و آزادی بشریت هستیم. تو ای خانم! بنشین با خودت بیندیش در درونت چه انگیزه ای هست که تو را وامیدارد به جای پوشش باکرامتی که اسلام برای تو در نظر گرفته است، می خواهی بدون این پوشش به خیابانها و کوچه ها بیایی؟ آیا خودآگاه یا ناخودآگاه در اعماق روحت خودنمایی و میل به خودنمایی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیگران تو را به این گناه وانمیدارد؟ و اگر تو نتوانستی این تمایل و یا جهل و یا هرچیز دیگر را در خودت مهار کنی و دوباره خواستی اینگونه بیرون بیایی، باید به شما بگوییم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعی اش تحمل نمی کند. منبع: جاودانه تاریخ؛ گفتارها 2؛ (1390) صص197-198 اصل سوم @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️وای به روزی که... وای به روزی که علمای یک امتی در صدد برآیند بر طبق پسند مردم حرف بزنند! خواه این مردم، مردمی مرتجع و کهنه پرست باشند، خواه، مردمی نوپرداز و نوپرست. وظیفه عالم، گفتن حق است، خواه حق با «کهنه» جور در آید و خواه با «نو». حق از آن کهنه هایی است که هر چه کهنه‌تر شود قیمتش بیشتر است! وظیفه عالم، حق گفتن است. نکبت دنیا و آخرت نصیب آن جامعه‌ای می شود که عالمانش و آگاهانش، به خاطر استقبال و ارادت مردم، شلوغی و رونق و گرمی بازار و مرید بازیشان چه به طرف کهنه و چه به طرف نو بروند، فرق نمی کند. نوپردازی به خاطر گرمی بازار همانقدر زشت است که کهنه گرایی. عالم باید چراغ روشنگر باشد، باید چهره حق را در پرتو علمش بشناسد و بشناساند. 📚بانکداری، ربا و قوانین مالی، ص ۱۵۸ ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti ༻
رمز و راز اسلحه : بر هم زدن نقشه حریف () مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند. پیامبر با مباهله، زمینه بحث منطقی را فراهم کرد. شیوه مبارزه با با مردمى كه نمىشود با# منطق با ايشان حرف زد و اسير يك سلسله تلقينات متكى بر احساسات گذشته هستند، بايد با روبرو شد. شيوه احساسى چيست؟ . اينها را به ميدان بيم و اميد بياور. اگر آنها دنبال مطلب را رها كردند كه هيچ؛ اما اگر با اين همه دنبال مطلب را رها نكردند آنها را به نفرين دعوت كن. ... اگر پيروانِ پروپاقرص اينكه و خدا متجسد شد و تبديل به گوشت شد (تعبير تبديل شدن به گوشت در متن عبارات امروزى مسيحيت هم وجود دارد) بر اين مطلب پافشارى كردند، بگو بسيار خوب، حالا كه كُميت شما در ميدان منطق و استدلال لنگ است، به ميدان دعا و نفرين درآييد. بياييد را كه دوست داريم كنيم. خودمان، پسرانمان، زنانمان، و كسانى كه ما هستند، جمع شويم و بگوييم بارالها، لعنت تو، دورى از رحمت تو، عذاب تو، بر آن گروهى باد كه در اين داستان راه دروغ مى‌روند. پيغمبر، آنها را به اين كار دعوت كرد و آنها هم، كه بيشتر بودند تا دنباله‌رو منطق، سنگر را خالى كردند و عقبنشينى كردند. گفتند: نه، ما جرأت نمى‌كنيم. اين بسيار مناسب بود، براى اينكه قبل از شروع اسلام آرام‌آرام در شبه جزيره شروع شده بود و پايگاه‌هاى كوچك مسيحى در اين طرف و آن طرف به وجود آمده بود و مسيحيت داشت مشركين را از شرك به يك نوع شرك سوق می‌داد. اسلام آمد تا اين مردم را به سوى واقعى دعوت كند، اما مسيحيت بر سر راهش قرار داشت. تبليغات مسيحى، گيرايى‌هاى خاصى دارد. بايد بر سر اين گيرايي‌ها ايستاد. اول با منطق، و اگر منطق كارگر نيفتاد با چنين تاكتيكى. به محض اينكه مسيحت در برابر چنين دعوتى عقب‌نشينى مى‌كرد، همان عقب‌نشينى افكار ديگران را براى توجه بيشتر به منطق اسلام آماده مى‌كرد. همينطور هم شد. گروه مبلّغان ورزيده مسيحيت كه به مدينه آمده بودند تا با پيامبر مباحثه كنند و او را در زمينه اعتقاد مذهبىِ صحيح در نظر ديگران محكوم كنند و گسترش اسلام را از طريق اين متزلزل كنند، در برابر چنين صحنه احساس‌انگيزى به ناچار عقبنشينى كرد. و اين عقب‌نشينى پيروزى بسيار ارزنده‌اى براى نهضت اسلام بود. شما دوستان در همين عصر خودمان ببينيد، چند درصد از مردم در بحث‌ها دنباله‌رو و منطقى هستند؟ به خصوص در زمينه مسائلى كه مى‌شود با الفاظ كمى به آن آب و رنگ داد و احساسات را برانگيخت، كُميت منطق واقعاً لنگ مى شود و حربه منطق واقعا از كار مى‌افتد… در اينگونه شرايط مگر مىشود با منطق سخن گفت؟ گوش كسى به منطق بدهكار نيست! فكرش براى تحليل آماده نيست. در اينجا جز استفاده از تاكتيك‌هاى تبليغى احساسى در مقابل آن تاكتيكهاى اغفالگرانه احساسى هيچ راه ديگرى وجود ندارد. پيغمبر در برابر رهبران مسيحيت بخشى از عربستانِ زمان خودش () در وضعى قرار مى‌گيرد كه هرچه با منطق با آنها روبرو مى‌شود، آنها بر احساسات مخالف انگشت مى‌گذارند و تحريك مى‌كنند. پيامبر بايد كارى مىكرد كه اينها در يك ميدان احساسى جا خالى كنند. پيامبر به فرمان خدا، باقاطعيت آنها را به ميدان لعن و لعنت دعوت مى كند: نفرين خدا بر آنها باد كه به راه دروغ مى روند! آنوقت اينها مى‌ترسند و جا خالى مى‌كنند. توجه داريد كه جا خالى كردن ناشى از ترس در چنين صحنه‌اى چه تأثيرى دارد. وضع حريف را بر هم مى‌زند. او را شكست مى‌دهد و زمينه را براى منطق آماده مى‌سازد. مكرر از من سؤال شده است كه مگر، پيغمبر اسلام و قرآن هم براى اثبات حق و باطل خواسته از دعا و نفرين استفاده كند؟ هرگز! شما ببينيد سابقه اين صحنه چيست. ببينيد قرآن و پيغمبر، اول با چه زبانى به ميدان آمده و پيامبر چرا و تحت تأثير چه شرايطى سراغ اين رفته است. در شرايطى كه حريف، يا يا ، زمينه‌هاى فكرى را براى كاربرد منطق از بين برده است. در چنين شرايطى شما چه توصيه‌اى مى فرماييد؟ ... مباهله براى اين نيست كه قرآن بخواهد حق و باطل را با دعا و نفرين اثبات و نفى كند . داستان مباهله براى آن است كه نقشه حريف را به هم بزند و استعدادهاى انسانى را از دام حريف برهاند و آزاد كند و به ميدان تأثير منطق بياورد و البته همين طور هم شد. منبع: ولایت رهبری روحانیت (1390) صص56-60 @Shahiddoctorbeheshti
تغییر روش مبارزه بعد از شهادت مسلم @Shahiddoctorbeheshti علیه السلام طبق نوشته از مکه حرکت کرد و در راه عده‌ی زیادی به پیوستند. ایشان آمد تا نزدیک خاک عراق. آنجا به حضرت خبر رسید که وضع نه آن است که مسلم برای شما نوشته بود. الان وضع دگرگون شده. مسلم کشته شده، هانی کشته شده، عبدالله بن یقطر که نامه حضرت را برای مسلم و مردم کوفه می‌برد کشته شد، اما با این اخبار وحشتناک متوقف نشد، فقط و روش عوض شد، چون وضع عوض شده بود. حضرت دستور داد مردمی که همراه او بودند همه جمع شوند، بعد به میان آنها آمد و نوشته‌ای را برای آنها خواند و بعد از حمد و ثنای خدا فرمود باخبر باشید اخبار وحشتناکی از کوفه می‌رسد، مسلم و هانی و عبدالله بن یقطر را کشته‌اند. مردم به ما کرده‌اند. من باید به این راه بروم تا کشته شوم، هر کس از شما تا این ساعت به امید مال و ثروت و به امید مقام و منصب با من آمده راهش را بگیرد و برود. بیشترِ کسانی که در میان راه به این کاروان ملحق شده بودند، رفتند. حسین بن علی ماند و آن عده از خُدامی که از مدینه با حضرت بیرون آمده بودند و چند نفر از یاران وسط راه. چون صحنه‌ی مبارزه عوض شد دیگر نباید افراد و در اردوی حسینی باقی بماند. چون روش مبارزه عوض شد باید مردان ، مردان باصفا که از چاه طبیعت به درآمده‌اند، پیرامون او بمانند: پاک و صافی شو و از چاه طبیعت به در آی که صفایی ندهد آب تراب آلوده باید مردمی پاک و منزه و توانا و نیرومند در این راه بیایند که به هدف مبارزه‌ی کربلا داشته و آماده‌ی و جانبازی باشند. منبع: ؛ (1391) صص19-20 @Shahiddoctorbeheshti
؛ ترسیم صحنه جنگ حق و باطل هدف اباعبدالله چیست؟ آیا در دست گرفتن حکومت است؟ آیا اباعبدالله می‌خواهد بر بلاد مسلمانان به خصوص و حکومت کند؟ نه ، هدف است. باید حق از باطل شناخته شود و را در افقی روشن‌تر به مردم نشان دهد. خواه به حکومت برسد یا نرسد. اگر توانست حکومت را در دست بگیرد که چه بهتر، قدرت حکومت را در راهی که خدا می‌پسندد به کار می‌اندازد؛ اما اگر نتوانست حکومت را به دست آورد باز هم مقصود تأمین شده است. صحنه‌ای در کربلا پیش می‌آید که تاریخ آن را برای همیشه با کلمات و سطرهای درخشنده ثبت و ضبط می‌کند و جهاد مسلمین تا ابد نمونه عالی معرفی می‌شود. به‌به چه هدفی. عالی و در عین حال روشن و مشخص و قاطع. منبع: ؛ (1391) ص 17 @Shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️تسلیم محیط فاسد نشو ! 🎙سخنرانی شهید بهشتی پیرامون فضا و محیط فاسد در جامعه ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
نظر در مورد آرمان مرحوم 1- براى همه ما جاى تأسف بسيار است كه جاى عالم جليل و و معلم و مربى و پيشگام را در جلسه امروز، در جمعمان خالى بيابيم. شك نيست كه آيت الله در مسلمان ايران، زنده و زنده ياد و زنده نام است و هر انسان مؤمن به خدا و معاد، چه براى خودش و چه براى دوستانش، مرگ، جز نوعى از جدايى از محيطى و پيوستن به محيطى ديگر، جز انتقال، معنايى ندارد و اين از اساسى‌ترين ويژگىهاى مكتبهاى الهى است كه به بودن انسان معتقد است. ... ولى ترديدى نيست كه از دست دادن چنين ، ضايعهاى بزرگ براى ماست و با فقدان او خلأيى به وجود آمده كه پر شدنش ميسر نيست مگر به پا گرفتن چهره و چهره‌هايى كه همچنان بتوانند اينگونه نقشهاى پيشتاز، مترقى، الهى و سازنده را بر عهده بگيرند و تاريخ به ما نشان داده است كه اين چهره‌ها، خلق_الساعه به وجود نمىآيند. ما به عنوان دوستان قديم و همگامان و همراهان او در اين راه و به عنوان نمايندگان و به عنوان ، ياد اين عالم بزرگ را گرامى مى‌داريم. منبع: صورت مشروح مذاكرات قانون اساسی، ج1، جلسه پانزدهم (21 شهریور 1358)، ص 369 2- امروز مصادف است با چهلمين روز فقدان عالم بزرگ و مجاهد سختكوش و نستوه و مجلس خبرگان مرحوم آيت الله طالقاني طاب ثراه. ... در آغاز اين جلسه هم ياد اين برادر بزرگ و عزيز را گراميميداريم و از همه ملت و همه دوستان مرحوم آيت الله طالقاني و به خصوص از و آگاه و مبارز ميخواهيم در اين لحظه حساس تاريخي به نقشه شومي كه اروپايي و آمريكايي و اسرائيلي براي جنگ اعصاب، ، مشكلتراشي، آتش‌افروزي و توطئه در گوشه و كنار كشور طرح كرده و اجرايش را آغاز كردهاند، اين قشرها و همه قشرهاي ديگر همچنان با هم، همفكر و همپيمان و همراه باشند و منتظر آن ننشينيم كه حتماً يك وحدت شكل يافته و سازمان يافته به داد اين ما برسد. ما در طول انقلاب بدون اينكه تشكيلاتي داشته باشيم وحدت داشتيم، همرزمي داشتيم. طول ميكشد، مراحلي را بايد پشت سر بگذاردكه ان‌شاءالله به وحدت تشكيلاتي هم خواهيم رسيد و با اخلاص در نيت و با اخلاص در عمل و فائق آمدن بر هرگونه خودخواهي و خودمحوري و خودپرستي بر همه مشكلاتي كه تاكنون مانع شده است ما يك نوع وحدت تشكيلاتي بزرگ داشته باشيم پيروز خواهيم شد ولي تا رسيدن به آن روز آيا راهي جز حفظ همان پيوند و همان كه بر گرد محور و است، راهي ديگر داريم؟ هرگز نه. اين رهنمود رهبر انقلاب و حضرت آيت‌الله العظمي خميني و نيز عشق و آرمان مرحوم آيت الله طالقاني بود و همه هم يك چنين عشق و آرماني داشتهاند و دارند ... منبع: ، ج2، جلسه چهل و هشتم (26 مهر 1358)، ص 1295 @Shahiddoctorbeheshti
حق تردید در درستی عالمان از آنجا كه توده‌ها معمولاً قابل اغفالند در همين دنياي پيشرفتة امروز كه مي گوييم دنياي پيشرفته، پيشرفتة داراي فرهنگ وسيع، باز هم توده‌ها قابل اغفالند. يك مشت (تعدادي) دگم در اسلام معين شده كه تا آنجا كه ميسر است ، نَه صددرصد ، از اين اغفال جلوگيري شود. يكي از آن ها اين است : به توده‌ها گفته مي شود شما يك مشت عقل و چشم و گوش منفصل داريد به نام طبقه آگاه‌تر، علما ، اگر چيزهايي را خودتان نمي‌توانيد مستقيماً درك كنيد، آنها به جاي شما بايد بروند، بفهمند، درك كنند و به شما بگويند. اما آمده روي اين علما و طبقه آگاهتري كه مي‌تواند چشم و گوش و فكر و عقل منفصل توده باشد ، آنقدر متّه به خشخاش گذاشته است كه كدام طبقه؟ هر كس تيتر پروفسوريش با چند تا دكتر پروفسور ، دكتر ، دكتر ، دكتر كي ... يا اين كه هر كس حضرت آيت الله العظمي يا معظم يا چند تا لقب ديگر دنبالش مي آيد؟ نه، اين ها نيست. در اسلام باز روي اينجا قيد شده است. ... عالمي كه علم را وسيله كسب روزي و مال يا كسب جاه و مقام قرار ندهد ... وقتي با عالمي معاشرت و زندگي مي كنيم، ديديم علمش وسيله زندگي او يا وسيلة جاه اوست ، آنجاست كه حق داريم نسبت به امانت و درستي او ترديد كنيم. شهیدبهشتی، اتحاديه انجمن هاي اسلامي دانشجويان در اروپا صص137-138
ما راست قامتان جاودانه تاریخ خواهیم ماند ۱۰ اردیبهشت ۱۳۵۹ سخنرانی در مسجد ابوالفضل (خیابان ستارخان) انقلاب با چهره ها و دلهای افسرده تضمین شدنی نیست. انقلاب با دلهای پرشور و چهره های شاداب تضمین می شود (تکبیر حضار) ... هیچکس مرا در این دوره نشیب و فراز انقلاب در سخت ترین مواقع، نتوانسته است با قیافه افسرده ببیند. چرا افسرده باشیم؟ ما که به دنبال إحدی الحُسنَیَینیم (یا شهادت یا پیروزی) دیگر چرا افسردگی؟ افسرده نباشید چهره ها شاداب باشد نشاط داشته باشید آن وقت شعارتان همین است که آمریکا و مزدورانش هیچ غلطی نمی توانند بکنند. (تکبیر حضار) ما در زیر بار سختیها و مشکلات و دشواریها قد خم نمی کنیم. ما . تنها موقعی سرپا نیستیم که یا کشته شویم و یا زخم بخوریم و بر خاک بیفتیم و الّا هیچ قدرتی نمی تواند پشت ما را خم بکند (تکبیر حضار) منبع: جاودانه تاریخ؛ گفتارها 3؛ (1390) صص32-33 @shahiddoctorbeheshti
نعمتی با عنوان امام و ولایت فقیه انقلاب به ما نشان داد كه مسألۀ و مسألۀ چقدر مهم است. نشان داد وقتي جامعه يك پيدا مي‌كند، يك امام پيدا مي‌كند و در پي آن حركت مي‌كند، چه سعادتي دارد. نعمت امام چه نعمت بزرگي است و جامعه بايد هميشه در راهي برود كه امام ها در آن ساخته شوند. همۀ شما ياد گرفتيد كه يك نقطۀ مركزي براي سعادت جامعه وجود دارد و آن امامت و امام است. و اين نقطۀ مركزي، هميشه بايد پرتوان‌ترين و پاك‌ترين و صادق‌ترين و اصيل‌ترين و خداپرست‌ترين و باتقواترين نقطه باشد. اين ها را همه در طي انقلاب ياد گرفتيم. منبع: (سخنرانی تشکل، پاسدار مکتب) (1390)، ص219 @shahiddoctorbeheshti
photo1752634631.jpg
64.4K
به مناسبت آغاز امامت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف ) منبع : کتاب حزب جمهوری اسلامی گفتار ها ، گفتگو ها ، نوشتار ها صفحه ۲۲۵ @shahiddoctorbeheshti
چرا تقليد مي كنيم؟ ، يعني رأي و فتواي مجتهد و عمل به آن. مي دانيم كه اصولا طرفدار و است و با تسليم بي‌دليل در برابر نظر اين و آن، روية نياكان، سنتهاي عرفي، قدرتها و متنفذان جامعه به شدت مبارزه مي كند. ريشة اين مخالفت دو چيز است: اول اين كه از كجا معلوم كه اين آرا و سنتها حقيقت داشته باشد و نوعي و نباشد . دوم اين كه ممكن است اين آرا و دستورها از روي و براي حفظ يا طبقاتي صادر شده باشد. بنابراين پذيرفتن آن، تن دادن به و است و اسلام هم با خرافه‌پرستي و با بردگي و تن به ظلم دادن مخالف است. در برابر، هر جا پذيرش و قبول نظر ديگري تصويب شده، بايد صاحب آن نظر داراي دو شرط اساسي باشد: 1- و آگاهي كافي در زمينة دست يافتن به آن رأي و نظر 2- و صداقت و دوري از هوسهاي شخصي زيرا اطمينان حاصل شود به اين كه اين رأي بر محور و است، نه براساس و سودجويي يا و خلاف‌گويي. اگر اين دو شرط حاصل شود، پيروي از نظر ديگري امري است، چون كسي كه خود صاحب‌نظر نيست ناگزير بايد در يك حادثه راه را بشناسد تا بر طبق آن عمل كند و استفاده از نظر ، چارة منحصر به فرد اوست. و دیگران؛ شناخت اسلام (چ دوم: 1390)، صص 420-421 @shahiddoctorbeheshti
هدایت شده از موسسه اندیشه بهشتی
♦️آینده ما در گرو رفتار الان ماست اگر می خواهی بدانی فردا چه داری، بنگر امروز چه می کنی. اگر از من می پرسی که به تو بگویم فردا چه داری، پاسخم این است که دقت کن ببین امروز چه کار می کنی. آنچه خودمان همه با هم، ملت و دولت باید انجام بدهیم را انجام دهیم و آن وقت از آن انتظار بازدهی داشته باشیم. اگر تردیدی در برنامه ریزی و انتخاب جهت است، در اینجا قاطعانه عرض می کنم که در برنامه ریزی و انتخاب جهت، نقص مزاحمی دیده نمی شود. ولی اگر مشکل ناشی از این است که کار به اندازه ی کافی انجام نمی گیرد، در اینجا تأكیدم بر این است که تلاش کنیم بی امان کار بکنیم. آن هم کار هماهنگ و به خصوص بی امان، و کسانی را که عامل تخریب و تضعیف و چوب لای چرخ گذاشتن و کند کردن هستند را از سر راهمان برداریم. 📚اقتصاد تعاونی، ص37 ﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋﹋ ❞موسسه مطالعات اسلامی و علوم انسانی اندیشه بهشتی❝ ༺ @AndisheBeheshti
📌 | از دانش آموزان انسان های قالبی و ابزاری نسازیم... 🔸اى معلم با ايمان آگاه و آزاد! به عنوان يك دوست و همفكر و همراهت خواهش مى‏‌كنم، شما را به خدا در اين كلاس‌ها يك مشت انسان‏‌نماىِ قالبىِ خاك بر سر نسازيد. ، نه يك مشت انسان‌‏نماى قالبى ابزارى!. 📚 نقش آزادی در تربیت کودکان. ص۱۵۹ @shahiddoctorbeheshti
تعبد یا تعقل؟ پیروی بی چون و چرا از وحی؟ آن تعبدي كه آن قدر به آن مي‌تازند و گاهي در زمان ما به عنوان تلقي مي‌شود، نمي‌فهمم يعني چه. اين نيست در حقيقت. اين تعبد نسبت به فرمان است. نسبت به فرمان خود من است. من اگر چنين تعبد مي‌كنم، اگر آنچه را كه پيغمبر مي‌گويد تا بشنوم، چرا نشنوم؟ چون دارم فرمان خرَد خودم را مي‌شنوم. اگر به من گفتند يك سرچشمة آگاهي ديگر هست، بايد سراغش بروم. نمي توانم نسبت به آن بي‌تفاوت باشم. اگر رفتم و او را به حق يافتم و فهميدم سرچشمة آگاهي است، مسلّم است كه از او پيروي مي كنم و اين پيروي را با فرمان چه كسي انجام مي‌دهم؟ با ، با زور، يا با فرمان عقل؟ پس اين پيروي بي چون و چرا از وحي كه اسمش را مي‌گذاريم تعبد و با برچسب تعبد آن را تنزّل مي‌دهيم و قيمتش را پايين مي‌آوريم، جفاست. بايد گفت پيروي بي چون و چرا از وحي به فرمان عقل؛ به فرمان همان خردي كه مي‌گويد از فرآورده‌هاي حس و تجربه و انديشه در شناختن راه زندگي استفاده كن. ، ، ص 130 @shahiddoctorbeheshti