eitaa logo
شهیده فائزه‌رحیمی (دِلانه)
1.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
496 ویدیو
1 فایل
در هیاهوی دنیــا اینجا کُنج دنجی باشد برای تمامی دلتنگی هایم 💔 . . یک کانال دِلی برای جا ماندگان راه فائزه.... . کپی تمامی مطالب کانال آزاد🌹 . . حرفاتون رو می‌شنوم🙂👇 https://daigo.ir/secret/51603325254
مشاهده در ایتا
دانلود
"التماس دعا" هر مادری عادت دارد که برای فرزندانش در شرایط مختلف دعا کند عموما من هم برای نجمه و دیگر فرزندانم خیلی دعا می‌کردم. مثلا دعا می‌کردم شغل پیدا کنند یا اینکه ازدواج خوبی داشته باشند نجمه با شنیدن این دعاها همیشه می‌گفت : مامان لازم نیست برای چیزهای مادی و زودگذر دعا کنی، دعا کن که عاقبت بخیر بشیم. برای بچه هات دعا کن که هم توی این دنیا و هم توی اون دنیا عاقبت بخیر بشن. ✍به نقل از مادر شهیده @shahideh_faezeh_rahimii
یکی چیزی هایی که همیشه نسبت به آن دقت قرائت سوره کهف در جمعه بود یکبار با نجمه در شب جمعه به مسجد رفتیم تا وارد به دنبال گشت قرآن را که آورد را باز کرد و شروع به خواندن کرد بعد به من : سوره کهف خوبه اگه بتونی شب های جمعه بخونی تو یکی از دفترچه ها متوجه شدیم که نجمه برنامه ریزی های عبادی را لیست کرده و در بین آنها نوشته: "شب های قرائت سوره کهف برای شهادت" @shahideh_faezeh_rahimii
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
24 فروردین 1387 حسینیه سید الشهدا شیراز در حالی‌ که عده ی زیادی در حال عزاداری بودند اعضاء گروهک تندر بمبی در انتهای حسینیه منفجر کردند به مناسبت سالروز شهادت و @shahideh_faezeh_rahimii
آخرین باری که دیدمش، جلسه داشتیم. نجمه آخر حسینیه سرجای همیشگی خودش، کنار دیوار، تکیه داده بود . سلام و احوال پرسی کردم. او فقط به همین سلام و احوال پرسی اکتفا کرد. خیلی آرام شده بود. قبلا شور و حال بیشتری داشت. اما این اواخر بیشتر تو خودش بود همیشه لبخند می زد به علت خوش برخوردی اش و اخلاق خوشش زبانزد همه بود. ساعت نزدیک 9 شب شد حسینیه دَم نماهنگ بی تو ای صاحب زمان رو زمزمه می‌کرد نجمه هم به عنوان خادم آخر حسینه ایستاده بود آرام آرام سینه میزد و زمزمه می‌کرد: بی تو ای صاحب الزمان بی قرارم هر زمان... که ناگهان... صدای مهیبی آمد و انفجار رخ داد... به سمت مجروحین که دویدیم نجمه روی زمین افتاده بود و مجروح شده بود وقتی آقای دکتر بالای سرش آمد نجمه خم شد و چادرش را کامل روی خودش کشید روی چادرش و نامحرم خیلی حساس بود 🥲 به‌نقل‌از‌دوست‌شهیده @shahideh_faezeh_rahimii
حجابش مثال زدنی بود. همواره چادر را حریم و ماوای خود می دانست تا آنجا که در شب بمب گذاری بعد از خوردن ترکش به سرش و در حالیکه دیگر رمقی نداشت و به زمین افتاده بود، دکتر بالای سرش می رود و اینگونه آن پزشک نقل می کند که: «بالای سرش رفتم در حالیکه این شهیده رمقی نداشت همین که متوجه نامحرم شد چادرش را دور خود جمع کرد وروی صورتش کشید @shahideh_faezeh_rahimii
همیشه نماز شب می خواند. هیچ وقت نه خودش غیبت می کرد و نه کسی در حضور او غیبت می کرد. همه می دانستند که خیلی از این کار بدش می آید. به درس خیلی اهمیت می داد. مهربان بود. تا جایی که بعضی وقت ها در خانه می نشست و برای آن هایی که مومن نیستند دعا و گریه می کرد. از خدا می خواست که هدایت شوند! ** مسئول بیدار باش اعضای خانواده برای نماز صبح بود. ابتدای اذان یکی یکی همه را صدا می زد. می گفت: «نماز، اول وقتش خوب است، بلند شوید.» عادت کرده بودیم که بین الطلوعین نجمه را در سجده ببینیم. @shahideh_faezeh_rahimii
یکی از ویژگی های جالب نجمه این بود که اصلا دغدغه مادی نداشت و تنها فکر او این بود که برای سفرهای زیارتی اش پول جور کند گاهی اوقات لازم میشد که وام بگیرد، به یاد دارم در پرداخت وام ها خیلی دقت داشت. در عین حال سعی و هم و غم او این بود که اول قسط ها را صاف کند زمانی که هنوز قسط هارا پرداخت نکره بود. نسبت به خرید چیزهای دیگر اقدامی نمی‌کرد و دائما میگفت اقساط واجب تر هستند می‌دانست که پرداخت اقساط وظیفه اوست و باید تلاش کند این امانت را به خوبی و به موقع بازگرداند. به‌نقل‌از‌خواهرشهیده @shahideh_faezeh_rahimii
تقریبا تمام فامیل میدانستند که نجمه از غیبت کردن متنفر است برای همین جلوی نجمه جرئت غیبت کردن نداشتند حتی در این زمینه هم برگه ای با عنوان (غیبت ممنوع) در پذیراییِ منزلمان چسبانده بود. @shahideh_faezeh_rahimii
هیچوقت بدون چادر ندیدمش حتی وقتی در اعتکاف حضور داشتیم هم با چادر بود یادمه پایین چادرش رو به هم دوخته بود تا بتونه کنترل راحت تری روی چادرش داشته باشه. راوی‌دوست‌شهیده @shahideh_faezeh_rahimii
قرائت قرآن آن هم با معنی و با دقت، یکی از مهم ترین کارهایی بود که خودش رویش مُسِر بود و انجام می‌داد. و گاهی به دیگران هم سفارش می‌کرد که این کار را انجام دهند. می گفت هر مسلمان باید سالانه دو سه بار قرآن را با معنی ختم کند🙂🌱 @shahideh_faezeh_rahimii
روزهای پنجشنبه روز زیارتی اموات است من و نجمه عموما پنجشنبه ها باهم به دارالرحمه می‌رفتیم حال و هوایش آن جا طور دیگری بود و سعی می‌کرد توی خودش باشد و کمتر با هم حرف بزنیم من هم حال او را درک می‌کردم و اصراری به صحبت نداشتم به سر مزار شهدا می‌رفت و با آن ها صحبت می‌کرد شهدا را خیلی دوست داشت و پناهگاهش رفتن به مزار شهدا شده بود. راوی‌خواهر‌شهید @shahideh_faezeh_rahimii
از نامحرم فراری بود یادم است همیشه اگر داخل اتوبوس میخاستیم بنشینیم نجمه روی صندلی‌ای می‌نشست که پشت به واگن مردها بود هم میخاست نامحرم او را نبیند هم خودش چشمش به نامحرم نیفتد این نبود که نجمه خیلی خشک و بدخلق باشد نه..اتفاقا در عین حال توی اتوبوس تا رسیدن به مقصد با هم خوش و بش میکردیم و ریز ریز می‌خندیدیم. ✍به نقل از دوست شهیده @shahideh_faezeh_rahimii