شهید انسان ساز
بعضی از دوستان حاج منصور می گویند شباهت عجیبی بین رفتارهای حاج منصور و شهید چمران است.
امامخمینی «رحمة الله علیه» در پیام تسلیت شهید چمران، شهادت این مرد بی نظیر را این گونه توصیف می کنند «شهادت انسان سازِ»
در مقامی نیستم که بخواهم این مرد بزرگ را توصیف کنم، اما آنچه دیدم و شنیدم این بود که حاج منصور در زمان حیاتش یک «انسان شهید ساز» بود و بعد از شهادت هم یک «شهید انسان ساز!»
به نظرم آمد حاج منصور اگر می خواست همان سال ۶۲، در عملیات خیبر به مقام شهادت رسیده بود، اما خود خواست که این ده سال را بماند و جوانان را تربیت کند.
حاج منصور هنگام شهادت ۳۱ سال بیشتر نداشت اما چهره اش، رفتارش، خلق و خویش او را ده ها سال بزرگتر نشان می داد. بگذارید این مقدمه کوتاه را این گونه تمام کنم:
مقام معظم رهبری جمله زیبایی دارند به این مضمون که «انتظار من از جوانان در یک جمله خلاصه می شود: تحصیل، تهذیب و ورزش!»
برادر حاج منصور می گفت من هر وقت این جمله را می خوانم یا به یادم می آید، بلافاصله مصداق عینی آن را حاج منصور می بینم:
تحصیل؛ کارشناس ارشد مدیریت دفاعی از دانشکده فرماندهی و ستاد.
تهذیب؛ مصداق کامل یک انسان خود ساخته. تمام خلایق را بهتر از خود می دانست. جوان ها وقتی با حاجی دست می دادند، مواظب بودند که حاجی دست آنها را نبوسد!
ورزش؛ قبل از جنگ کاپیتان تیم جوانان برق شیراز بود، در طول جنگ هم بدن ورزیده و قوی داشت، با اینکه یک پا بیشتر نداشت، بیش از افراد سالم فعالیت می کرد.
#آرزوی_فرمانده
#شهید_حاج_منصور_خادم_صادق
هدایت شده از کنگره ملی پانزده هزار شهید استان فارس
20.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴دومین کنگره ملی شهدای استان فارس
📌آبان ماه ۱۴۰۳
«با ندای فارس در قله افتخار و شهادت»
#کنگره_شهدای_فارس
🇮🇷 کنگره امیران ، سرداران و پانزده هزار شهید ولایتمدار استان فارس
✅ "ما را در پیام رسان های ایرانی دنبال کنید"
⭕ ایتا:
https://eitaa.com/kshohadayefars
⭕ روبیکا:
https://rubika.ir/kshohadayeffars
⭕ سروش:
https://splus.ir/kshohadayefars
⭕ بله:
https://ble.ir/kshohadayefars
هدایت شده از شهید حاج حسن حق نگهدار ❤️
شهید حق نگهدار درسال ۱۳۳۶ در شهر مقدس شیراز متولد شدند.
حاج حسن، خالصانه به مولا و مقتدای خویش، آقا اباعبدالله الحسین (علیه السلام) عشق میورزید.
وی فردی لایق و كارآمد و فعال بود كه علیرغم تمام مشكلاتی كه در حیطه مسئولیت با آن درگیر بود، لحظهای گُلِ خنده از لبانش جدا نمیشد و با همین شوخ طبعی و اخلاق نیكو به نیروهای خستگی ناپذیر تحت امر خود ، روحیه میداد.
..........
برای شنیدن گوشه ای از رشادت های این سردار بزرگ و شاد شدن دلهاتون به کانال شهید حق نگهدار سر بزنید مطمئنم که ماندگار میشوید.☺️
به دوستانتون هم این کانال رو پیشنهاد کنید.👇👇👇👇
#شهید_حسن_حق_نگهدار
https://eitaa.com/joinchat/2222916297C8ced2a7ea4
تو کنارم باشی....
من عمیق تر نفس میکشم،
تـو کنارم باشی
حال من خوب است.
#منصوردلها❤️
هدایت شده از شهید حاج حسن حق نگهدار ❤️
برگی از خاطرات شهید حسن حق نگهدار :
داستان مجروحیتش را این گونه برایم تعریف میکرد: «بعد از اینکه چند ترکش پیدرپی بر تنم نشست، داشتم کمکم از حال میرفتم که شنیدم اطرافیان میگویند: «این شهید شدنیه، نمیشه براش کاری کرد.» به آسمان خیره شدم. دیگر نه چیزی میشنیدم و نه دردی حس میکردم. فقط احساس سبکی و پرواز داشتم. احساس میکردم از زمین جدا میشوم و بالا و بالاتر میروم. جنازه خودم را در میان رملها، روی زمین میدیدم. ناگهان محمد رسول را دیدم (پسر بزرگ شهید) آستین لباسم را گرفته بود و مرا به پایین می کشید. میگفت: بابا نرو، برگرد. ناگهان از آسمان سقوط کردم و محکم به زمین خوردم. درد با تمام وجود به بدن خستهام حمله کرد. حس کردم دستان گرم و کوچکی مرا به طرف برانکاردی که کنارم افتاده بود میکشد. آن پسر نوجوان به تنهایی و به سختی بدن مرا میکشید و از مهلکه دور می کرد.من دیگر چیزی نفهمیدم.»
تلویزیون اسامی شهدایی که فردا در شهر تشییع میشدند را همراه با عکسهایشان نشان میداد. ناگهان نگاه حسن، روی تصویر یکی از شهدا خیره ماند. نوجوانی 15 یا 16 ساله. اسمش حبیباله حسن زاده بود. اشک در چشمان حسن حلقه زد و گفت:«چه حلال زاده، خودشه، همونی که جون منو نجات داد.»
آدرس خانه آن شهید را پیدا کرد و تا وقتی که زنده بود مرتب به خانواده آنها سرکشی میکرد.
راوی :همسر شهید
#شهید_حسن_حق_نگهدار ❤️
https://eitaa.com/joinchat/2222916297C8ced2a7ea4