﷽
| زندگی عبادت است.
پزشک عراقی چند باری آمد و رفت اما نماز مرتضی هنوز تمام نشده بود...🤲✨
عجیب بود!
جوان تازه اسیر شده آن هم وسط جنگی که دو قدم بیشتر با مرگ فاصله نداشت جوری نماز میخواند که انگار جز او و خدایش هیچ چیز در این عالم وجود ندارد❗️
اما ماجرا فقط این نبود.
مرد عراقی پزشک بود و میدانست پای تازه تیر خورده آنقدر درد دارد که صدای صبورترین انسان ها را هم دربیاورد💔
#آرمان_ما
#شهید_مرتضی_خانجانی
⊰❀⊱ #تنهاکانالشهدایِکربلایِ۴
#شهدایغواص🌊🥽
…❀
﷽
| معمولی باشیم...
آدم ها به دنیا نمیآیند که بمیرند!
آدم ها حتی به دنیا نمیآیند که فقط زندگی کنند و صبح را به شب برسانند!
می آیند که تغییر ایجاد کنند ، رشد کنند و رشد بدهند، ساخته بشوند و بسازند...
اصلا انسان بودن به همین است...
شبیه درخت بودن، سنگ بودن، چوب بودن و... که هر کدام اینچنین بودنشان نامشان را میسازد.
شهدا به سادگی فقط انسان بودن.
دقیق که بشویم آنها خاص و عجیب نیستند، ما هستیم که عجیب و غریب زندگی میکنیم!
#آرمان_ما
#شهادت #شهید
﷽
| هنیئا لک یا هنیه...
اسماعیل هنیه وسط اردوگاه آوارگان فلسطینی به دنیا آمد و از همان کودکی با فقر و جنگ آشنا شد😢
سختی ها اما قدشان به قامت بلند اسماعیلی که قرار بود نقشی تمدنی در این عالم ایفا کنند نبود...🌱✨
اسماعیل ذخیره خدا بود تا در این دوران به جهان بیاید و از همان جوانی تا این روزها که شصت و چند ساله شده بود برای آزادی فلسطین بجنگد و راه فتح نهایی را بگشاید و پایانش را به دست ما بسپارد🕊🍃
آزادی فلسطین برای هنیه صرفا یک هدف ملی و وطن پرستانه نبود، این را از سرمایه ها و دارایی هایی که در راه این آرمان داده است باید فهمید❗️
آرمان هنیه آنقدر بزرگ بود که به راحتی بچه ها، عزیزان، مال، ابرو و جانش را برایش خرج کند...❤️🩹
اطمینان و آرامش و شجاعتی که از هنیه میدیدیم همه حاکی از یک جمله بود: اسماعیل بنده خدا بود و برای خدا زندگی میکرد و میجنگید.
او تمام دارایی ها و حتی جانش را امانتی بیش نمیدانست که باید خرج آنجا که او میخواهد بشود.
خبر شهادت میهمان عزیزانمان اگرچه برای ما سخت است اما برای هنیه خوشحالیم💫
چرا که به قول امام خامنهای:
"شهید هنیه سالها جان گرامیاش را در میدان مبارزهئی شرافتمندانه بر سردست گرفته و آمادهی شهادت بود"
#آرمان_ما
#شهید_اسماعیل_هنیه
.
| السلام علیک یا سیدة الزینب✨
خواستیم بگوییم دیدیم انگار نمیشود!
چه بگوییم و آن هم از کدامتان؟!
از حججی بگوییم و شجاعتش✌️
یا عباس دانشگر و جوان مومن انقلابی بودنش🌱
شاید هم باید سراغ مسجد امام علی علیه السلام را بگیریم و وسط نوجوانان مصطفی صدر زاده و سجاد عفتی را پیدا کنیم🥲
انگار باید «یادت باشه» بخوانیم و از سبک زندگی بگوییم که شهره شهر میشود و آقایمان از آن مثال میآورند🌹
«کامل بخوانید»
#آرمان_ما
#شهدای_مدافع_حرم
﷽
| داستان حبیب ها
حبیب به همان اندازه که پیر بود دلش جوان بود...🌿
میگویند در آن شب سحر انگیز عاشورا حبیب صدای زینب کبری را میشنود که خواهرانه میپرسد:
«به اصحابت اطمینان داری برادر؟»
حبیب است دیگر؛ همین جمله کافیست که برای آرام شدن قلب دختر امیر المؤمنین هم که شده همه اصحاب را بسیج کند و فریاد وفاداری بلند کند...
آن شب گذشت و صبحش هم؛ عصر شد که ای کاش نمیشد...❤️🩹
«کامل بخوانید»
#آرمان_ما
#شهید_مصطفی_خوشمحمدی
﷽
| قطبنمای زندگی
همان روزها که جنگ ایران و عراق شروع شده بود سجاد به دنیا آمد؛ کم سن و سال تر از آن بود که بتواند در جهاد دفاع مقدس شرکت کند...❤️🩹
سجاد را برای میدان دیگری میخواستند!
سالها گذشت و زور زندگی به آرمان های سجاد نرسید و روزمرگی نتوانست دنیایش را تبدیل به یک تکرار بیمعنا کند🌱
سجاد حالا مرد بزرگی بود با دنیایی که در چشمش خیلی کوچک بود.
اما او خوب میدانست از همین «خیلی کوچک» چگونه پلی بسازد برای انجام وظیفه🕊
«کامل بخوانید»
#آرمان_ما
#شهید_سجاد_باوی