🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊
#امیر_سرلشگر
#خلبان_شهید
#محمد_زارع_نعمتی
#قسمت_آخر
روایت #شهید_لشکری از #شهید_محمد_زارع_نعمتی
امیر سرلشکر خلبان #شهید_حسین_لشکری خلبان آزاده جنگ تحمیلی و دفاع مقدس در خاطرات خود به #شهید_محمد_زارع_نعمتی اشاره میکند و میگوید:
در اوایل جنگ بود که در مأموریتی، قسمت انتهایی هواپیمایم، مورد اصابت موشک قرار گرفت و کنترل هواپیما از دستم خارج و موتور هواپیما خاموش شد! من احساس کردم که دارم #شهید میشوم و #شهادتین خود را گفتم و دستگیره پرش را کشیدم و بیرون پریدم و دیگر متوجه چیزی نشدم.
چند ثانیه بعد، با سرعت وحشتناکی به زمین خوردم و از شدت ضربه، جلوی چشمهایم را خون گرفت، به طوری که بیشتر از پنج متر را نمیتوانستم ببینم! کمکم حالم بهتر شد و حس کردم در دهمتری من، عدهای مرا در محاصره گرفتهاند! دستهایم را به علامت تسلیم بالا بردم و اسیر شدم.
در میان نیروهای محاصرهکننده، یک افسر هم بود که جلو آمد و چتر و لباس فشاری را از تنم باز کرد، بعد دستها و چشمهایم را بستند و مرا سوار ماشین کردند و به جایی بردند که احتمالا مقرشان بود.
لب پایینم پاره شده و پوست گردنم سوخته بود! بدنم داشت کمکم سِر میشد و بیش از پیش احساس درد میکردم و تعادلم را از دست میدادم.
در آنجا یکی از افسران ارشدشان آمد و به روی من آب دهان انداخت! در همان لحظه، دردم بسیار شدید شد و بیهوش شدم! بعد که به هوش آمدم، دیدم در بیمارستان هستم.
بعدا فهمیدم که بیمارستان «الرشید بغداد» است. وقتی به هوش آمدم، دکتر سرهنگی که پزشک معالج من بود، بالای سرم آمد. بعد یک افسر امنیتی عراق آمد و کارتِ خلبان #زارع_نعمتی را که اسیر شده بود به من نشان داد تا او را شناسایی کنم.
من ایشان را قبلا در پایگاه دیده بودم و گفتم: این کارت خلبان #زارع_نعمتی است. آن افسر اطلاعاتی هم دیگر حرفی نزد و رفت.
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🥀🕊🌹http://eitaa.com/shohadayegharibghazvin
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴
#خاطره_آخرین_پرواز
#سرلشگر_خلبان
#شهید_حسین_لشگری
#قسمت_دوم
هر اندازه گرمای شهریور فزونی می یافت، فضای ابرهای تیره که بر مرزهای ایران و عراق سایه افکنده بود، بیشتر رو به تیرگی می رفت.
تا اینکه صدام معدوم در روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ طی نطقی در مجلس عراق، قرارداد سال ۱۹۷۵ الجزایر بین دو کشور را به طور یک جانبه لغو کرد.
او متن قرارداد مزبور را در برابر دوربین تلویزیون پاره و هشدار داد که ایران حق کشتیرانی در اروند را ندارد و عراق حاکمیت نظامی خود را بر این آبراه اعمال خواهد کرد.
در پی سخنان صدام ، ارتش عراق در مناطق مهران و قصر شیرین و همچنین پاسگاه های برزگان، سوبله، صفریه، رشیدیه، طاووسیه، دو برج و فکه عملیات 'تجاوز کارانه انجام داد که با واکنش سریع و به موقع خلبانان جان برکف پایگاه هوایی دزفول مواجه شد. هواپیماهای جنگنده و بمب افکن ارتش جمهوری اسلامی ایران با حمله به مواضع نیروهای متجاوز بعثی تا اندازه ای مانع پیشروی آنها شدند.
#شهید_لشکری درهمان روز به فرماندهی پایگاه اعلام آمادگی کرد تا در عملیات هوایی علیه متجاوزان بعثی وارد عمل شود.
آنگاه #حسین صبح پنجشنبه برای آخرین بار از دزفول با هسمرش تماس گرفت تا حال علی را جویا شود و با او خداحافظی کند.
هنگام این گفت و گوی تلفنی، اشک سراسر وجود همسر جوان را فراگرفت، و دست علی اکبر چهار ماهه را در درست گرفت و او را نوازش داد. آشوب و دلهره نسبت به سرنوشت همسرش او را به شدت نگران کرده بود. هرچه از او خواهش کرد تا با آمدن او به دزفول موافقت کند، اما او نپذیرفت که همسر به دزفول برود.
آن شب کلافه بود و دلشوره داشت و به همین دلیل چشمان او به خواب نمی رفتند.
#ادامه_دارد ...
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴