ایـن ها فقط
#استخـــوان نیستنـد
ایـن ها هویــــت مـن
و تــــــوست..
تـاریـخ پـر افتخـار
ایـن آبـادیســـت
#سنـد مظلومیـت اســــت
مظلومیــــت..✨
#شهـیــــد_گمنـــــامــ🕊🌷
○نمیدانست وقتی دارد پشت سرت آب💦
میریزد #آخرین_بار است
○نمیدانست وقتی برگشتی و نگاهش کردی👀
آخرین بار بود.⚡️اگر میدانست آنقدر به
تماشایت مینشست که او را هم با خود #ببری
○مادر نمیدانست #سفارشاتت به ما برای
چیست⁉️
○مادر نمیدانست نگاه نگرانت👀 از گوشه
چشمانت #به_ما برای چیست⁉️
○مادر نمیدانست چرا #درحال_رفتن برگشتی و
نگاهش کردی⁉️
○مادر نمیدانست خداحافظیِ👋 بی برگشت
چیست😔
○ #مادر نمیدانست😔...
⚡️اما حال خوب میداند
✓خوب میداند #تنهایی چیست
✓خوب میداند دلتنــ💔ـگی چیست
✓خوب میداند #استخوان ندیده چیست
✓خوب میداند تشیع بی جنازه⚰ چیست
✓حال خوب از بر است #پدربودن را
آن روزها فقط شنیده🎧 بود
⚡️اما حال با #تمام_وجودش لمسش کرده
#کاش_مادر_میدانست😔 ...
@Shahidhojatrahimi
✍جایی حدس می زد شهیـد هست به ما می گفت: از بیل بیایید پایین. نڪند بزنیم #استخـوان ها متلاشی شود. ڪار هیچ ڪس را هم قبول نداشت.
می گفت : بروید ڪنار خودم در می آورم آرام آرام با دست زمین را می ڪند. کارت و پلاڪ را ڪه پیدا می ڪرد. خیالش راحت می شد. اگر #پلاڪ پیدا نمی شد تمام خاڪ را الڪ می ڪرد، ساعت ها.سر انگشت هایش همه زخــم شده بود...
#سردارشهید_علی_محمودوند
@Shahidhojatrahimi
🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت📜 کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
🔹آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم ⚡️اما هرچه گشتم #آغوشی نبود😔
🔸عکس هایت📸 را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی💞 پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت⚰ نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد❌ دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست😭 باشد #سهم_من از آغوشت💖 همین بود..
#عاشقانه_های_سلما
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#شبتون_شهدایی 🌙
@shahidhojatrahimi
🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت📜 کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
🔹آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم ⚡️اما هرچه گشتم #آغوشی نبود😔
🔸عکس هایت📸 را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی💞 پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت⚰ نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد❌ دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست😭 باشد #سهم_من از آغوشت💖 همین بود..
#عاشقانه_های_سلما
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
#شبتون_شهدایی 🌙
🌹🍃🌹🍃
@shahidhojatrahimi
🔸 #بابا مهدی جان؛ وصیت📜 کرده بودی که روی سینه ات سربگذارم
🔹آن شب در #معراج خواستم سر روی سینه ات بگذارم ⚡️اما هرچه گشتم #آغوشی نبود😔
🔸عکس هایت📸 را کنار مامان دیده ام، قدو #قامتت، دستهایت. همان عکسها که #مرا در آغوش داشتی💞 پس چرا نیمی از آن قدو قامت هم در تابوت⚰ نبود؟
🔹خواستم مثل #رقیه(س) سرت را بغل کنم نمی شد❌ دستانم #استخوان هایی را لمس کرد که گفتند بابا مهدی ست😭 باشد #سهم_من از آغوشت💖 همین بود..
#عاشقانه_های_سلما
#شهید_مهدی_ثامنی_راد
@shahidhojatrahimi
🌿با قلب 💞خود ورقى میسازم و با خون خود جوهری و با #استخوان خود قلمی میسازم و دستنوشتهای به📝 يادگار بر روی آن حك میكنم ...
🍃برشى #از وصيت نامه
#مرتضى_كريمى؛
#مدافع_حرم
@Shahidhojatrahimi
❤️ حدیث عاشقی
🔹#معراج_شهدای_تهران_آبان 1374
🌓 آن شب در سالن #معراج_شهدای تهران، وقتی باقی مانده پیکر شهید را روی زمین #پهن کردند، همسرش گفت:
- اگر اجازه بدهید، می خواهم مقداری از خاک بدن شوهرم را بردارم.
که اجازه دادند.
جلو که رفت، شروع کرد به گشتن میان #استخوان ها. وقتی پرسیدیم:
- چیکار می کنی؟
گفت: می خوام از این #خاک هایی که ازش باقی مونده، مقداری بردارم.
گفتیم: خب بردار، ولی دنبال چی می گردی؟
گفت: می خوام از اون جایی که #قلبش بوده، خاک بردارم
@shahidhojatrahimi