eitaa logo
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
2.2هزار دنبال‌کننده
31.9هزار عکس
13هزار ویدیو
106 فایل
❣🍃بسم رب خادم الشهداء🍃❣ 🥀شھید...به‌قَلبت‌نگـاھ‌میکُند اگࢪجایےبࢪايَش‌گذاشتھ‌باشےمےآيد‌مےمانَد لانھ میکُند تاشھيدت‌ڪُند ﴿شهیدحجت الله رحیمے♡﴾️🕊
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 🌷 🍂از وقتی رفتی برای دلــداری و همــدردی جملاتی شنیدم: 🔅گذر زمان تا حدی آرامت میکند 🔅به خودت فرصت بده و.. 🍂حسین عزیزم زمان⌛️ درگــذر است ولی خود این گذرزمان میکند 🌾زمان 🌾زمان 🌾زمان سردرگم شده ام😔 این آرام میگذرد یا سریع؟!! 🍂این چندماه که لحظه لحظه اش بسان گذشت و طولانی ⚡️ولی چه سریع گذشت این چند ماه .. 🍂حال تو بگو این زمان میگذرد⁉️ یا ؟😞 🍂عزیزدلــ❤️ چقدردلم خانه‌ات بودن میخواهد😭 چقدردلم آشیانه مان،آن زیر بودن را طلب میکند😭 🍂بخاطر دارم جمله همیشگی ات را: شاید همه را دلــ💔ـتنگ کند ⚡️ولی فقط نظم زندگی بهم میریزد 🍂درست میگفتی نبودنت نظم نظم را بهم ریخته است خالی.. خالی... 😭😭 🍂 🔅خوشحالم از همسری تو 🔅خوشحالم از داشتن تو مگرنه اینکه «عندربهم یرزقونند» 🌷
❀ شهیدحجت الله رحیمی❀
گوشه حیاط سرم رو روی دیوار گذاشته بودم😓 حالم اصلا خوش نبود ضعف و داشتم🤕 5_6 ماهی می شد که حاجی پرکشیده 🕊 و دیگه بین ما نبود به یکباره حال عجیبی کردم😥 درست نمی دونم خواب بودم یا بیدار ،💭 حاجی رو که به طرفم می اومد ، عبای سبز رنگ روشنی که چشم نواز بود رو به داشت |🍃😌| توی حاشیه آیات قرآن به زیبایی دوخته دوزی شده بود👌 هیبت عجیبی داشت با اینکه خوشحالی قابل وصفی بهم دست داده بود اما دلهره هم داشتم😓 آروم آروم و در مقابلم ایستاد سلام کردم، آروم و متین جوابمو داد پرسید چرا ؟🙁 گفتم چیزی نیست فقط بچه ها در نبود شما اذیتم می کنن😢 گفت : ناراحت من یه جای مناسبی براتون اون دنیا کردم❤️👌 نسیم بال عبایش رو تکون می داد.نوشته ها و آیات بر روی عبا برق می زدند✨ سرم پایین و محو تماشای اونها شدم در همین حال : راستی مگه تو شهید نشدی؟🤔 پس چرا اینجایی؟😐 گفت : _ چرا ولی اباعبدالله الحسین (سلام الله) بهم ماموریت بیام برای شهیدان رجایی و باهنر نوحه سرایی 🎧 با این حرف شیر علی به رفتم سراغ سال و ماه📆 و متوجه شدم در دولت قرار داریم✊ توی همین فکر بودم که اون شیرین و به یاد موندنی شد😒 وقتی به خودم اومدم چشمامو می مالیدم دیگه چیزی ندیدم پای حاجی رو که ایستاده بود دست زدم و کشیدم روی صورتم و صلوات |😌🌹| یه نسیم اومد🍃 ، حیاط پر شده بود از بوی خوش عطر 🌸🍃 ✍به روایتی از همسر
🍁شهـید احــمد کشــوری: در جبهه هر بار كه از مريم ۳ساله و على ۳ماهه‌اش صحبت مى شد مى گفت: آنها را به اندازه اى دوست دارم كه خدا را در دلم تنگ نكنند. @shahidhojatrahimi