#خاطـره
💢 #زینب رویِ همهیِ صفحات دفترش نوشته بود: او میبیند☝️ ...
✨ با این کار میخواست هیچوقت خدا را فراموش نکند ...🙂
@shahidhojatrahimi
💠 #خاطره
پدر شهید:
آرمان که مریض شده بود، بردمش پیش دکتر؛ تا فهمید دکتر خانم هست و میخواد آرمان رو معاینه بکنه، گفت من نمیام.
گفتم: پسرم این خانم دکتر هستند، میخوان فقط معاینه ات بکنند.
گفت: نه پدرجان! طبق فتوای حضرت آقا تا وقتی که میشه به پزشک محرم مراجعه کرد نباید پیش پزشک نامحرم رفت...
#آرمان_عزیز
#شهید_آرمان_علی_وردی
@shahidhojatrahimi
💠 روز سیزده بدر گفتیم کجا بریم؟
همه یه نظر میدادند... آرمان گفت: بریم مزار شهدا... هم اونجا میتونیم زیارت کنیم، هم میشه یه قسمتیش تفریح کرد...
آخرم حرف حرفِ آرمان شد؛ و همه از اون روز راضی بودند...
#خاطره
#آرمان_عزیز
شهید_آرمان_علی_وردی
#شهدا_شر_منده_ایم ❤️
الّلهُـمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَـــ_الْفَـــرَج🤲
@shahidhojatrahimi
🍁 #خاطره👆
ای شهیــد تو برای سـلامتی صاحبت نمـاز می خواندی
اما من قلبـش را به درد آورده ام....
و چقدر #فـاصله است میان چشم انتـظاری تـو و مـن...
#شهید_سیدعلی_حسینی
@shahidhojatrahimi
#خاطـره
💢 #زینب رویِ همهیِ صفحات دفترش نوشته بود: او میبیند☝️ ...
✨ با این کار میخواست هیچوقت خدا را فراموش نکند ...🙂
#شهید_زینب_کمایی
#زن_عفت_افتخار
@shahidhojatrahimi
♦️ #خاطره
| دعا کنید شهیـد بشم... |
یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
• یکی از متربیهای شهید
شهید #آرمان_علی_وردی
@shahidhojatrahimi
#خاطــره🎞
|همدانشگاهیشهید|
دخترےمیگفت:
منهمکلاسیبابکبودم.
خیلییییتونخشبودیمهممون...
اماانقدباوقاࢪبودکههمهدخترامیگفتند:
" ایننوریانقدسروسنگینهحتماخودش
دوسدختردارهوعاشقشه !" 😏
بعدمنگفتم:میرمازشمیپرسمتاتکلیفمون
ࢪوشنبشه...
رفتمࢪودࢪࢪوپرسیدمگفتم :
" بابکنوریشماییدیگ ؟! "
بابکگفت:"بفرمایید ."
گفتم:"چراانقدخودتومیگیری ؟!
چرامحلنمیدیبهدخترا؟! "
بابکیہنگاهپرازتعجبوشرمگینبهمکرد
وسریعࢪفتوواینستاداصلا!
بعدهاکشهیدشد ،
هموندختراومنفهمیدیمبابکعاشقکیبودهکه
بہدختراومنمحلنمیداد...
@shahidhojatrahimi
#خاطره💚🌱
هروقت عید یا ولادت یکی از ائمه میشد، حتما شیرینی یا شکلاتی چیزی میگرفت و میاومد خونه. اعتقاد داشت همونطور که توی روزهای شهادت نباید کم بذاریم،
تو اعیاد و ولادتها هم باید خوشحالیمون رو نشون بدیم.
🌹به روایت مـادر شهیـد آرمان علی وردی
#آرمان_عزیز⚘️
@shahidhojatrahimi
👈 بـرای خـدا ڪار ڪنید
🍁یاد #شهید_رجبی بخیر ڪه پول قرض الحسنه به دیگر نیروها میداد و میگفت وام است و وقتی میگفتند دفترچه قسطش را بده میگفت ڪسی دیگر پرداخت میڪند.
🍁یاد #شهید_بابایی بخیر ڪه یڪی از دوستانش تعریف میڪرد ڪه : دیدم صورتشو پوشونده و پیرمردی رو به دوش کشیده ڪه معلوله ... شناختمش و رفتم جلو ڪه ببینم چه خبره ڪه فهمیدم پیرمرد رو برا استحمام میبره !!
🍁یاد #شهیدحسین_خرازی بخیر ڪه قمقمه آبش را در حالی ڪکه خودش تشنه بود به همرزمانش میداد و خودش ریگ توی دهانش گذاشت ڪه کامش از تشنگی به هم نچسبه !!
🍁یاد #شهیدمهدی_باڪری بخیر ڪه انبار دار به مسئولش گفت : میشه این رزمنده رو به من تحویل بدی، چون مثل سه تا کارگر ڪار میڪنه طرف میگه رفتم جلو دیدم فرمانده لشگر مهدی باڪریه ڪه صورتشو پوشونده ڪسی نشناسدش و گفت چیزی به انباردار نگه !!
🍁آره #یاد_خیلی_شهدا به خیر ڪه خیلی چیزها به ما یاد دادند ڪه بدون چشم داشت و تلافی ڪمڪ ڪنیم و بفهمیم دیگران رو، اگر کاری میکنیم فقط واسه #رضـای_خـدا باشه و 👌هـر چیزی رو به دید خودمون تفسیـر نڪنیم !!
#خاطره
#اخلاص
#مردان_بی_ادعا
#خاطره✨
|آرمانِانقلاب|
این کتابها دست آرمان مونده بود ؛
این یادداشتها رو خودش نوشته بود و روشون چسبونده بود که یه وقت حقالناس روی گردنش نمونه....
_بهروایتازپدرِبزرگوارِشهید
شـہیدآرمانِعلیوردے⚘️
رهرُوانِراهِآرمان🕊
18.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره✨
🎥 آرمان واقعا مؤمن بود. چندروزی بود آرمان با من میومد میرفتیم بدنسازی. بعد از یه مدت آرمان اومد و گفت: دیگه نمیخوام بیام. گفتم: چرا؟
گفت: اینجا آهنگ های تند و بلند زیاد پخش میکنن، گوش دادنشون درست نیست!
گفتم: من که پول ترم اینجا رو دادم و تا آخرش اینجام. اما آرمان گفت: من دیگه نمیتونم. رفت و یه باشگاه دیگه ثبتنام کرد.
بهروایتازدوستشهید
شـہیدآرمانِعلیوردے⚘️
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
#خاطره✨
|ولایتپذیری|
هر بار که رفقا به او میگفتند تلگرام را نصب کن، قبول نمیکرد و میگفت: حضرت آقا این برنامه رو تحریم کرده!
در روزهای اوج کرونا بود. تلفن همراه جدیدی خریده بودم. آرمان گفت: یکی از عکسهایی که با تلفنت انداختی رو نشون بده تا ببینم دوربینش چطوریه.
گفتم: هنوز باهاش عکس ننداختم.
گفت: خب بیا با هم عکس بندازیم.
گفتم: پس اول ماسکت رو دربیار.
گفت: نه؛ حضرت آقا تأکید کردن که دستورالعملهای بهداشتی رعایت بشه.
نیستی که ببینی حالا اولین عکس تلفن همراهم شده محبوبترین عکسم...❤️🩹
_
بهروایتازهمحُجرهایشهیدآرمانشهیدآرمانعلیوردے⚘️ #بحق_الزینب_اللهم_عجل_لولیک_الفرج