تلنگر❗️
بعضیا بندِ روسریشونو بازکردن رفتن جلو #دوربین
واسه لایک😓
بعضیاهم بند پوتینشونو بستن رفتن رو مین
واسه خاک...😔💔
#شهـدا_شـرمندهایم...
@shahidhojatrahimi🌹
✅ ایستگاه تفکر‼️
🚫ارسال شکلک به #نامحرم ممنوع🚫
#تلنـگر
🔸خواهر من❗️
وقتے #تو پاے نوشتہ هاے من شکلک🙃 میزنے✨
🔸#من دقیقا یکـ نفر را# تصور میکنمـ که سرش را کج کرده خیره به من و دارد #لبخند😊 میزند❗️
🔸وقتے مےنویسے: مرسی
من یکـ نفر را #تصور مےکنم که عین بچه ها #لوس مےشود و دلنشین لبخند☺️ میزند‼️
🔸وبا صداےنازکـ تشکرش را میریزد توے#قلبـ من.❤️
وقتے اواتارت سرکج کرده و #خندیده😁 طورےکه دندانهایش هم معلوم باشد.
🔸#من همیشه قبل از اینکه مطالبت را بخوانم صدایتـ را ميشنوم🎶
که دارد رو به #دوربین📸 مےگوید سیب🍎 وبعد هم ریسه مےرود.
🔸وقتی عکس دختر بچه مےگذارے و بالایش مےنویسے:👼🏻
عجیجم، نانازم، موش کوچولو، الهییییے، قربونش برم و...
من همین حرف هارا با اواتارت و صداےخیالےاتـ میسازم🦋
و از این همه ذوق کردنتـ لبخند☺️ مےزنم.
🔸من #مریض نیستم حتے قوه تخیلم هم بالا
نیست❗️
من #پسرم........
وتو
#دختر.............
من آهنم و #تـــــــــــو اهن ربا☝️
من اتـــشـــم و تو #پنبه
یادت نرود☝️❌
خصوصی ترین #رفتارت را عمومی نکنی✋❌
خواهرم یادت بمونه با #نامحرم فاصله ات رو حفظ کنی.
چه نیازی به ارسال #شکلک داری که حتما طرف مقابلت چهرات رو درک کنه⁉️
یادت باشه شکلک ها برای روابط صمیمانه طراحی شده اند‼️ 👌
یادت بماند ما باهم نامحرمیم☝️⛔️
@Shahidhojatrahimi
❣﷽❣
📚 #رمان_شهدایی
🌷 #خاطرات_شهید_یوسف_کلاهدوز
↶° به روایت: همسرشهید
0⃣2⃣ #قسمت_بیستم
📝(یوسف) وقت نداشت زن و بچه اش را ببرد گردش. وقتي ديد زهرا توي خودش است، بلند شد و اداي راه رفتن چارلي چاپلين را دراورد🤪 زهرا و حامد بي اختيار خنده شان گرفت. حامد گفت: مامان ببين، عين خودش راه ميره. و هر از خنده رودبر، شدند. يوسف هم خنديد😄
📝وقتي شادي حامد و #زهرا را مي ديد، صورتش روشن مي شد و قلبش مي تپيد💗 فكر مي كرد كاش مي توانست اين زن را كه براي او به غربت امده بود، براي اون تنهايي كشيده بود و با اين كه نمي خواست با يك نظامي ازدواج💍 كند، چون او دوست داشت، زنش شده بود، بيشتر از اين ها خوشحال كند.
📝سال پنجاه و پنج📆 يك دوربين فيلم برداری خريد. وقتي ازش پرسيدم: اين ديگه چيه يوسف؟ ذوق زده گفت: دوربين فيلم برداي. مي خوام فيلم بسازم📼 سفارش داده بودم، برايم از كيش بيارند. گفتم: اينكه بايد خيلي گرون باشه
📝گفت: خب اره، همه ي دم و دستگاهش، از #دوربين فيلم برداري، تا دستگاه مونتاژش، ده هزار تومن آب خورده برام. دوربينش هشت ميلي متري بود. هر حلقه فيلمي را كه مي گرفت، مي فرستاد لندن، برايش چاپ مي كردند. حلقه اي پانصد تومان💰 برايش در می آمد؛خيلي زياد بود.
📝اول فكر كردم،تفريحي خريده بود. تعجب كرده بودم كه آن همه پول بابتش داده بود. اندازه ی #حقوق چند ماهش. آن هم با پول های پس انذاز و قرض و قوله
بعد دیدم به فیلم و این چیزها علاقه دارد. دیگر هر جا که می رفتیم دوربین📹 را با خودش می آورد. برای تمرین از حامدو بچه های فامیل فیلم می گرفت و مونتاژ می کرد.
📝وقت نکرد با دوربین خیلی کارکند. دوست داشت یک روز #ارتش را کنار بگذارد وبه کارهایی که دوست داشت، برسد، ولی جنگ💥 که شروع شد، او دیگر اصلا وقتش را پیدا نکرد. به فیلم و سینما علاقهمند بود، گاهی هم با تلویزیون کار می کرد. بعضی وقت ها که می رفت رادیو تلویزیون📺 حامد را هم با خودش می برد.
📝از کارهایش سر در نمی آوردم، فقط می دانستم که مدتی است با اصرار خودش با بچههای تلویزیون و با تهیه کنندگی #سپاه دارند فیلمی به نام سفیر می سازند. موضوع فیلم درمورد قیام #امام_حسین بود و مسلم بن عقیل؛ سفیر امام در کوفه.
📝اولین فیلمی بود که بعد از انقلاب در مورد تاریخ اسلام و شخصیت #امام معصوم ساخته می شد. برای همین هم، خیلی ها باور نمی کردند بشود در این مورد فیلم🎞 ساخت و مخالفش بودند . .
#ادامه_دارد ...
@shahidhojatrahimi